ننگ بر پدران و مادرانی که شاهد شلاق خوردن شادی فرزندان خودشان هم باشند
ای جوانان دیروز ,
که شاهد شلاق خوردن شادی و نشاط خودتان بودید و حالا کمبود و عواقب آن را با تمام وجود حس میکنید,
ای پدران و مادران امروز,
چگونه میتوانید شاهد شلاق زدن شادی فرزندانتان هم باشید و دم نزنید و فریاد اعتراض سر ندهید ؟
چرا باید جوانان ما هم باید بخاطر ابراز شادی و بجرم خواندن ترانه ای شاد به بهانه های پوچ و تکراری قاضی نوحه و عزا به شلاق خوردن محکوم شوند؟
چرا باید تاوانی را که خود مسبب آن بودیم و پرداختیم را حتی از فرزندان ما طلب کنند و بستانند؟
چرا باید جوانی فرزندان ما هم همانند جوانی ما به بهانه های پوچ و من در آوردی دشمنان جوانی و شادی و زندگی تباه و نابود گردد ؟
چرا از آنها نمیپرسیم به چه دلیل و چرا باید با چنین بهتان های ساختگی و کهنه شده شور و نشاط و امید را در جوانان و فرزندانمان بکشند ؟
ای پدران و مادرانی که چنین کشور و چنین وضعیتی را برای فرزندان خودتان ساختید آیا از خواندن این خبر شرم نمیکنید ؟
(( دادگاهی که در روز ۱۸شهریورماه برگزار شده بود، ریحانه طراوتی را به یک سال زندان و ساسان سلیمانی، ندا موتمنی، افشین سهرابی، بردیا مرادی، رهام شامخی و «سپیده»، بقیه اعضای گروه را به ششماه زندان و ۹۱ضربه شلاق محکوم کرد.))
آیا هنوز هم میتوانیم با گفتن تحمل کنیم که این هم نیز بگذرد خودمان را گول بزنیم و خر کنیم ؟
چرا و به چه گناهی باید فرزندان ما هم چوب حماقت و خریت ما را بخورند ؟
چرا باید یکسال از بهترین لحظات جوانی خود را در زندانی که ما مسبب بوجود آمدنش هستیم بگذرد و تباه شود ؟
آیا بر ما نیست که به این دستگیری و به این دادگاه و به این حکم اعتراض کنیم ؟
آیا وقت آن نرسیده که ما ترس و احتیاط را کنار بگذاریم و بخاطر فرزندان خودمان فریاد بکشیم به چه حقی و چرا باید بخاطر عقایدی که نتوانستید پس از ٣٥ سال حتی آنرا به کودکان خودتان اعمال کنید میخواهید دوباره جوانی و شادی را شلاق بزنید ؟
ای جوانان دیروز و ای پدر مادر های امروز آیا میخواهید ترس و ننگ و خفت و غم و خون دل خوردن را هم برای فرزندانمان بیادگار بگذاریم و به آنها هم سرایت دهیم ؟
چرا اعتراض نمیکنی ؟
چرا فریاد نمیکشی و فریاد زدن و طلب کردن حقیقت و حق را به فرزند خود نمی آموزی ؟
شادی حق فرزندان ماست ...
جوانی کردن حق جوانان ماست ...
زندگی کردن و امید داشتن و با نشاط بودن حق هر انسان زنده در این جهان بوده و هست ...
ای جوانان دیروز ,
که شاهد شلاق خوردن شادی و نشاط خودتان بودید و حالا کمبود و عواقب آن را با تمام وجود حس میکنید,
ای پدران و مادران امروز,
چگونه میتوانید شاهد شلاق زدن شادی فرزندانتان هم باشید و دم نزنید و فریاد اعتراض سر ندهید ؟
چرا باید جوانان ما هم باید بخاطر ابراز شادی و بجرم خواندن ترانه ای شاد به بهانه های پوچ و تکراری قاضی نوحه و عزا به شلاق خوردن محکوم شوند؟
چرا باید تاوانی را که خود مسبب آن بودیم و پرداختیم را حتی از فرزندان ما طلب کنند و بستانند؟
چرا باید جوانی فرزندان ما هم همانند جوانی ما به بهانه های پوچ و من در آوردی دشمنان جوانی و شادی و زندگی تباه و نابود گردد ؟
چرا از آنها نمیپرسیم به چه دلیل و چرا باید با چنین بهتان های ساختگی و کهنه شده شور و نشاط و امید را در جوانان و فرزندانمان بکشند ؟
ای پدران و مادرانی که چنین کشور و چنین وضعیتی را برای فرزندان خودتان ساختید آیا از خواندن این خبر شرم نمیکنید ؟
(( دادگاهی که در روز ۱۸شهریورماه برگزار شده بود، ریحانه طراوتی را به یک سال زندان و ساسان سلیمانی، ندا موتمنی، افشین سهرابی، بردیا مرادی، رهام شامخی و «سپیده»، بقیه اعضای گروه را به ششماه زندان و ۹۱ضربه شلاق محکوم کرد.))
آیا هنوز هم میتوانیم با گفتن تحمل کنیم که این هم نیز بگذرد خودمان را گول بزنیم و خر کنیم ؟
چرا و به چه گناهی باید فرزندان ما هم چوب حماقت و خریت ما را بخورند ؟
چرا باید یکسال از بهترین لحظات جوانی خود را در زندانی که ما مسبب بوجود آمدنش هستیم بگذرد و تباه شود ؟
آیا بر ما نیست که به این دستگیری و به این دادگاه و به این حکم اعتراض کنیم ؟
آیا وقت آن نرسیده که ما ترس و احتیاط را کنار بگذاریم و بخاطر فرزندان خودمان فریاد بکشیم به چه حقی و چرا باید بخاطر عقایدی که نتوانستید پس از ٣٥ سال حتی آنرا به کودکان خودتان اعمال کنید میخواهید دوباره جوانی و شادی را شلاق بزنید ؟
ای جوانان دیروز و ای پدر مادر های امروز آیا میخواهید ترس و ننگ و خفت و غم و خون دل خوردن را هم برای فرزندانمان بیادگار بگذاریم و به آنها هم سرایت دهیم ؟
چرا اعتراض نمیکنی ؟
چرا فریاد نمیکشی و فریاد زدن و طلب کردن حقیقت و حق را به فرزند خود نمی آموزی ؟
شادی حق فرزندان ماست ...
جوانی کردن حق جوانان ماست ...
زندگی کردن و امید داشتن و با نشاط بودن حق هر انسان زنده در این جهان بوده و هست ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر