علت علاقه جاسوسان به استان کرمان
این تیتر خبری؛
[[ چرا جاسوسان به کرمان علاقه دارند ؟ ]]
امروز در تمام سایت ها و خبرگزاریها و وبسایت ها درج گردیده بود و دیده میشد و آخر خبر نیز با یک پرسش که همان تیتر خبر بود, ما را به فکر فرو برد......
اول فکر کردم که ؛
خوب بیایند به تهران با آن هوای آلوده و ترافیک علاقه مند باشند ؟
اصلا خود آقایان سالاری و قربانی اگر مامور سیا و مو ساد و M.I .SIX باشند به تهران علاقه مند میشوند ؟
والله جاسوس های کشورهای دیگر هم آدم هستند و به سلامت و جان خودشان اهمیت میدهند !
اما , چرا به استانهای اردبیل و سمنان و مرکزی و دیگر که آب و هوای خوبی دارند نمیروند؟
پس دلیل آب و هوا نیست....
کرمان هم یکی از استانهای سربزیر ایران هست و مرزی هم نیست که بگوئیم , دنبال تحرکات مرزی و خودمختاری و اینها بروند و تابحال حرکتی هم بر علیه رژیم در آنجا اتفاق نیفتاده ( مانند گنبد و آمل و کردستان و سیستان ),
و مردمش هم کله شان بوی قرمه سبزی نمیدهد....!
والله تا جائی که من برخورد داشتم و میشناسم , کرمانی ها نه تنها یکی از بهترین ایرانیها بلکه یکی از بهترین مردمان جهان هستند و بسیار خونگرم و صمیمی و مهمان نواز و شوخ و سرزنده و با محبت میباشند و چند تن از بهترین دوستان من کرمانی میباشند .
خوب که فکر کردم دیدم :
کرمانی ها اهل تریاک هستند ولی اهل سیاست نیستند ,
( نه اینکه اهل سیاست نباشند طالب درگیری بیخود و شرکردن نیستند)
مخصوصا تریاک زرد ماهان که آوازه بین المللی دارد .
بله , خودشه.......تریاک ,
درسته , نکته همینجاست , هر چه هست در همین تریاک هست .
یادم هست که ٢٥ و ٢٦ سال پیش به کرمان و خانه یکی از هم خدمتی هایم رفتم ....
آقا ما هر کجا با این دوستمان رفتیم , آنی بسا ط منقل و وافور و تریاک تکه تکه شده داخل نلبکی گل سرخی می آوردند و بعد از کلی تعارف از آنها و کلی قسم از طرف ما که اهلش نیستم , با معذرت خواهی جمع میکردند...
(( البته نمیگم پسر امامزاده هستم , آقا یه بنگ حبیب الله دادند ما کشیدیم که سه روز به یه یک شتره که فکر میکردم راننده اتوبوسی هست که با آن به کرمان آمدم ,سیگار تعارف میکردم و خوش و بش میکردیم و میخندیدیم ......))
بعد که از دوستم پرسیدم چرا اینجا تا میشینی بساط میچینند ؟
او هم با خنده ملیحی گفت : اینجا اینجوریه دیگه ........
حالا چرا ماموران و جاسوس ها همه انگلیسی هستند ؟
آقا شستم خبر دار شد که چون انگلیس جزیره هست و نم داره و مرطوبه و پا درد و کمر درد گرفتنبخاطر شرجی بودنش مرسومه .... ,
پس وقتی که به ایران می آیند
( و حتما تو هواپیما از لندن تا تهران هم کتاب سفرنامه ادوارد براون را میخوانند و ........که دیگه باید یه سرحتما بیان کرمان دیگه!! )
زود میپرن میروند کرمان که با دوتا بست مشتی نم و رطوبت بدنشان را بگیرند و دوتا بست , دوتا بست.....
اونهم با مهمانوازی کرمانی ها و اون رطب های عسلی بدون هسته که دیگه بهشتشوون میشه .....
و علت اینکه بدفعات می آیند و میروند هم اعتیاد به تریاکشان هست .
و اصلا آن بدبختها جاسوس نیستند , توریست های مشتری محسوب میشوند .!
من در مجلس شان نشستم ( بخوری هم ) شدم , زرد ماهان را میکشند و چائی و نبات و رطب فرد اعلاء و تنقلات.... و گفتم که بچه های شوخ کرمان که در سر کار گذاشتن استاد هستند ,
لابد این بدبختها هم در این جور مجالس نشستند و بچه ها سربسرشان گذاشتند و در عالم نئشگی فکر کردند مامور ٠٠٧ و جیمز با ند هستند....
و یا وقتیکه لباس محلی تنش کردند, احساس لورنس شدن به آن توریست های مشتری ها دست داده است .
مطمئن باشد که یکی از عمده ترین دلیل ها همین میباشد .
این تیتر خبری؛
[[ چرا جاسوسان به کرمان علاقه دارند ؟ ]]
امروز در تمام سایت ها و خبرگزاریها و وبسایت ها درج گردیده بود و دیده میشد و آخر خبر نیز با یک پرسش که همان تیتر خبر بود, ما را به فکر فرو برد......
اول فکر کردم که ؛
خوب بیایند به تهران با آن هوای آلوده و ترافیک علاقه مند باشند ؟
اصلا خود آقایان سالاری و قربانی اگر مامور سیا و مو ساد و M.I .SIX باشند به تهران علاقه مند میشوند ؟
والله جاسوس های کشورهای دیگر هم آدم هستند و به سلامت و جان خودشان اهمیت میدهند !
اما , چرا به استانهای اردبیل و سمنان و مرکزی و دیگر که آب و هوای خوبی دارند نمیروند؟
پس دلیل آب و هوا نیست....
کرمان هم یکی از استانهای سربزیر ایران هست و مرزی هم نیست که بگوئیم , دنبال تحرکات مرزی و خودمختاری و اینها بروند و تابحال حرکتی هم بر علیه رژیم در آنجا اتفاق نیفتاده ( مانند گنبد و آمل و کردستان و سیستان ),
و مردمش هم کله شان بوی قرمه سبزی نمیدهد....!
والله تا جائی که من برخورد داشتم و میشناسم , کرمانی ها نه تنها یکی از بهترین ایرانیها بلکه یکی از بهترین مردمان جهان هستند و بسیار خونگرم و صمیمی و مهمان نواز و شوخ و سرزنده و با محبت میباشند و چند تن از بهترین دوستان من کرمانی میباشند .
خوب که فکر کردم دیدم :
کرمانی ها اهل تریاک هستند ولی اهل سیاست نیستند ,
( نه اینکه اهل سیاست نباشند طالب درگیری بیخود و شرکردن نیستند)
مخصوصا تریاک زرد ماهان که آوازه بین المللی دارد .
بله , خودشه.......تریاک ,
درسته , نکته همینجاست , هر چه هست در همین تریاک هست .
یادم هست که ٢٥ و ٢٦ سال پیش به کرمان و خانه یکی از هم خدمتی هایم رفتم ....
آقا ما هر کجا با این دوستمان رفتیم , آنی بسا ط منقل و وافور و تریاک تکه تکه شده داخل نلبکی گل سرخی می آوردند و بعد از کلی تعارف از آنها و کلی قسم از طرف ما که اهلش نیستم , با معذرت خواهی جمع میکردند...
(( البته نمیگم پسر امامزاده هستم , آقا یه بنگ حبیب الله دادند ما کشیدیم که سه روز به یه یک شتره که فکر میکردم راننده اتوبوسی هست که با آن به کرمان آمدم ,سیگار تعارف میکردم و خوش و بش میکردیم و میخندیدیم ......))
بعد که از دوستم پرسیدم چرا اینجا تا میشینی بساط میچینند ؟
او هم با خنده ملیحی گفت : اینجا اینجوریه دیگه ........
حالا چرا ماموران و جاسوس ها همه انگلیسی هستند ؟
آقا شستم خبر دار شد که چون انگلیس جزیره هست و نم داره و مرطوبه و پا درد و کمر درد گرفتنبخاطر شرجی بودنش مرسومه .... ,
پس وقتی که به ایران می آیند
( و حتما تو هواپیما از لندن تا تهران هم کتاب سفرنامه ادوارد براون را میخوانند و ........که دیگه باید یه سرحتما بیان کرمان دیگه!! )
زود میپرن میروند کرمان که با دوتا بست مشتی نم و رطوبت بدنشان را بگیرند و دوتا بست , دوتا بست.....
اونهم با مهمانوازی کرمانی ها و اون رطب های عسلی بدون هسته که دیگه بهشتشوون میشه .....
و علت اینکه بدفعات می آیند و میروند هم اعتیاد به تریاکشان هست .
و اصلا آن بدبختها جاسوس نیستند , توریست های مشتری محسوب میشوند .!
من در مجلس شان نشستم ( بخوری هم ) شدم , زرد ماهان را میکشند و چائی و نبات و رطب فرد اعلاء و تنقلات.... و گفتم که بچه های شوخ کرمان که در سر کار گذاشتن استاد هستند ,
لابد این بدبختها هم در این جور مجالس نشستند و بچه ها سربسرشان گذاشتند و در عالم نئشگی فکر کردند مامور ٠٠٧ و جیمز با ند هستند....
و یا وقتیکه لباس محلی تنش کردند, احساس لورنس شدن به آن توریست های مشتری ها دست داده است .
مطمئن باشد که یکی از عمده ترین دلیل ها همین میباشد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر