دزد داریم تا دزد و دزدی داریم تا دزدی
من دزد هستم ، تو دزد هستی ، او دزد هست /
اما .............
من دزد نبودم ، تو دزد شدی ، او دزد بود /
من نباید دزدی کنم ، تو شاید دزدی کنی ، او حتما دزدی میکند /
من را دزد کردند ،تو در محیط دزد شدی ، او از اول دزد بود /
من ، دوست ندارم دزدی کنم ،
تو ، بدت نمی آید که دزدی کنی ،
او ، از روی عادت باید دزدی کند .//
من ، مجرم و تبهکار و خلافکار و زندانی میشوم ، اگر بدزدم ،
تو ، نماینده مجلس بودی ، استاندار میشوی ، اگر بدزدی ،
او ، همان مرجع و رئیس مجمع و عضو شورا و رهبر میماند ، اگر بدزدد ./
من ، یک مرغ برای شام شب میدزدم ،
تو ، هزار مرغ برای زیاده خواهی میدزدی ،
او ، مرغداری و آش را با جایش میدزدد .//
من ، کار نداشتم و ندارم که دزدی میکنم ،
تو ، مخصوصا رفتی سر کار و دزدی میکنی ،
او ، کاری به این کارها ندارد و دزدی میکند .//
من ، فقط به اندازه سهم خودم میدزدم ،
تو ، برای سهم نوه و نتیجه هایت هم میدزدی ،
او ، سهم نمیفهمد و نمیداند برای که اینهمه میدزدد .//
من ، برایم گناه و حرام است اگر بدزدم ،
تو ، برایت مباح یا مکروه و مستحب است اگر بدزدی ،
او ، برایش صواب و حلال و واجب است اگر بدزدد .//
من ، ازسرناچاری و احتیاج دزدی میکنم ،
تو ، از روی تفنن و یاطمع و آزمندی دزدی میکنی ،
او ، از سر خوشی وبرای آنکه از مرض نمیرد دزدی میکند .//
من ، انگشتان دستم را قطع میکنند اگر دزدی کنم ،
تو ، چند روزی در بهترین سلول اوین میمانی اگر دزدی کنی ،
او ، دوقورت ونیمش باقیست و طلبکار هم هست اگر دزدی کند .//
من ، به اسفل والسافلین جهنم میروم ، اگر دزدی کردم ،
تو ، با پولشوئی وخمس وزکات زورکی دربهشتی ،اگر دزدی کردی ،
او ، قانون واحکام را به نفع خودش تغییر میدهد و اصلا دزد نیست و دزدی نمیکند .//
من دزد هستم ، تو دزد هستی ، او دزد هست /
اما .............
من دزد نبودم ، تو دزد شدی ، او دزد بود /
من نباید دزدی کنم ، تو شاید دزدی کنی ، او حتما دزدی میکند /
من را دزد کردند ،تو در محیط دزد شدی ، او از اول دزد بود /
من ، دوست ندارم دزدی کنم ،
تو ، بدت نمی آید که دزدی کنی ،
او ، از روی عادت باید دزدی کند .//
من ، مجرم و تبهکار و خلافکار و زندانی میشوم ، اگر بدزدم ،
تو ، نماینده مجلس بودی ، استاندار میشوی ، اگر بدزدی ،
او ، همان مرجع و رئیس مجمع و عضو شورا و رهبر میماند ، اگر بدزدد ./
من ، یک مرغ برای شام شب میدزدم ،
تو ، هزار مرغ برای زیاده خواهی میدزدی ،
او ، مرغداری و آش را با جایش میدزدد .//
من ، کار نداشتم و ندارم که دزدی میکنم ،
تو ، مخصوصا رفتی سر کار و دزدی میکنی ،
او ، کاری به این کارها ندارد و دزدی میکند .//
من ، فقط به اندازه سهم خودم میدزدم ،
تو ، برای سهم نوه و نتیجه هایت هم میدزدی ،
او ، سهم نمیفهمد و نمیداند برای که اینهمه میدزدد .//
من ، برایم گناه و حرام است اگر بدزدم ،
تو ، برایت مباح یا مکروه و مستحب است اگر بدزدی ،
او ، برایش صواب و حلال و واجب است اگر بدزدد .//
من ، ازسرناچاری و احتیاج دزدی میکنم ،
تو ، از روی تفنن و یاطمع و آزمندی دزدی میکنی ،
او ، از سر خوشی وبرای آنکه از مرض نمیرد دزدی میکند .//
من ، انگشتان دستم را قطع میکنند اگر دزدی کنم ،
تو ، چند روزی در بهترین سلول اوین میمانی اگر دزدی کنی ،
او ، دوقورت ونیمش باقیست و طلبکار هم هست اگر دزدی کند .//
من ، به اسفل والسافلین جهنم میروم ، اگر دزدی کردم ،
تو ، با پولشوئی وخمس وزکات زورکی دربهشتی ،اگر دزدی کردی ،
او ، قانون واحکام را به نفع خودش تغییر میدهد و اصلا دزد نیست و دزدی نمیکند .//
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر