پنجشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۹۲

چرا ما به جائی نمیرسیم ؟

چرا ما به جائی نمیرسیم ؟


برای خیلی از ما این سوال پیش آمده که ، ما با این کشور و با این ذخایر عظیم  طبیعی ، با این توانائی ها ، با این استعداد ها ، با سطح فکری که از خیلی از مردم و ملتهای دیگه بالاتره و با اینکه میدانیم چه دارد بر سرمان می آ ید و با آنکه داریم 
میبینیم ، رو به سقوط تباهی هستیم و با آنکه در خیال خودمان
 ، تلاش و کوشش هم برای رهائی از وضعیت موجود میکنیم ،

پس چرا به جائی نمیرسیم؟


 و حتی درجا  هم نمیزنیم و ایکاش به عقب برمیگشتیم که آنهم نه........ ،

بلکه  داریم سقوط میکنیم....... 

میتوانیم به اندازه هفتاد وپنج میلیون دلیل برای این نرسیدن  
بیاوریم و و پاسخی بدهیم ، ولی مطمئنم تنها یک مشکل است
 که مارا اسیر خود کرده و چون دربند آن هستیم به جائی 
نمیرسیم  و تا اسیر آن باشیم ، ره به جائی هم نخواهیم برد .//

دروغ ............،



ما اسیر دروغ و دروغ گفتن و دروغ شنیدن هستیم .....

نطفه ما بسته میشود با دروغ ،
بدنیا می آییم با دروغ ،

در گوشمان میخوانند دروغ ،
اولین چیزی که یاد میگیریم  دروغ ،


رشد میکنیم با دروغ ،
بزرگ میشویم با دروغ ،

مدرسه میرویم دروغ ،
یاد میگیریم با دروغ ،

یاد میدهیم به دروغ ،
به ما میگویند دروغ ،

به هم میگوئیم دروغ ،
تجارت میکنیم با دروغ ،

میخریم با دروغ ،
میفروشیم با دروغ ، 

میبینیم با دروغ ،
میشنویم دروغ ،

میگوئیم دروغ ،
میزنیم با دروغ ،

میخوریم از برای دروغ ،
ازدواج میکنیم با دروغ ،

طلاق میگیریم برای دروغ ،
بدنیا می آوریم با دروغ ،

میزنیم برای دروغ 
و میکشیم هم برای دروغ ،

ما زندگی میکنیم با دروغ.............. 



و دروغ با ما عجین شده ،

و پنداری بدون آن زندگی برایمان مفهومی ندارد،

و یا اصلا نمیتوانیم بدون آن زندگی کنیم ،


باور نمیکنی ،

ببین در یک شبانه روز با چه کسی روراستی؟ 

و به چند نفر تو ، میگوئی دروغ .......؟

واین را  نیز  بخاطر بسپار  که :

گفتن نیمی از حقیقت معادل یک دروغ کامل است .....

(( زرتشت  خردمند ))

    

هیچ نظری موجود نیست: