نگاهی به پیشینه افراد سرشناس همدوره رضا شاه بزرگ
چرا کسانیکه مدعی هستند رضا شاه را انگلیس ها بر سر کار آوردند , رجال و شخصیت های مشهور و سرشناس همدوره و همسن او را نسبت به رضا شاه نمیسنجند و با او مقایسه نمیکنند !؟
بنظر شما آیا آن زمان در مملکت ایران هیچ شخصیت برجسته دیگری نبود که انگلیس ها مجبور شدند یک قزاق بی سواد و قلدر و سرسخت را به قدرت برسانند ؟
آیا در ایران آن زمان , برای انگلیسی های مبادی آداب و سیاس که نحوه بستن دکمه های سرآستین طرف مقابلشان برای آنها بسیار مهمتر از القاب و کنیه و یا وقت شناسی زمان صرف چای و نحوه گرفتن فنجان چای جز دیپلماسی آنها محسوب میشد و بسیار اهمیت دا شت, هیچ شخصیت فکل کراواتی فرنگ رفته و فرنگی مآبی که انگلیسی بداند و متاثر از فرهنگ آنها باشد نبود و پیدا نمیشد که آنها مجبور شدند یک میر پنج نخراشیده و خشنی که چکمه از پا نمیگرفت و با سربازان خود بر روی زمین غذا میخورد را انتخاب و دست نشانده خودشان بکنند ؟
و اگر انگلیس ها بنابر صلاحدیدی نیاز به یک فرد نظامی داشتند آیا هیچ فرد نظامی با سواد تر و یا از لحاظ درجات نظامی بالاتر از رضا شاه وجود نداشت ؟!
چرا افرادی که معتقدند رضا شاه توسط انگلیسی ها بقدرت رسید نمی گویند درست زمانی که یک سرباز دهاتی , بیسواد , قلدر و خشن داشت قدرت را در دست میگرفت و پادشاه میشد , آقایان باسواد , فرنگ رفته و وزیر و وکیل با اصل و نسب و تحصیلکرده کجا بودند و چه کار میکردند ؟!
من در مورد افراد سرشناسی که از نظر سن و سال نزدیکترین اشخاص به رضا شاه بودند تحقیقی کردم که نتیجه آن بسیار جالب و حیرت انگیز از کار درآمد !!
و شخصا پس از دیدن اسامی و پیشینه ده تن از همدوره ها و همسن و سالان رضا شاه به این نتیجه رسیدم که ؛
یا انگلیس ها بر خلاف شایعات موجود , افرادی بسیار کودن و نفهم و بی سیاست و ابله بودند که مابین این همه افراد با اصل و نسب و تحصیلکرده و سرشناس و بعضا سرسپرده , یکراست آمدند و رضا میر پنج را انتخاب کردند !!
و یا این گفته ( بقدرت رساندن رضا شاه توسط انگلیس ) از بیخ و بن دروغ است و کسانیکه این حرف را میزنند افرادی پلید و خیانتکار و بیسواد و ناآگاه از تاریخ میباشند که با کینه و عقده و نفرت و حقارت و جهل خودشان میخواهند ایران را مستعمره و جولانگاه انگلیس ها و اجانب نشان دهند.
سخن را کوتاه میکنم .
(( از دوستان درخواست میکنم این بیوگرافی مختصر از رضا شاه را در خاطر و مد نظر داشته باشند و به تاریخ تولد و القاب و میزان تحصیلات و مقام ها و مناصب افرادی که پس از او معرفی میکنم دقت کنند و آنها را با مشخصات رضا شاه بسنجند و مطابقت و مقایسه کنند.))
رضا پهلوی
متولد ۲۴ اسفند سال ۱۲۵۶ خورشیدی در روستای آلاشت سواد کوه مازندران , وی دوران خردسالی را در فقر گذراند. تحصیلات کلاسیک ندارد و به هیچ مدرسه ای نرفت , از نوجوانی به نظام پیوست و در آنجا مدارج ترقی را پیمود و معروف به لقبهای رضا شصتتیر، رضا ماکسیم، رضاخان، رضاخان میرپنج، رضاخان سردارسپه و در ۳ اسفند ماه ۱۲۹۹ وزیر جنگ شد و از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ خورشیدی نخست وزیر بود و پس از تاجگذاری در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ در کاخ گلستان و در سن ۴۹ سالگی به بالاترین مقام در آنزمان یعنی به پادشاهی رسید و ملقب به رضاشاه ، و رضا شاه کبیر گردید .
اما نام و پیشینه ده تن از افراد سرشناس و مهمی که با اختلاف سنی کمی همدوره و هم عصر رضا شاه بزرگ بودند :
۱- احمد قوام
(زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بار نخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). او فرزند ابراهیم معتمدالسلطنه و نوهٔ محمد قوامالدوله آشتیانی و برادر کوچکتر وثوقالدوله بود. او از اولین کابینه سپهدار که در ۸ مهر ۱۲۸۸ تشکیل شد معاونت وزارت داخله را برعهده گرفت تا ۸ بهمن ۱۲۹۶ که به سمت فرمانروایی خراسان رسید، مجموعاً ۹ بار در رأس وزارتخانههای عدلیه، مالیه و داخله قرار گرفت .
۲- حسن وثوق (وثوقالدوله)
(۱۲۵۳ش - بهمن ۱۳۲۹) چند دوره نخستوزیر ایران بود. وی برادر احمد قوام (قوامالسلطنه) بود.او در دوره دوم نخست وزیریاش (مرداد ۱۲۹۷ تا تیر ۱۲۹۹) پس از ۹ ماه مذاکرات محرمانه با انگلیسیها، در ۱۸ مرداد ۱۲۹۸ طی اعلامیهای خبر از انعقاد قراردادی فیمابین انگلیس و ایران معروف به قرارداد ۱۹۱۹ داد.[۱] بر اساس این قرارداد تمامی امورات کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت میگرفت. (( بعد انگلیسی ها او را ول کردند و رضا میر پنج را شاه کردند !!)). او در سفرهایی که به خارج رفت فرانسوی را به خوبی و همچنین انگلیسی را فراگرفت. وثوق در جوانی و در سال ۱۲۷۱ شمسی مستوفی آذربایجان شد و لقب وثوق الملک را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. در سال ۱۲۷۳ لقب او به وثوق الدوله تغییر یافت. در دورهٔ یکم و دوم مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب شد و در مجلس به سمت نیابت ریاست مجلس دست یافت. او از سال ۱۲۹۰ خورشیدی تا اوایل سلطنت رضاشاه شانزده بار عهدهدار وزارتخانههای مالیه(دارایی)، خارجه، عدلیه (دادگستری)، داخله (کشور) و معارف (فرهنگ) گردید.
۳- میرزا حسن مستوفیالممالک
(۱۳ مهر ۱۲۵۴ برابر ۵ رمضان ۱۲۹۲ ه. ق.[۱] آشتیان - ۶ شهریور ۱۳۱۱ تهران)، معروف به «آقا»، دولتمرد ایرانی و چند دوره نخستوزیر ایران در دورهٔ قاجار و دورهٔ رضاشاه بود. مستوفی الممالک، از معدود رجال قاجاری بود که نزد رضاشاه احترام داشت.او در سال ۱۳۱۸ (مصادف با ۱۲۸۰ هجری خورشیدی) به اروپا رفت. این سفر هفت سال به طول انجامید.تحصیلات را در خانه و زیر نظر معلمان خصوصی آغاز کرد.
۴- محمدعلی فروغی
(۱۲۵۴ تهران - ۱۳۲۱ تهران) سرشناس به ذُکاءالملک، روشنفکر، مترجم، ادیب و سخنشناس، فلسفهنگار، روزنامهنگار، سیاستمدار، دیپلمات، نمایندهٔ مجلس، وزیر و نخستوزیر ایران بود.تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دارالفنون آغاز کرد ولی بعد به ادبیات رو آورد و فرهنگستان ایران را تأسیس کرد. وی چند بار وزیر، دو بار نماینده مجلس شورای ملی و یک بار رئیس دیوان عالی تمیز (دیوان کشور) شد. در ۱۳۰۴ پس از تصویب انقراض دودمان قاجار، که خود در آن نقش داشت، کفیل نخستوزیری شد.او همچنین عضویت و ریاست هیئت اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس (۱۹۱۹) و جامعه ملل را برعهده داشته است.
۵- میرزا محمدخان قزوینی
( ۱۱ فروردین ۱۲۵۶ تهران - ۶ خرداد ۱۳۲۸ تهران)، ادیب و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران بود.محمد قزوینی در یازدهم فروردین ۱۲۵۶ خورشیدی در تهران در محله دروازه قزوین به دنیا آمد. پدر و اجدادش از اهل قلم و فرهنگ بودند.
۶- اسماعیل خان قشقایی معروف به صولتالدوله،
چهرهٔ سیاسی اواخر قاجار و یکی از مقتدرترین ایلخانهای ایل قشقائی بود. متولد سال ۱۲۵۷ خورشیدی , به علت رشادت و مهارت وی در تیراندازی و جنگهای چریکی، در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه قاجار به وی لقب صولتالدوله داده شد.و چون سردار سپه ظهور کرد و اوضاع ایران تغییر یافت او نیز مانند قوامالملک و دیگر روسا در تهران ساکن شد و از طرف ایل قشقایی، وکالت مجلس شورای ملی را یافت.
۷- سیدحسن تقیزاده
(زاده ۵ مهر ۱۲۵۷ تبریز - درگذشته ۸ بهمن ۱۳۴۸ تهران)، از رهبران انقلاب مشروطیت، از رجال سیاسی بحث انگیز معاصر و از شخصیتهای علمی و فرهنگی ایران معاصر، در زمره کسانی است که جمعی به شدت هوادار و موافق، و مخالفانی از طیفهای گوناگون دارد. وی مدتی رئیس مجلس سنای ایران بود.جمعی، که تقیزاده و علی اکبر دهخدا از جمله آنان بودند، از بیم جان به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شدند.سرانجام با وساطت سفارت انگلستان، حکم تبعید تقیزاده و دهخدا و چند تن به خارج از کشور به مدت یک سال صادر شد. به انگلستان رفت در آنجا با مساعدت ادوارد براون و راهنمایی او، مدتی در کتابخانه دانشگاه کمبریج به کار فهرستبرداری از کتابهای فارسی و عربی مشغول بود. تشکیل «کمیته ایران»، مرکب از نمایندگانی از مجلس انگلستان، که با مشروطهخواهان مساعدت کردند، از ثمرات تلاشهای او بود!!تقیزاده در دوران جدید در ایران، از چپگرایی آرمانخواهانهٔ سابق فاصله گرفت و به طرفداری از سردار سپه و اقدامات او در مسیر ایجاد امنیت عمومی و احیای وحدت ملی پرداخت.
۸- علیاکبر دهخدا
(زاده ۱۲۵۷ تهران - درگذشته ۷ اسفند ۱۳۳۴ تهران)، ادیب، لغتشناس، سیاستمدار و شاعر ایرانی است. او مؤلف و بنیانگذار لغتنامه دهخدا نیز بوده است.پدرش خان باباخان که از ملاکان متوسط قزوین بود، جزء اولین فارغالتحصیلان مدرسه سیاسی بود. دهخدا بعنوان اولین کاندیدای مقام ریاست جمهوری در ایران مطرح شد. مردی که میتوانست اولین رئیس جمهور ایران باشد.
۹- محمود جم
(۱۲۵۹ خورشیدی در تبریز - ۱۹ مرداد ۱۳۴۸ در تهران)، دولتمرد ایرانی از اواخر دوران قاجار و نخستوزیر ایران در دورهٔ رضاشاه پهلوی بود.تحصیلات خود را در مدارس جدید در تبریز، از جمله مدرسه میسیونری تبریز، به پایان برد. چون زبان فرانسوی را در مدرسه مبلّغان مذهبی مسیحی به خوبی فراگرفته بود، در ۱۲۹۸ به دستور وثوقالدوله به وزارت مالیه انتقال یافت و رئیس انبار غله دولتی شد، و در همان سال به پیشنهاد وثوقالدوله و تصویب احمدشاه قاجار، لقب مدیرالملک به او داده شد. سال بعد در دولت میرزا حسن خان مشیرالدوله به ریاست خزانهداری کل کشور رسید.
۱۰ - سید محمد تدین بیرجندی
(۱۳۳۰، بیرجند - ۱۲۶۰)، رئیس و استاد برجسته ادبیات عرب دانشگاه تهران و از جمله شخصیتهای برجستهٔ سیاسی، علمی دوران قاجار و پهلوی است که نقش مهمی در دورهٔ بین انقراض سلسله قاجار و آغاز دوران پهلوی داشت.وی در دوران مشروطه جزو مجاهدینی بود که در زمان به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، توسط محمدعلی شاه، به طور مسلحانه از مجلس دفاع مینمودند. تدین پس از خلع محمدعلی شاه قاجار از قدرت، به حزب دموکرات پیوست[۱] و رهبری حزب را به عهده گرفت. بخشی از این حزب که بعدها حزب تجدد را تشکیل داد، در انتخابات پنجم مجلس شورای ملی شرکت نمود و سیدمحمد تدین به عنوان نماینده بیرجند به مجلس راه یافت.[۲][۳] وی که عالم برجستهای در زمینه فلسفه، کلام و ادبیات عرب بود، از جمله نمایندگان روحانی مجلس شورای ملی بود که لباس روحانیت را کنار گذاشتند.
اینها اسامی و پیشینه ده تن از کسانی میباشند که از رضا شاه چند سالی بزرگتر و یا کوچکتر میباشند و در همان زمان با حکومت و مردم و شرایط و وضعیتی مشترک بدنیا آمدند و زندگی کرده اند و همانطور که شاهد هستید و دیدید , تمامی آنها نسبت به رضا شاه با سوادتر و متمول تر و سرشناس تر بودند ولی هیچکدام نه تنها قدرت رقابت و برابری با او را نداشتند بلکه به خدمت او در آمدند و در زیر نظر و اوامر او مشغول به کار شدند !
اما آیا واقعا به نظر شما عجیب نیست که انگلیسی ها بیایند و احمد شاه بچه و احمد قوام که با فیروز پسر فرمانفرما قرارداد ۱۹۱۸ را در ازای ۴۰ هزار تومان امضاء کردند و مملکت را به انگلیس ها فروختند را ول کنند و رضا شاه را به سلطنت برسانند...!!؟؟
احمقانه است که تصور کنیم یک قزاقی که با روس ها کار میکرده و با روس ها حشر و نشر داشته و و زمانی در فوج آنها خدمت میکرده و حقوق میگرفته , دست نشانده انگلیس ها باشد !!؟
و اگر قرار بود که رضا شاه دست نشانده باشد عقلا باید دست نشانده روس ها میشد نه دست نشانده انگلیسی ها ...!!
اما با خواندن سرگذشت رضا شاه و با دیدن خدمات و نتایج کار و زحمات آن مرد بزرگ , ما نمیتوانیم هیچ چیز دیگری بجز لیاقت و شایستگی و اقتدار و اراده و ایستادگی و شهامت و زیرکی و بینش و آگاهی رضا شاه پهلوی و لطف یزدان پاک را عامل بقدرت رسیدن او بدانیم و تصور کنیم؟
واقعا آدم حیران میماند به این اشخاصی که عزت و شرف و حیثیت و هویت و استقلال کشور خودشان را با جعل چنین مزخرفاتی و با بیان چنین مهملاتی به زیر علامت سوال میبرند و جاهلانه و بدون هیچ تحقیق و مطالعه و پژوهشی تنها به صرف گفتن فلان کس و نقل قول از فلان مستر و سر و لرد انگلیسی به چنین دروغ هائی دامن میزنند و افراد لایق و بزرگ کشور را نوکر و مزدور و دست نشانده و سرسپرده نشان میدهند , چه بگوید و آنها را چه بنامد ؟!
نام و یاد تمام فرزندان راستین میهن و
خدمتگزاران به خاک و مردم ایران جاودان و پر فروغ باد
نام چند تن دیگر از معروفترین متولدین ۱۲۵۰ تا ۱۲۶۰ :
عبدالحسین تیمور تاش ,دولتمرد ایرانی در دوران قاجاریه و پهلوی.
رئیسعلی دلواری, رهبر قیام در تنگستان و بوشهر علیه نیروهای بریتانیا در دوره جنگ جهانی اول بود و با شجاعت های خود از ایران بزرگ دفاع کرد.
حسین علاء , سیاستمدار و نخست وزیر ایران در دوره پهلوی.
شیخ محمد خیابانی، روحانی مبارز و آزادی خواه دوره مشروطه ایران .
عارف قزوینی , شاعر و تصنیف ساز ایرانی.
حسین توفیق , موسسه روزنامه توفیق
میرزا کوچکخان جنگلی؛ مبارز انقلاب مشروطه و سردار جنبش جنگل.
چرا کسانیکه مدعی هستند رضا شاه را انگلیس ها بر سر کار آوردند , رجال و شخصیت های مشهور و سرشناس همدوره و همسن او را نسبت به رضا شاه نمیسنجند و با او مقایسه نمیکنند !؟
بنظر شما آیا آن زمان در مملکت ایران هیچ شخصیت برجسته دیگری نبود که انگلیس ها مجبور شدند یک قزاق بی سواد و قلدر و سرسخت را به قدرت برسانند ؟
آیا در ایران آن زمان , برای انگلیسی های مبادی آداب و سیاس که نحوه بستن دکمه های سرآستین طرف مقابلشان برای آنها بسیار مهمتر از القاب و کنیه و یا وقت شناسی زمان صرف چای و نحوه گرفتن فنجان چای جز دیپلماسی آنها محسوب میشد و بسیار اهمیت دا شت, هیچ شخصیت فکل کراواتی فرنگ رفته و فرنگی مآبی که انگلیسی بداند و متاثر از فرهنگ آنها باشد نبود و پیدا نمیشد که آنها مجبور شدند یک میر پنج نخراشیده و خشنی که چکمه از پا نمیگرفت و با سربازان خود بر روی زمین غذا میخورد را انتخاب و دست نشانده خودشان بکنند ؟
و اگر انگلیس ها بنابر صلاحدیدی نیاز به یک فرد نظامی داشتند آیا هیچ فرد نظامی با سواد تر و یا از لحاظ درجات نظامی بالاتر از رضا شاه وجود نداشت ؟!
چرا افرادی که معتقدند رضا شاه توسط انگلیسی ها بقدرت رسید نمی گویند درست زمانی که یک سرباز دهاتی , بیسواد , قلدر و خشن داشت قدرت را در دست میگرفت و پادشاه میشد , آقایان باسواد , فرنگ رفته و وزیر و وکیل با اصل و نسب و تحصیلکرده کجا بودند و چه کار میکردند ؟!
من در مورد افراد سرشناسی که از نظر سن و سال نزدیکترین اشخاص به رضا شاه بودند تحقیقی کردم که نتیجه آن بسیار جالب و حیرت انگیز از کار درآمد !!
و شخصا پس از دیدن اسامی و پیشینه ده تن از همدوره ها و همسن و سالان رضا شاه به این نتیجه رسیدم که ؛
یا انگلیس ها بر خلاف شایعات موجود , افرادی بسیار کودن و نفهم و بی سیاست و ابله بودند که مابین این همه افراد با اصل و نسب و تحصیلکرده و سرشناس و بعضا سرسپرده , یکراست آمدند و رضا میر پنج را انتخاب کردند !!
و یا این گفته ( بقدرت رساندن رضا شاه توسط انگلیس ) از بیخ و بن دروغ است و کسانیکه این حرف را میزنند افرادی پلید و خیانتکار و بیسواد و ناآگاه از تاریخ میباشند که با کینه و عقده و نفرت و حقارت و جهل خودشان میخواهند ایران را مستعمره و جولانگاه انگلیس ها و اجانب نشان دهند.
سخن را کوتاه میکنم .
(( از دوستان درخواست میکنم این بیوگرافی مختصر از رضا شاه را در خاطر و مد نظر داشته باشند و به تاریخ تولد و القاب و میزان تحصیلات و مقام ها و مناصب افرادی که پس از او معرفی میکنم دقت کنند و آنها را با مشخصات رضا شاه بسنجند و مطابقت و مقایسه کنند.))
رضا پهلوی
متولد ۲۴ اسفند سال ۱۲۵۶ خورشیدی در روستای آلاشت سواد کوه مازندران , وی دوران خردسالی را در فقر گذراند. تحصیلات کلاسیک ندارد و به هیچ مدرسه ای نرفت , از نوجوانی به نظام پیوست و در آنجا مدارج ترقی را پیمود و معروف به لقبهای رضا شصتتیر، رضا ماکسیم، رضاخان، رضاخان میرپنج، رضاخان سردارسپه و در ۳ اسفند ماه ۱۲۹۹ وزیر جنگ شد و از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ خورشیدی نخست وزیر بود و پس از تاجگذاری در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ در کاخ گلستان و در سن ۴۹ سالگی به بالاترین مقام در آنزمان یعنی به پادشاهی رسید و ملقب به رضاشاه ، و رضا شاه کبیر گردید .
اما نام و پیشینه ده تن از افراد سرشناس و مهمی که با اختلاف سنی کمی همدوره و هم عصر رضا شاه بزرگ بودند :
۱- احمد قوام
(زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بار نخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). او فرزند ابراهیم معتمدالسلطنه و نوهٔ محمد قوامالدوله آشتیانی و برادر کوچکتر وثوقالدوله بود. او از اولین کابینه سپهدار که در ۸ مهر ۱۲۸۸ تشکیل شد معاونت وزارت داخله را برعهده گرفت تا ۸ بهمن ۱۲۹۶ که به سمت فرمانروایی خراسان رسید، مجموعاً ۹ بار در رأس وزارتخانههای عدلیه، مالیه و داخله قرار گرفت .
۲- حسن وثوق (وثوقالدوله)
(۱۲۵۳ش - بهمن ۱۳۲۹) چند دوره نخستوزیر ایران بود. وی برادر احمد قوام (قوامالسلطنه) بود.او در دوره دوم نخست وزیریاش (مرداد ۱۲۹۷ تا تیر ۱۲۹۹) پس از ۹ ماه مذاکرات محرمانه با انگلیسیها، در ۱۸ مرداد ۱۲۹۸ طی اعلامیهای خبر از انعقاد قراردادی فیمابین انگلیس و ایران معروف به قرارداد ۱۹۱۹ داد.[۱] بر اساس این قرارداد تمامی امورات کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت میگرفت. (( بعد انگلیسی ها او را ول کردند و رضا میر پنج را شاه کردند !!)). او در سفرهایی که به خارج رفت فرانسوی را به خوبی و همچنین انگلیسی را فراگرفت. وثوق در جوانی و در سال ۱۲۷۱ شمسی مستوفی آذربایجان شد و لقب وثوق الملک را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. در سال ۱۲۷۳ لقب او به وثوق الدوله تغییر یافت. در دورهٔ یکم و دوم مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب شد و در مجلس به سمت نیابت ریاست مجلس دست یافت. او از سال ۱۲۹۰ خورشیدی تا اوایل سلطنت رضاشاه شانزده بار عهدهدار وزارتخانههای مالیه(دارایی)، خارجه، عدلیه (دادگستری)، داخله (کشور) و معارف (فرهنگ) گردید.
۳- میرزا حسن مستوفیالممالک
(۱۳ مهر ۱۲۵۴ برابر ۵ رمضان ۱۲۹۲ ه. ق.[۱] آشتیان - ۶ شهریور ۱۳۱۱ تهران)، معروف به «آقا»، دولتمرد ایرانی و چند دوره نخستوزیر ایران در دورهٔ قاجار و دورهٔ رضاشاه بود. مستوفی الممالک، از معدود رجال قاجاری بود که نزد رضاشاه احترام داشت.او در سال ۱۳۱۸ (مصادف با ۱۲۸۰ هجری خورشیدی) به اروپا رفت. این سفر هفت سال به طول انجامید.تحصیلات را در خانه و زیر نظر معلمان خصوصی آغاز کرد.
۴- محمدعلی فروغی
(۱۲۵۴ تهران - ۱۳۲۱ تهران) سرشناس به ذُکاءالملک، روشنفکر، مترجم، ادیب و سخنشناس، فلسفهنگار، روزنامهنگار، سیاستمدار، دیپلمات، نمایندهٔ مجلس، وزیر و نخستوزیر ایران بود.تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دارالفنون آغاز کرد ولی بعد به ادبیات رو آورد و فرهنگستان ایران را تأسیس کرد. وی چند بار وزیر، دو بار نماینده مجلس شورای ملی و یک بار رئیس دیوان عالی تمیز (دیوان کشور) شد. در ۱۳۰۴ پس از تصویب انقراض دودمان قاجار، که خود در آن نقش داشت، کفیل نخستوزیری شد.او همچنین عضویت و ریاست هیئت اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس (۱۹۱۹) و جامعه ملل را برعهده داشته است.
۵- میرزا محمدخان قزوینی
( ۱۱ فروردین ۱۲۵۶ تهران - ۶ خرداد ۱۳۲۸ تهران)، ادیب و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران بود.محمد قزوینی در یازدهم فروردین ۱۲۵۶ خورشیدی در تهران در محله دروازه قزوین به دنیا آمد. پدر و اجدادش از اهل قلم و فرهنگ بودند.
۶- اسماعیل خان قشقایی معروف به صولتالدوله،
چهرهٔ سیاسی اواخر قاجار و یکی از مقتدرترین ایلخانهای ایل قشقائی بود. متولد سال ۱۲۵۷ خورشیدی , به علت رشادت و مهارت وی در تیراندازی و جنگهای چریکی، در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه قاجار به وی لقب صولتالدوله داده شد.و چون سردار سپه ظهور کرد و اوضاع ایران تغییر یافت او نیز مانند قوامالملک و دیگر روسا در تهران ساکن شد و از طرف ایل قشقایی، وکالت مجلس شورای ملی را یافت.
۷- سیدحسن تقیزاده
(زاده ۵ مهر ۱۲۵۷ تبریز - درگذشته ۸ بهمن ۱۳۴۸ تهران)، از رهبران انقلاب مشروطیت، از رجال سیاسی بحث انگیز معاصر و از شخصیتهای علمی و فرهنگی ایران معاصر، در زمره کسانی است که جمعی به شدت هوادار و موافق، و مخالفانی از طیفهای گوناگون دارد. وی مدتی رئیس مجلس سنای ایران بود.جمعی، که تقیزاده و علی اکبر دهخدا از جمله آنان بودند، از بیم جان به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شدند.سرانجام با وساطت سفارت انگلستان، حکم تبعید تقیزاده و دهخدا و چند تن به خارج از کشور به مدت یک سال صادر شد. به انگلستان رفت در آنجا با مساعدت ادوارد براون و راهنمایی او، مدتی در کتابخانه دانشگاه کمبریج به کار فهرستبرداری از کتابهای فارسی و عربی مشغول بود. تشکیل «کمیته ایران»، مرکب از نمایندگانی از مجلس انگلستان، که با مشروطهخواهان مساعدت کردند، از ثمرات تلاشهای او بود!!تقیزاده در دوران جدید در ایران، از چپگرایی آرمانخواهانهٔ سابق فاصله گرفت و به طرفداری از سردار سپه و اقدامات او در مسیر ایجاد امنیت عمومی و احیای وحدت ملی پرداخت.
۸- علیاکبر دهخدا
(زاده ۱۲۵۷ تهران - درگذشته ۷ اسفند ۱۳۳۴ تهران)، ادیب، لغتشناس، سیاستمدار و شاعر ایرانی است. او مؤلف و بنیانگذار لغتنامه دهخدا نیز بوده است.پدرش خان باباخان که از ملاکان متوسط قزوین بود، جزء اولین فارغالتحصیلان مدرسه سیاسی بود. دهخدا بعنوان اولین کاندیدای مقام ریاست جمهوری در ایران مطرح شد. مردی که میتوانست اولین رئیس جمهور ایران باشد.
۹- محمود جم
(۱۲۵۹ خورشیدی در تبریز - ۱۹ مرداد ۱۳۴۸ در تهران)، دولتمرد ایرانی از اواخر دوران قاجار و نخستوزیر ایران در دورهٔ رضاشاه پهلوی بود.تحصیلات خود را در مدارس جدید در تبریز، از جمله مدرسه میسیونری تبریز، به پایان برد. چون زبان فرانسوی را در مدرسه مبلّغان مذهبی مسیحی به خوبی فراگرفته بود، در ۱۲۹۸ به دستور وثوقالدوله به وزارت مالیه انتقال یافت و رئیس انبار غله دولتی شد، و در همان سال به پیشنهاد وثوقالدوله و تصویب احمدشاه قاجار، لقب مدیرالملک به او داده شد. سال بعد در دولت میرزا حسن خان مشیرالدوله به ریاست خزانهداری کل کشور رسید.
۱۰ - سید محمد تدین بیرجندی
(۱۳۳۰، بیرجند - ۱۲۶۰)، رئیس و استاد برجسته ادبیات عرب دانشگاه تهران و از جمله شخصیتهای برجستهٔ سیاسی، علمی دوران قاجار و پهلوی است که نقش مهمی در دورهٔ بین انقراض سلسله قاجار و آغاز دوران پهلوی داشت.وی در دوران مشروطه جزو مجاهدینی بود که در زمان به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، توسط محمدعلی شاه، به طور مسلحانه از مجلس دفاع مینمودند. تدین پس از خلع محمدعلی شاه قاجار از قدرت، به حزب دموکرات پیوست[۱] و رهبری حزب را به عهده گرفت. بخشی از این حزب که بعدها حزب تجدد را تشکیل داد، در انتخابات پنجم مجلس شورای ملی شرکت نمود و سیدمحمد تدین به عنوان نماینده بیرجند به مجلس راه یافت.[۲][۳] وی که عالم برجستهای در زمینه فلسفه، کلام و ادبیات عرب بود، از جمله نمایندگان روحانی مجلس شورای ملی بود که لباس روحانیت را کنار گذاشتند.
اینها اسامی و پیشینه ده تن از کسانی میباشند که از رضا شاه چند سالی بزرگتر و یا کوچکتر میباشند و در همان زمان با حکومت و مردم و شرایط و وضعیتی مشترک بدنیا آمدند و زندگی کرده اند و همانطور که شاهد هستید و دیدید , تمامی آنها نسبت به رضا شاه با سوادتر و متمول تر و سرشناس تر بودند ولی هیچکدام نه تنها قدرت رقابت و برابری با او را نداشتند بلکه به خدمت او در آمدند و در زیر نظر و اوامر او مشغول به کار شدند !
اما آیا واقعا به نظر شما عجیب نیست که انگلیسی ها بیایند و احمد شاه بچه و احمد قوام که با فیروز پسر فرمانفرما قرارداد ۱۹۱۸ را در ازای ۴۰ هزار تومان امضاء کردند و مملکت را به انگلیس ها فروختند را ول کنند و رضا شاه را به سلطنت برسانند...!!؟؟
احمقانه است که تصور کنیم یک قزاقی که با روس ها کار میکرده و با روس ها حشر و نشر داشته و و زمانی در فوج آنها خدمت میکرده و حقوق میگرفته , دست نشانده انگلیس ها باشد !!؟
و اگر قرار بود که رضا شاه دست نشانده باشد عقلا باید دست نشانده روس ها میشد نه دست نشانده انگلیسی ها ...!!
اما با خواندن سرگذشت رضا شاه و با دیدن خدمات و نتایج کار و زحمات آن مرد بزرگ , ما نمیتوانیم هیچ چیز دیگری بجز لیاقت و شایستگی و اقتدار و اراده و ایستادگی و شهامت و زیرکی و بینش و آگاهی رضا شاه پهلوی و لطف یزدان پاک را عامل بقدرت رسیدن او بدانیم و تصور کنیم؟
واقعا آدم حیران میماند به این اشخاصی که عزت و شرف و حیثیت و هویت و استقلال کشور خودشان را با جعل چنین مزخرفاتی و با بیان چنین مهملاتی به زیر علامت سوال میبرند و جاهلانه و بدون هیچ تحقیق و مطالعه و پژوهشی تنها به صرف گفتن فلان کس و نقل قول از فلان مستر و سر و لرد انگلیسی به چنین دروغ هائی دامن میزنند و افراد لایق و بزرگ کشور را نوکر و مزدور و دست نشانده و سرسپرده نشان میدهند , چه بگوید و آنها را چه بنامد ؟!
نام و یاد تمام فرزندان راستین میهن و
خدمتگزاران به خاک و مردم ایران جاودان و پر فروغ باد
نام چند تن دیگر از معروفترین متولدین ۱۲۵۰ تا ۱۲۶۰ :
عبدالحسین تیمور تاش ,دولتمرد ایرانی در دوران قاجاریه و پهلوی.
رئیسعلی دلواری, رهبر قیام در تنگستان و بوشهر علیه نیروهای بریتانیا در دوره جنگ جهانی اول بود و با شجاعت های خود از ایران بزرگ دفاع کرد.
حسین علاء , سیاستمدار و نخست وزیر ایران در دوره پهلوی.
شیخ محمد خیابانی، روحانی مبارز و آزادی خواه دوره مشروطه ایران .
عارف قزوینی , شاعر و تصنیف ساز ایرانی.
حسین توفیق , موسسه روزنامه توفیق
میرزا کوچکخان جنگلی؛ مبارز انقلاب مشروطه و سردار جنبش جنگل.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر