چرا ما به جائی نمیرسیم ؟
برای خیلی از ما این سوال پیش آمده که ، ما با این کشور و با این ذخایر عظیم طبیعی ، با این توانائی ها ، با این استعداد ها ، با سطح فکری که از خیلی از مردم و ملتهای دیگه بالاتره و با اینکه میدانیم چه دارد بر سرمان می آ ید و با آنکه داریم
میبینیم ، رو به سقوط تباهی هستیم و با آنکه در خیال خودمان
، تلاش و کوشش هم برای رهائی از وضعیت موجود میکنیم ،
پس چرا به جائی نمیرسیم؟
و حتی درجا هم نمیزنیم و ایکاش به عقب برمیگشتیم که آنهم نه........ ،
بلکه داریم سقوط میکنیم.......
میتوانیم به اندازه هفتاد وپنج میلیون دلیل برای این نرسیدن
بیاوریم و و پاسخی بدهیم ، ولی مطمئنم تنها یک مشکل است
که مارا اسیر خود کرده و چون دربند آن هستیم به جائی
نمیرسیم و تا اسیر آن باشیم ، ره به جائی هم نخواهیم برد .//
دروغ ............،
ما اسیر دروغ و دروغ گفتن و دروغ شنیدن هستیم .....
نطفه ما بسته میشود با دروغ ،
بدنیا می آییم با دروغ ،
در گوشمان میخوانند دروغ ،
اولین چیزی که یاد میگیریم دروغ ،
رشد میکنیم با دروغ ،
بزرگ میشویم با دروغ ،
مدرسه میرویم دروغ ،
یاد میگیریم با دروغ ،
یاد میدهیم به دروغ ،
به ما میگویند دروغ ،
به هم میگوئیم دروغ ،
تجارت میکنیم با دروغ ،
میخریم با دروغ ،
میفروشیم با دروغ ،
میبینیم با دروغ ،
میشنویم دروغ ،
میگوئیم دروغ ،
میزنیم با دروغ ،
میخوریم از برای دروغ ،
ازدواج میکنیم با دروغ ،
طلاق میگیریم برای دروغ ،
بدنیا می آوریم با دروغ ،
میزنیم برای دروغ
و میکشیم هم برای دروغ ،
ما زندگی میکنیم با دروغ..............
و دروغ با ما عجین شده ،
و پنداری بدون آن زندگی برایمان مفهومی ندارد،
و یا اصلا نمیتوانیم بدون آن زندگی کنیم ،
باور نمیکنی ،
ببین در یک شبانه روز با چه کسی روراستی؟
و به چند نفر تو ، میگوئی دروغ .......؟
واین را نیز بخاطر بسپار که :
گفتن نیمی از حقیقت معادل یک دروغ کامل است .....
(( زرتشت خردمند ))
برای خیلی از ما این سوال پیش آمده که ، ما با این کشور و با این ذخایر عظیم طبیعی ، با این توانائی ها ، با این استعداد ها ، با سطح فکری که از خیلی از مردم و ملتهای دیگه بالاتره و با اینکه میدانیم چه دارد بر سرمان می آ ید و با آنکه داریم
میبینیم ، رو به سقوط تباهی هستیم و با آنکه در خیال خودمان
، تلاش و کوشش هم برای رهائی از وضعیت موجود میکنیم ،
پس چرا به جائی نمیرسیم؟
و حتی درجا هم نمیزنیم و ایکاش به عقب برمیگشتیم که آنهم نه........ ،
بلکه داریم سقوط میکنیم.......
میتوانیم به اندازه هفتاد وپنج میلیون دلیل برای این نرسیدن
بیاوریم و و پاسخی بدهیم ، ولی مطمئنم تنها یک مشکل است
که مارا اسیر خود کرده و چون دربند آن هستیم به جائی
نمیرسیم و تا اسیر آن باشیم ، ره به جائی هم نخواهیم برد .//
دروغ ............،
ما اسیر دروغ و دروغ گفتن و دروغ شنیدن هستیم .....
نطفه ما بسته میشود با دروغ ،
بدنیا می آییم با دروغ ،
در گوشمان میخوانند دروغ ،
اولین چیزی که یاد میگیریم دروغ ،
رشد میکنیم با دروغ ،
بزرگ میشویم با دروغ ،
مدرسه میرویم دروغ ،
یاد میگیریم با دروغ ،
یاد میدهیم به دروغ ،
به ما میگویند دروغ ،
به هم میگوئیم دروغ ،
تجارت میکنیم با دروغ ،
میخریم با دروغ ،
میفروشیم با دروغ ،
میبینیم با دروغ ،
میشنویم دروغ ،
میگوئیم دروغ ،
میزنیم با دروغ ،
میخوریم از برای دروغ ،
ازدواج میکنیم با دروغ ،
طلاق میگیریم برای دروغ ،
بدنیا می آوریم با دروغ ،
میزنیم برای دروغ
و میکشیم هم برای دروغ ،
ما زندگی میکنیم با دروغ..............
و دروغ با ما عجین شده ،
و پنداری بدون آن زندگی برایمان مفهومی ندارد،
و یا اصلا نمیتوانیم بدون آن زندگی کنیم ،
باور نمیکنی ،
ببین در یک شبانه روز با چه کسی روراستی؟
و به چند نفر تو ، میگوئی دروغ .......؟
واین را نیز بخاطر بسپار که :
گفتن نیمی از حقیقت معادل یک دروغ کامل است .....
(( زرتشت خردمند ))
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر