جمعه، فروردین ۰۹، ۱۳۹۲

حاج مهدی ، داداش بخور و بی خیال شهادت شو ...

حاج مهدی ، داداش بخور و بی خیال شهادت شو ...



آقازاده مهدی خزعلی که پنداری دوست دارد نامش در کنار نام بابی ساندز ثبت شود ، امروز نودمین  روز اعتصاب غذای خشک و تر خود را میگذارند ، و علم پزشکی را مدهوش و متحیر از زنده بودن خودش کرده ....

و ایشان پس از نود روز نخوردن ،  فقط اندکی ضربان قلبش کند شده !!

ایشان که من هروقت نامشان را در جائی میبینم دلم ضعف میرود و گلویم خشک میشود ، گوئی از بازی اعتصاب غذا خوششان آمد ه و مشغول تمرین برای چه مسابقه ای هستند را من نمیدانم ، اما رکورد قبلی ایشان ٦٤ روز بود .//



حالا حرف من اینست که حاج مهدی ، برادر من دمت گرم..........

شما قبلا گفتید که :

 پیش از آنکه در سوگ ارزش‌ها دق کنم؛ بگذارید به خیل شهیدان بپیوندم//

از کدام ارزش ها حرف میزنید که من نمیدانم و نمی فهمم ؟

 و برادر من این حرفها و کارها در حکومت اسلامی که خودشان ختم کار هستند بی فایده هست ، دفعه قبل چه شد و کجا را گرفتید ؟

(( این شد که بشینیم برای بابای سیاه کارنامه تان دعا کنیم !!))



ببین آقا مهدی ، اگر اعتصاب غذای شما شخصی بود و منتی بر سر ما نداشت و رنگ باختگان امروزی ،با آن چماق اعتصاب بر سرما نمیزدند و به خاطر نود روز ،آقا مهدی نود رووووز ......... از ما توقع همراهی و یا سکوت نداشتند ، هیچ خیالی نبود و اصلا من روی شما شرطبندی میکردم..... ،

و با بنیه ای که از خوراک بیست و سی ساله خوان رنگین انقلاب دارید ، نود روز که سهل است و برو داداش رو نهصد روز که مطمئنم آخ هم نمیگوئی ...

(( در عکس  آخر بغل شکم رو داشته باش ....هی قربونش برم ......))

   


ولی بخدا ارزش های  شما برای من و ما ارزش که نیست هیچ ، بلکه بنوعی ننگ محسوب میگردد و خودکشی شما که بنظرتان شهادت می آید، راه درستی نیست .//

شما کمی به مهدی و فائزه نگاه کنید و یاد بگیرید ، ببینید چقدر قشنگ خودشان را بدون شربت شهادت و سرم اعتصاب و کپسول شهرت و قرص ندامت ،
مطرح میکنند... ،

جوری که خاله فائزه اصلا دلش نمیخواست از زندان اوین درآید و شنیدم که با چک و لگد و تیپا ، بزور انداختنش بیرون .....

و آن مهدی که انگار آبگوشت اوین به او میسازد و تپل مپل تر و با لپهای گل انداخته بیرون آمد !!

انهم تازه آنها از سران فتنه بودند و چشم و گوش  فتنه محسوب میشدند ، کسی بارشان نکرد و به هیچ هم نگرفت..... ،

چه رسد به شما که ما یک مرگ بر دیکتاتور خشک و خالی هم در میدان انقلاب 
از دهانتان نشنیدیم ...



بی خیال برادر .....

 حاج مهدی ، داداش بخور و بی خیال شهادت شو ...

هیچ نظری موجود نیست: