حالا باید ببینیم حکم اسلام در مورد فوت کردن ابرها چیست ؟!
یک هنرمند اعتراض و مخالفت کردنش هم هنرمندانه است و خوش بحال کسانیکه همراه یک فرد هنرمند و بطور هنرمندانه ابراز مخالفت میکنند.
آقای محمد نوری زاد که هفته پیش ( ۱۶ بهمن ) به اتفاق دکتر ملکی تصمیم داشتند مخالفت خودشان را با جمع آوری زباله و نخاله شهر و خیابان نشان دهند به چهارراه پارک وی رفتند...
اما از آنجائیکه آنروز مصادف با ایام دهه زجر بود و خاطره انقلاب یا همان بلبشوی ۵۷ اصلا با نظافت و تمیزی جور در نمی آید و فقط خیابانهای کثیف و نکبت گرفته هست که کاملا خاطرات آنروزها را در ذهن تداعی میکند , ناگهان ماموران بی نام و نشان ولایت سررسیدند و آنها را بزور داخل ماشین انداخته و نهایت مردانگی و جوانمردی خودشان را به دو پیرمرد نشان دادند و آنها را تنگ غروب در میانه اتوبان تهران قم رها کردند تا پدرانشان به داشتن چنین پسرهای دلیری افتخار کنند و مادرانشان قربان صدقه شان بروند و دلشان خوش باشد که پسر بزرگ کرده اند !!
اما آقای نوری زاد هم کم نیاورد و این هفته به اتفاق یاران همیشگی خودش به پارک ملت رفتند و ایستادند و هر از گاهی مشغول فوت کردن ابرها شدند !!!
و همانطور که در عکس ها پیداست همه در یک ردیف ایستاده اند و مشغول فوت کردن ابرها هستند ....
دلیل اینکار را بهتر هست که از گفته و نوشته خود آقای نوری زاد بفهمید .
[[ آقای نوریزاد در یادداشتی کنایهآمیز در صفحهی فیسبوکش نوشت: «مطلقاً من و دکتر ملکی بنا بر شعار دادن و مرگ بر این و زنده باد آن نداریم. ساکت و آرام مینشینیم و چای مینوشیم و نگاهی میاندازیم به ابرهای بالای سر و تمام!
نبینم و نشنوم دوستی یا دوستانی سر برآورند و شعاری بدهند و نوشتهای بالا بگیرند و مثلاً حق و حقوقی طلب کنند که در حوصلهی دولت و مجلس و نظام مقدس نباشد و شرمنده کنند این بندههای خدا را! پس: بحث سیاسی و شعار سیاسی ممنوع!
فقط و فقط به چای و کیفیتش بیندیشید و بس!
تصورتان این باشد که به یک پیکنیکِ پارکِ ملتیِ اصیل رفتهاید.
بی هیچ گوشهای و کنایهای و اجتماعی و تبانی و اقدامی علیه امنیت ملی.
از بس رفتیم جلوی دنا و جلوی اوین و از بس آشغال جمع کردیم خسته شدیم به مقدساتِ نظام قسم…
همینجور مینشینیم و زل میزنیم به هم. مثل مجسمههایی که انگار در حالِ سر کشیدنِ چای تراشیدهاندشان.
البته من و دکتر ملکی ای بسا در میانهی سکوت و زلزدگیِ شما، یک چند باری به ابرهای بالای سر پف کنیم.»]]
حالا باید ببینیم احکام اسلام در مورد فوت کردن ابرها چیست ؟
و پیامبر اسلام در مورد فوت کردن ابرها چه گفته است ؟
و همچنین ملا نفهم مجلسی و ملا قاطی سبزواری شیخ عنتر قمی در روایات و احادیث فوت کردن ابرها چه نظری داشتند و چه ها نقل قول کرده اند ؟؟!
تا همان جوانان غیوری که پدر و مادرشان فکر میکنند پسر بزرگ کرده اند بنابر همان فتاوی , باز به سراغ این دو پیرمرد بروند و اینبار آنها را از فوت کردن ابرها منع کنند و اینبار بگیرندشان و در کجا رهایشان کنند !!؟
یک هنرمند اعتراض و مخالفت کردنش هم هنرمندانه است و خوش بحال کسانیکه همراه یک فرد هنرمند و بطور هنرمندانه ابراز مخالفت میکنند.
آقای محمد نوری زاد که هفته پیش ( ۱۶ بهمن ) به اتفاق دکتر ملکی تصمیم داشتند مخالفت خودشان را با جمع آوری زباله و نخاله شهر و خیابان نشان دهند به چهارراه پارک وی رفتند...
اما از آنجائیکه آنروز مصادف با ایام دهه زجر بود و خاطره انقلاب یا همان بلبشوی ۵۷ اصلا با نظافت و تمیزی جور در نمی آید و فقط خیابانهای کثیف و نکبت گرفته هست که کاملا خاطرات آنروزها را در ذهن تداعی میکند , ناگهان ماموران بی نام و نشان ولایت سررسیدند و آنها را بزور داخل ماشین انداخته و نهایت مردانگی و جوانمردی خودشان را به دو پیرمرد نشان دادند و آنها را تنگ غروب در میانه اتوبان تهران قم رها کردند تا پدرانشان به داشتن چنین پسرهای دلیری افتخار کنند و مادرانشان قربان صدقه شان بروند و دلشان خوش باشد که پسر بزرگ کرده اند !!
اما آقای نوری زاد هم کم نیاورد و این هفته به اتفاق یاران همیشگی خودش به پارک ملت رفتند و ایستادند و هر از گاهی مشغول فوت کردن ابرها شدند !!!
و همانطور که در عکس ها پیداست همه در یک ردیف ایستاده اند و مشغول فوت کردن ابرها هستند ....
دلیل اینکار را بهتر هست که از گفته و نوشته خود آقای نوری زاد بفهمید .
[[ آقای نوریزاد در یادداشتی کنایهآمیز در صفحهی فیسبوکش نوشت: «مطلقاً من و دکتر ملکی بنا بر شعار دادن و مرگ بر این و زنده باد آن نداریم. ساکت و آرام مینشینیم و چای مینوشیم و نگاهی میاندازیم به ابرهای بالای سر و تمام!
نبینم و نشنوم دوستی یا دوستانی سر برآورند و شعاری بدهند و نوشتهای بالا بگیرند و مثلاً حق و حقوقی طلب کنند که در حوصلهی دولت و مجلس و نظام مقدس نباشد و شرمنده کنند این بندههای خدا را! پس: بحث سیاسی و شعار سیاسی ممنوع!
فقط و فقط به چای و کیفیتش بیندیشید و بس!
تصورتان این باشد که به یک پیکنیکِ پارکِ ملتیِ اصیل رفتهاید.
بی هیچ گوشهای و کنایهای و اجتماعی و تبانی و اقدامی علیه امنیت ملی.
از بس رفتیم جلوی دنا و جلوی اوین و از بس آشغال جمع کردیم خسته شدیم به مقدساتِ نظام قسم…
همینجور مینشینیم و زل میزنیم به هم. مثل مجسمههایی که انگار در حالِ سر کشیدنِ چای تراشیدهاندشان.
البته من و دکتر ملکی ای بسا در میانهی سکوت و زلزدگیِ شما، یک چند باری به ابرهای بالای سر پف کنیم.»]]
حالا باید ببینیم احکام اسلام در مورد فوت کردن ابرها چیست ؟
و پیامبر اسلام در مورد فوت کردن ابرها چه گفته است ؟
و همچنین ملا نفهم مجلسی و ملا قاطی سبزواری شیخ عنتر قمی در روایات و احادیث فوت کردن ابرها چه نظری داشتند و چه ها نقل قول کرده اند ؟؟!
تا همان جوانان غیوری که پدر و مادرشان فکر میکنند پسر بزرگ کرده اند بنابر همان فتاوی , باز به سراغ این دو پیرمرد بروند و اینبار آنها را از فوت کردن ابرها منع کنند و اینبار بگیرندشان و در کجا رهایشان کنند !!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر