ننگ قبول وضعیت امروزایران کمتر از ننگ قبول عهد نامه گلستان نیست
۲۴ اکتبرِ ۲۰۱۳ درست دويست سال از امضای عهدنامه گلستان میگذرد.
عهدنامهای که در زمان فتحعلي شاه قاجار ميان ايران و روسيه تزاری امضا شد و
به موجب آن مناطق دربند، باکو، شيروان، قرهباغ و قسمتی از تالش به روسيه منظم شد و دولت ايران از کليه دعاوی خود بر گرجستان و داغستان و ابخازی صرفنظر کرد.
همه ما این قرداد را لکه ننگی بر تاریخ ایران و داغ ننگی بر پیشانی حکام و مردم آنزمان تصور میکنیم و میدانیم ولی آیا ننگ وضعیت و حال و روزامروز ما دست کمی از ننگ عهدنامه گلستان و ترکمانچای دارد ؟
و چطور میتوانیم قبول آن عهدنامه را از جانب دولت و ملت آنزمان بی غیرتی و
بی لیاقتی بدانیم و آنها را سرزنش کنیم و تاسف بخوریم , در حالیکه خودمان تا خرخره در ننگ فرو رفته یم و در آن دست وپا میزنیم ؟
آیا بازمیخواهیم خودمان را گول بزنیم و بپرسیم :
کدام ننگ ؟
ننگ داشتن این همه ثروت ملی خداداد ولی فقر و گرسنگی و التماس ما ...
ننگ فروش کلیه جوانان در مقابل فروش میلیاردها دلار نفت کشورخودشان ...
ننگ مردن وغرق شدن دردریا برای فراراز سرزمین پدری وزندگی درسرزمین بیگانه ...
ننگ حقارت زندگی در سرزمین بیگانه برای تحمل نکردن و فرار وضعیت ساخته دست خودمان ...
ننگ حمالی و نوکری در خارج بخاطر نداشتن لیاقت برای آقائی کردن در کشور خودمان ...
ننگ دیدن ویران کردن آثارملی وتحریف تاریخ ما در مقابل طلا کردن گنبد مرقد و ساختن تاریخ دیگران ...
ننگ اعدام جوانان به بهانه قاچاق مواد با آگاهی ما ازدست داشتن و بهره بردن از سود ترانزیت قاتلانشان....
ننگ تن فروشی دختران ایرانی در دبی به خاطر فشاراجتماعی و فقرمادی ومعنوی ما ...
ننگ پرپرشدن کودکان بیماربعلت کمبود دارو بخاطر تحریم برای ایستادگی دراهداف ناخواسته ما...
ننگ زنده بودن ودیدن اینهمه جنایت بخاطر ترس و زبونی و بی خردی و حقارت وجودمان ...
ننگ پذیرفتن خفت و تحمل ذلت دنیوی بخاطر توهم برای سعادت اخروی ندیده ما ....
ننگ دانستن این بدبختی و شناختن راه رهائی ولی بیتفاوتی و به انتظار نشستن احمقانه ما ...
ننگ قبول این وضعیت , ننگ سکوت در مقابل آن , ننگ فرار از مسئولیت...
ننگ سرزنش کردن و ننگ دانستن کرده و کار گذشتگان ولی بی خبر از شماتت و
سرزنش آیندگان از برای ما ...
آیندگان ,
ننگ تحمل این نکبت به اسم زندگی...
و قبول این ذلت ,
به خاطرچند روز بیشتر زنده ماندن...
را بر دامان ما خواهند گذاشت و...
داغ این ننگ رابه پیشانی ما خواهند کوبید.....
۲۴ اکتبرِ ۲۰۱۳ درست دويست سال از امضای عهدنامه گلستان میگذرد.
عهدنامهای که در زمان فتحعلي شاه قاجار ميان ايران و روسيه تزاری امضا شد و
به موجب آن مناطق دربند، باکو، شيروان، قرهباغ و قسمتی از تالش به روسيه منظم شد و دولت ايران از کليه دعاوی خود بر گرجستان و داغستان و ابخازی صرفنظر کرد.
همه ما این قرداد را لکه ننگی بر تاریخ ایران و داغ ننگی بر پیشانی حکام و مردم آنزمان تصور میکنیم و میدانیم ولی آیا ننگ وضعیت و حال و روزامروز ما دست کمی از ننگ عهدنامه گلستان و ترکمانچای دارد ؟
و چطور میتوانیم قبول آن عهدنامه را از جانب دولت و ملت آنزمان بی غیرتی و
بی لیاقتی بدانیم و آنها را سرزنش کنیم و تاسف بخوریم , در حالیکه خودمان تا خرخره در ننگ فرو رفته یم و در آن دست وپا میزنیم ؟
آیا بازمیخواهیم خودمان را گول بزنیم و بپرسیم :
کدام ننگ ؟
ننگ داشتن این همه ثروت ملی خداداد ولی فقر و گرسنگی و التماس ما ...
ننگ فروش کلیه جوانان در مقابل فروش میلیاردها دلار نفت کشورخودشان ...
ننگ مردن وغرق شدن دردریا برای فراراز سرزمین پدری وزندگی درسرزمین بیگانه ...
ننگ حقارت زندگی در سرزمین بیگانه برای تحمل نکردن و فرار وضعیت ساخته دست خودمان ...
ننگ حمالی و نوکری در خارج بخاطر نداشتن لیاقت برای آقائی کردن در کشور خودمان ...
ننگ دیدن ویران کردن آثارملی وتحریف تاریخ ما در مقابل طلا کردن گنبد مرقد و ساختن تاریخ دیگران ...
ننگ اعدام جوانان به بهانه قاچاق مواد با آگاهی ما ازدست داشتن و بهره بردن از سود ترانزیت قاتلانشان....
ننگ تن فروشی دختران ایرانی در دبی به خاطر فشاراجتماعی و فقرمادی ومعنوی ما ...
ننگ پرپرشدن کودکان بیماربعلت کمبود دارو بخاطر تحریم برای ایستادگی دراهداف ناخواسته ما...
ننگ زنده بودن ودیدن اینهمه جنایت بخاطر ترس و زبونی و بی خردی و حقارت وجودمان ...
ننگ پذیرفتن خفت و تحمل ذلت دنیوی بخاطر توهم برای سعادت اخروی ندیده ما ....
ننگ دانستن این بدبختی و شناختن راه رهائی ولی بیتفاوتی و به انتظار نشستن احمقانه ما ...
ننگ قبول این وضعیت , ننگ سکوت در مقابل آن , ننگ فرار از مسئولیت...
ننگ سرزنش کردن و ننگ دانستن کرده و کار گذشتگان ولی بی خبر از شماتت و
سرزنش آیندگان از برای ما ...
آیندگان ,
ننگ تحمل این نکبت به اسم زندگی...
و قبول این ذلت ,
به خاطرچند روز بیشتر زنده ماندن...
را بر دامان ما خواهند گذاشت و...
داغ این ننگ رابه پیشانی ما خواهند کوبید.....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر