سه‌شنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۹۲

حالا وقت هنر است و سرفرازی ....

حالا وقت هنر است و سرفرازی ....

در تب فرا گیر وب سازی و وب نگاری شاهد بروز استعداد ها و پدیدار شدن 
افراد خوش قلم و دانا و توانائی،  در همه عرصه های نویسندگی اعم از اجتماعی و سیاسی و طنز و انتقادی و .......بودیم  که با سبک نگا رشی نو و جالب و ساده و جذاب ، طرفداران و مخاطبان بسیاری هم پیدا کردند .//

اما طبق قانون شیرینی و مگس ، بالطبع مگسان حسود و مغرض و تهی مغز پرمدعا نیز در جمع  این مخاطبان حضور یافته و برای تسکین حقارت و عقده های
 روانی خودشان و یا برای به چشم آمدن و دیده و مطرح شدن ، در قسمت کامنتها و نظرات و دیدگاه ها شروع به ویز ویز کردند و مزاحمتهائی هم برای آنها بوجود 
 آوردند و هنوز هم می آورند .//

اما  کسانیکه پیگیر و خواننده ، مطالب وبلاگ های شخصی میباشند ، خوب میدانند که نزدیک به سه سال است که بهترین نویسندگان و دارندگان وب شخصی ، سکوت اختیار کرده اند و فعالیتی ندارند و اگر هم نامی از آنها در جائی ببینیم در حد یک اظهار نظر چند کلمه ای بیش نیست .......!!

شاید عده ای علت آنرا در سختگیری ها و تشدید مجازات ها بدانند که بنظر من عاملی  در حد چند درصد بیش نیست ، 

و یا شاید برخی زیاد شدن تعداد وب نگا ران  و تراکم و دیده نشدن وب آنها را دلیل آن بدانند ،

اما این هم عامل کوچک و کم تاثیری میباشد و دلیل بسیار بزرگتری باید سبب 
خاموشی و سکوت آنها شده باشد .//

  در آخرین نوشته های آنها ،به نشانه هایی از سرخوردگی شدید و گلایه از
دون پروری چرخ گردون و فغان از عوامفریبان و گلایه از صرافان 
گوهر ناشناس وشکایت از  رفتار جماعت هزل پسند و مردم بی سلیقه ، برمیخوریم وپس از آن ،  سکوت و خاموشی ...........!

تا جائی که میدانم و مطمئنم دلیل سرخوردگی و سکوت بسیاری از این شیرین قلمان 
در سایت های مطرح و پر مخاطب امتیازی، باند بازی و توهین ها و دسیسه های
ریز و درشت ترول ها و افسران سایبری ، عامل سکوت و خاموشی آنها شده و میباشد.//

ودلیل دیگر قدر ناشناسی و بدفهمی خوانندگان است که با سوالهای بسیار احمقانه و لجاجت های کور و کودکانه سبب تحلیل قوا ی آنها و ایجاد خستگی مفرط و سپس زده شدن و 
واپس خوردگی آنها شده است میشوند  .......//

و نکتهودلیل  مهم دیگر را از زبان حافظ شیرین سخن باز میگویم :

بی مزد بود ومنت ، هرخدمتی که کردم ..... یارب مباد کس را ، مخدوم بی عنایت

بله ،  عدم عنایت و توجه  و تشویق نیز دلیل  بزرگ دیگری  در خاموشی آنها میباشد.//

اما این مطالب مربوط به مخاطبان و خوانندگان و سلیقه و میزان درک آنها است وآنها  طرف سخن من  نیستند ، بلکه ر وی سخن من با همین دوستان کم  تحمل و زودرنج در گوشه عزلت نشسته است ؛  

آیا براستی چگونه شیران  تاب این را دارند که میدان را به شغالان بی هنر بسپارند و فقط نظاره گر باشند ؟

آیا هنر دربیرون راندنشان  و پوزه آنها را به خاک مالیدن نیست ؟

آیا نباید نیش قلم خود را برای فرو کردن در دل سیاه بی هنر آنها تیز کنید ؟

آیا نباید به خواننده ثا بت کنید که هنر در خلاقیت و خبر سازی هست نه در کپی کردن مطالب خبر گزاری ها و امتیاز گرفتن ؟

آیا در محیطی یکنواخت و بدون مخالف و ساکت برایتان نوشتن لذت بخش تر است ؟

اگر در چنین محیطی و در چنین روزگار دون پرور سختی توانستید هنر خود را که همانا نوشتن و جذب مخاطب و جلب توجه آنها به  حقیقت است ،  را نشان دهید و در این راه پیروز باشید ، کاری مردانه و هنرمندانه کرده اید ......

وگرنه تا مساعد شدن محیطی ساکن و ساکت و به به و چهچه گو .......،

 به انتظار نشستن و سپس در صورت آماده و مهیا شدن آن شروع به  کار کردن ، نه شرط هنرمندی و نه رسم جوانمردی میباشد و اگر زمانی برای نشان دادن آن هنر واقعی  باشد آن زمان حالا هست

و حالا وقت هنر است و سرفرازیست ...... 

       

هیچ نظری موجود نیست: