جناب میر حسین موسوی دیکر بس است , لطفا بنشینید
فکر میکنم دیگر لازم نباشد که همانطور(( تا آخر ایستاده ام )) سرپا باشید و فکر میکنم که آخرش بود و تمام شد و دیگر چیزی از جنبش سبز مردم و راه امید شما باقی نمانده و کار دیگری نمانده و بلائی دیگر نیست که سرش نیاورده باشند ,
پس میتوانید بنشینید و اگر رویش را دارید به برنامه بعدی فکر کنید ...
خوشبختانه طرفداران و دوستداران شما , همانطور که یک کلام از حرفهای شما را نمیفهمند وفقط عاشق جمال یوسفی و صوت داوودی شما شدند (( مخصوصا دماغ و چشم و ابروی تان!)) حرفهای ما را هم نمیفهمند!و میدانم بازهم ما را به هر چه لیاقت خودشان است متهم میکنند و به ناف ما میبندند , آنها منتظر شما هستند و میتوانید برای آنها از دوران طلائی امام راحل جانگدازتان و کوپن ودروازه بهشت و راه سبز امید دوباره حرف بزنید تا آنها هم کیف کنند.
اما اگر به اندازه یک مرغ فهم داشتند و این ایستاده ام شما را , که کار را به مسخره و مضحکه کردن جنبش سبز کشاند و سبب شد که سگان ولایت و باتوم زنهای بسیجی با آن بازی ها تمرین کنند تا باتوم زدن یادشان نرود و طریقه کشتن مردم را یاد بگیرند, به شما لقب شوالیه بیباکی که ایستاده است نمیدادند و به آن افتخار نمیکردند .
خوب است که حرفهای شما را نمیفهمند و یادشان نمیماند... ,
یادتان هست گفتید که من آماده و کفن پوش منتظر شهادتم واز حق خودم و رای مردم نمیگذرم...
که هم از حق خود گذشتید و هم به رای مردم ریدید ...!
حتی یکی از آنها فهم این را ندارد که از خودش بپرسد :
شما که کفن پوش بودید...!
آیا بلد نبودید که در حصر ویلائی خودتان یک اعتصاب غذای راستکی یا محمود خزعلکی بگیرید که دل آنها را الکی خوش کنید ؟
یا راستکی میگرفتید و میمردید این ننگ را به دامن آنها نمیگذاشتید؟
آیا واقعا مرگ بهتر از این مضحکه کراوات و سربند سبز و چاقو بدست و سیبل گلوله شدن بازیهای گیم این کفتران نرم افزاری ولایت نبود؟
هرچند که فکر میکنم این بامبول بازی کامپیوتری که همه اش بخاطرهمان ایستاده ام شماست , چندان بی دلیل با دادگاه متهمین مرگ جوانمرد ستار بهشتی که فردا هست متقارن نشده و با هم ربطی دارد....
که کمترین آن تحت پوشش رفتن و پنهان شدن خبر دادگاه او بخاطر توسط جنجال و جیغ جیغ کردن و جر دادن طرفدارانتان برای محکوم کردن این جنایت در دنیای مجازی باشد.
اما شما میتوانید بنشینید و دیگر تا آخر آخرش ایستاده ام , نمانید !
و فکر میکنم که چون نزدیک بیرون آمدن و آخر تعطیلات شما باشد اگر همانطور باز هم ایستاده ام بمانید , برای تحقیر بیشتر جنبش سبز , پس از رفع حصر شما را کیف کش و پادوی غلامعلی حداد بکنند و شیخ مهدی را هم به سرپرستی و نظارت مستراح های مجلس مستفیض کنند و بگمارند , پس بشین .....
که ازآنها و از سگها و کفتاران و کفترهای ولایت هیچ چیزی بعید نیست و یکوقت دیدید که کردند , پس بنشین...
نه بخاطر خودتان که آب از سرتان گذشته , بلکه بخاطر آبروی چند نفری که از جانشان گذشتند و مردانه پای حرفشان ایستادند بنشینید و بیشتر از این آبروریزی نکنید , پس بشین ....
فکر میکنم دیگر لازم نباشد که همانطور(( تا آخر ایستاده ام )) سرپا باشید و فکر میکنم که آخرش بود و تمام شد و دیگر چیزی از جنبش سبز مردم و راه امید شما باقی نمانده و کار دیگری نمانده و بلائی دیگر نیست که سرش نیاورده باشند ,
پس میتوانید بنشینید و اگر رویش را دارید به برنامه بعدی فکر کنید ...
خوشبختانه طرفداران و دوستداران شما , همانطور که یک کلام از حرفهای شما را نمیفهمند وفقط عاشق جمال یوسفی و صوت داوودی شما شدند (( مخصوصا دماغ و چشم و ابروی تان!)) حرفهای ما را هم نمیفهمند!و میدانم بازهم ما را به هر چه لیاقت خودشان است متهم میکنند و به ناف ما میبندند , آنها منتظر شما هستند و میتوانید برای آنها از دوران طلائی امام راحل جانگدازتان و کوپن ودروازه بهشت و راه سبز امید دوباره حرف بزنید تا آنها هم کیف کنند.
اما اگر به اندازه یک مرغ فهم داشتند و این ایستاده ام شما را , که کار را به مسخره و مضحکه کردن جنبش سبز کشاند و سبب شد که سگان ولایت و باتوم زنهای بسیجی با آن بازی ها تمرین کنند تا باتوم زدن یادشان نرود و طریقه کشتن مردم را یاد بگیرند, به شما لقب شوالیه بیباکی که ایستاده است نمیدادند و به آن افتخار نمیکردند .
خوب است که حرفهای شما را نمیفهمند و یادشان نمیماند... ,
یادتان هست گفتید که من آماده و کفن پوش منتظر شهادتم واز حق خودم و رای مردم نمیگذرم...
که هم از حق خود گذشتید و هم به رای مردم ریدید ...!
حتی یکی از آنها فهم این را ندارد که از خودش بپرسد :
شما که کفن پوش بودید...!
آیا بلد نبودید که در حصر ویلائی خودتان یک اعتصاب غذای راستکی یا محمود خزعلکی بگیرید که دل آنها را الکی خوش کنید ؟
یا راستکی میگرفتید و میمردید این ننگ را به دامن آنها نمیگذاشتید؟
آیا واقعا مرگ بهتر از این مضحکه کراوات و سربند سبز و چاقو بدست و سیبل گلوله شدن بازیهای گیم این کفتران نرم افزاری ولایت نبود؟
هرچند که فکر میکنم این بامبول بازی کامپیوتری که همه اش بخاطرهمان ایستاده ام شماست , چندان بی دلیل با دادگاه متهمین مرگ جوانمرد ستار بهشتی که فردا هست متقارن نشده و با هم ربطی دارد....
که کمترین آن تحت پوشش رفتن و پنهان شدن خبر دادگاه او بخاطر توسط جنجال و جیغ جیغ کردن و جر دادن طرفدارانتان برای محکوم کردن این جنایت در دنیای مجازی باشد.
اما شما میتوانید بنشینید و دیگر تا آخر آخرش ایستاده ام , نمانید !
و فکر میکنم که چون نزدیک بیرون آمدن و آخر تعطیلات شما باشد اگر همانطور باز هم ایستاده ام بمانید , برای تحقیر بیشتر جنبش سبز , پس از رفع حصر شما را کیف کش و پادوی غلامعلی حداد بکنند و شیخ مهدی را هم به سرپرستی و نظارت مستراح های مجلس مستفیض کنند و بگمارند , پس بشین .....
که ازآنها و از سگها و کفتاران و کفترهای ولایت هیچ چیزی بعید نیست و یکوقت دیدید که کردند , پس بنشین...
نه بخاطر خودتان که آب از سرتان گذشته , بلکه بخاطر آبروی چند نفری که از جانشان گذشتند و مردانه پای حرفشان ایستادند بنشینید و بیشتر از این آبروریزی نکنید , پس بشین ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر