براستی صنعت نفت ملی شد یا دولتی ؟
پس از خلع ید شرکت نفت انگلیس و ملی اعلام نمودن صنعت نفت ، تمام دولتهای پس از آن وابسته به فروش نفت برای سروسامان دادن اقتصاد
کشور شدند و تمام کارها از تولید تا مصرف دلار های حاصله از فروش نفت تحت
اختیار دولت درآمد !!
حال سوال اینجاست که صنعت نفت ایران ملی شد یا دولتی ؟
و باید بگوئیم ، روز ملی شدن صنعت نفت یا روز دولتی شدن صنعت نفت ؟
به توضیحات آقای موسی غنینژاد در این مورد نگاه کنید :
بدون شک هیچ کس به اندازه شما به عملکرد دکتر محمد مصدق انتقاد نکرده است. شما نه تنها به انتقاد از بزرگترین افتخار محمد مصدق یعنی ملی شدن صنعت نفت میپردازید که حتی اندیشههای او را نیز به چالش میکشید. مگر نقش محمد مصدق در تاریخ چه بوده که شما تا این اندازه او را نقد میکنید؟
پس از خلع ید شرکت نفت انگلیس و ملی اعلام نمودن صنعت نفت ، تمام دولتهای پس از آن وابسته به فروش نفت برای سروسامان دادن اقتصاد
کشور شدند و تمام کارها از تولید تا مصرف دلار های حاصله از فروش نفت تحت
اختیار دولت درآمد !!
حال سوال اینجاست که صنعت نفت ایران ملی شد یا دولتی ؟
و باید بگوئیم ، روز ملی شدن صنعت نفت یا روز دولتی شدن صنعت نفت ؟
به توضیحات آقای موسی غنینژاد در این مورد نگاه کنید :
بدون شک هیچ کس به اندازه شما به عملکرد دکتر محمد مصدق انتقاد نکرده است. شما نه تنها به انتقاد از بزرگترین افتخار محمد مصدق یعنی ملی شدن صنعت نفت میپردازید که حتی اندیشههای او را نیز به چالش میکشید. مگر نقش محمد مصدق در تاریخ چه بوده که شما تا این اندازه او را نقد میکنید؟
به نظر من آنچه تحت عنوان نهضت ملی شدن صنعت نفت با ابتکار دکتر مصدق و دوستان و همفکران ایشان اتفاق افتاد٬ نیاز به بازنگری و بازخوانی دقیقتری دارد، بازخوانی بدون تعارف وقایعی که از نظر من منجر به دولتی شدن نفت شد.
تابوشکنی در این زمینه اهمیت حیاتی دارد.
باید تابوها شکسته شود.
برای این کار باید زمینههایی را که جبهه ملی در آن شکل گرفت بررسی کنیم تا معلوم شود چگونه جریانی که آمال و اهداف سیاسی خود را روی شعارهای ناسیونالیستی و دولتمدار بنیان نهاد به نتایج مخربی برای کشورمان منتهی شد.
از نظر من آنچه جبهه ملی و همه افراد فعال در آن در پیش گرفتند٬ بر اساس باورهای نادرست شکل گرفت.
جبهه ملی به رهبری آقای مصدق٬ بهترین راه را برای استفاده از مواهب نفت، در این دید که آن را ملی کند.
باید تابوها شکسته شود.
برای این کار باید زمینههایی را که جبهه ملی در آن شکل گرفت بررسی کنیم تا معلوم شود چگونه جریانی که آمال و اهداف سیاسی خود را روی شعارهای ناسیونالیستی و دولتمدار بنیان نهاد به نتایج مخربی برای کشورمان منتهی شد.
از نظر من آنچه جبهه ملی و همه افراد فعال در آن در پیش گرفتند٬ بر اساس باورهای نادرست شکل گرفت.
جبهه ملی به رهبری آقای مصدق٬ بهترین راه را برای استفاده از مواهب نفت، در این دید که آن را ملی کند.
این باور در شرایطی در ذهن آقای مصدق و دوستان ایشان نقش بسته بود که فضای جهانی هم تحت تاثیر جریانهای چپ قرار داشت.
در انگلستان در سالهای پس از جنگ دوم جهانی دولت کارگری روی کار آمد و سیاست ملی کردن کارخانهها و صنایع بزرگ را در پیش گرفت.
ازسوی دیگر در آن سالها٬ نهضتهای استقلالطلبانه در بسیاری از مستعمرات سابق شکل گرفته بود که وجه مشترک آنها غرب ستیزی خام اندیشانه و شیفتگی آشکار به تجربه “موفق” اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و اقتصاد دولتمدار آن بود.
ازسوی دیگر در آن سالها٬ نهضتهای استقلالطلبانه در بسیاری از مستعمرات سابق شکل گرفته بود که وجه مشترک آنها غرب ستیزی خام اندیشانه و شیفتگی آشکار به تجربه “موفق” اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و اقتصاد دولتمدار آن بود.
در ایران هم چنین تفکراتی رسوخ کرده بود و چنین نگرشهایی در اندیشه سیاستمداران ایرانی دیده میشد .تفکر کمونیسم و سوسیالیسم در ایران طرفداران زیادی داشت، حتی بودند سیاستمدارانی که درعین مخالفت سیاسی با کمونیسم٬ قرائتهای کمونیستی از اقتصاد را مو به مو باور داشتند.
به این ترتیب سیاست دولتی کردن اقتصاد با چنین پیشینهای وارد ایران شد و سیاستمدارانی همچون مصدق٬ با این استدلال که در انگلستان هم دارند صنایع را دولتی میکنند٬ از این تفکر دفاع میکردند، اما این همه ماجرا نبود.
به این ترتیب سیاست دولتی کردن اقتصاد با چنین پیشینهای وارد ایران شد و سیاستمدارانی همچون مصدق٬ با این استدلال که در انگلستان هم دارند صنایع را دولتی میکنند٬ از این تفکر دفاع میکردند، اما این همه ماجرا نبود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر