باز هم دنیای مجازی ما دچار یک غش سرپا شد !
البته از یک بابت هم حق داره !
چقدر عکس گل و گیاه و دار و درخت ببینیم ؟
چقدر عکس بچه حیواناتی که خوابیدند را ببینیم ؟
چقدر شعرهای احمد شاملو و سپهری را تکرار کنیم ؟
چقدر حرفها و نوشته های صادق هدایت را هی پست کنیم ؟
چقدر تکه کلام های ناب مشاهیر جهان را تو حلق هم فرو کنیم ؟
چقدر به صحنه ها و کلیپ های افتادن و کنفت شدن مردم دنیا بخندیم ؟
چقدر به همدیگه گیر بدیم و سربسر هم بگذاریم ؟
چقدر برای داغ شدن و داغ کردن خبرها و داغ به دل یکدیگر گذاشتن التماس و تلاش کنیم ؟
چقدر و تا کی دلمون به امتیاز ها و + هائی که با صدهزارتاش حتی نمیتونیم یه آدامس بخریم دلخوش باشیم؟
خوب حق هم داریم ...!
ما که برادران ارزشی و حزباللهی نیستیم که اینکار شغل ما باشه و بابتش ساعتی هفت هزار تومن بگیریم !
ما که بسیجی مجازی نیستیم که برای کاری دلمون به یه باریکلا ی حاجی خوش بشه و خر کیف بشیم !
ما که فکر نمیکنیم با نوشتن یه الله اکبر یا با فرستادن یه صلوات خدا از ما راضی میشه و برامون ثواب ثبت میکنه و یه آجر و یا یه خشت از اتاق پذیرائی کاخ بهشتی خودمون را رو هم گذاشتیم !
ما که نمیخواهیم و نمیتونیم برای کسب امتیاز از نحوه کشته شدن و جون کندن جوانها در جنگ هشت ساله استفاده کنیم .
ما که نمیتونیم از خون و جون دیگران برای اثبات هویت خودمون و با ارزش کردن وجود بی ارزشمون خودمونو این چیز ها رو مطرح کنیم .
خوب آدم خسته میشه دیگه ...
زرنگها مون افتادن به شیر کردن پست این و اون...!
حرفه ای ها مون هم آگاهسازی و خبر رسانی و روشنگری را کردند هفته ای یکبار ...
تازه کار ها ها هم دارند خودشونو سبک و سنگین میکنند که ببینند تا کجا و چقدر خودشونو سانسور بکنند !!!
احمدی نژاد هم دیگه نیست نطق کنه و حرف بزنه که بتونیم به ریشش بخندیم و یک هفته باهاش حال کنیم ...
احمد جنتی هم برامون کلاس گذاشته نمیاد و دیگه پیداش نیست و سوتی نمیده که باهاش خبر سازی کنیم ...
نشست ها هم که سری اعلام شد و جز مسائل امنیتی شد و به غیر خودی ها که ما مردم باشیم هم دیگه اصلا ربطی نداره ...
حسن هم که معلوم نیست چیکاره هست و کدوم طرفیه و ساز کی رو کوک میکنه و برای کی ناقاره میزنه ؟
نماینده های تو طویله هم که همه سرشون به حساب و کتابهای آخر غارت شون گرمه و یه قانون من در آوردی بیرون نمیدن که یه کمی بهشون بتوپیم ...
و انقدر از حمله اسراییل و امریکا گفتند و نوشتند که دیگه خودشون با دیدن تیتر چنین خبری بالا میارن و تنشون کهیر میزنه !
باور کنید که باز ما خوبیم , چون دلواپس نیستیم !
اونطرفی ها که نگران و دلواپس شدند وجلسه ما دلواپسیم و سمینار من چرا دلم شور میزنه گذاشتن و مثل خاله باجی و خاله زنک ها جمع شدن که ببینند چه خاکی باید بر سرشون بکنند !!
ببین اونا دیگه چقدر بیکارند !؟؟
آقا کسی نیست به ما گیر بده یه حالی بکنیم ؟
گیر ندین , اونوقت مجبورم من گیر بدم و گیر هام هم سه پیچه ...ها ./
پس بهتره خودتون گیر بدین .....
انگار وقتشه که یه چائی برا خودمون بریزیم و بخوریم...
البته از یک بابت هم حق داره !
چقدر عکس گل و گیاه و دار و درخت ببینیم ؟
چقدر عکس بچه حیواناتی که خوابیدند را ببینیم ؟
چقدر شعرهای احمد شاملو و سپهری را تکرار کنیم ؟
چقدر حرفها و نوشته های صادق هدایت را هی پست کنیم ؟
چقدر تکه کلام های ناب مشاهیر جهان را تو حلق هم فرو کنیم ؟
چقدر به صحنه ها و کلیپ های افتادن و کنفت شدن مردم دنیا بخندیم ؟
چقدر به همدیگه گیر بدیم و سربسر هم بگذاریم ؟
چقدر برای داغ شدن و داغ کردن خبرها و داغ به دل یکدیگر گذاشتن التماس و تلاش کنیم ؟
چقدر و تا کی دلمون به امتیاز ها و + هائی که با صدهزارتاش حتی نمیتونیم یه آدامس بخریم دلخوش باشیم؟
خوب حق هم داریم ...!
ما که برادران ارزشی و حزباللهی نیستیم که اینکار شغل ما باشه و بابتش ساعتی هفت هزار تومن بگیریم !
ما که بسیجی مجازی نیستیم که برای کاری دلمون به یه باریکلا ی حاجی خوش بشه و خر کیف بشیم !
ما که فکر نمیکنیم با نوشتن یه الله اکبر یا با فرستادن یه صلوات خدا از ما راضی میشه و برامون ثواب ثبت میکنه و یه آجر و یا یه خشت از اتاق پذیرائی کاخ بهشتی خودمون را رو هم گذاشتیم !
ما که نمیخواهیم و نمیتونیم برای کسب امتیاز از نحوه کشته شدن و جون کندن جوانها در جنگ هشت ساله استفاده کنیم .
ما که نمیتونیم از خون و جون دیگران برای اثبات هویت خودمون و با ارزش کردن وجود بی ارزشمون خودمونو این چیز ها رو مطرح کنیم .
خوب آدم خسته میشه دیگه ...
زرنگها مون افتادن به شیر کردن پست این و اون...!
حرفه ای ها مون هم آگاهسازی و خبر رسانی و روشنگری را کردند هفته ای یکبار ...
تازه کار ها ها هم دارند خودشونو سبک و سنگین میکنند که ببینند تا کجا و چقدر خودشونو سانسور بکنند !!!
احمدی نژاد هم دیگه نیست نطق کنه و حرف بزنه که بتونیم به ریشش بخندیم و یک هفته باهاش حال کنیم ...
احمد جنتی هم برامون کلاس گذاشته نمیاد و دیگه پیداش نیست و سوتی نمیده که باهاش خبر سازی کنیم ...
نشست ها هم که سری اعلام شد و جز مسائل امنیتی شد و به غیر خودی ها که ما مردم باشیم هم دیگه اصلا ربطی نداره ...
حسن هم که معلوم نیست چیکاره هست و کدوم طرفیه و ساز کی رو کوک میکنه و برای کی ناقاره میزنه ؟
نماینده های تو طویله هم که همه سرشون به حساب و کتابهای آخر غارت شون گرمه و یه قانون من در آوردی بیرون نمیدن که یه کمی بهشون بتوپیم ...
و انقدر از حمله اسراییل و امریکا گفتند و نوشتند که دیگه خودشون با دیدن تیتر چنین خبری بالا میارن و تنشون کهیر میزنه !
باور کنید که باز ما خوبیم , چون دلواپس نیستیم !
اونطرفی ها که نگران و دلواپس شدند وجلسه ما دلواپسیم و سمینار من چرا دلم شور میزنه گذاشتن و مثل خاله باجی و خاله زنک ها جمع شدن که ببینند چه خاکی باید بر سرشون بکنند !!
ببین اونا دیگه چقدر بیکارند !؟؟
آقا کسی نیست به ما گیر بده یه حالی بکنیم ؟
گیر ندین , اونوقت مجبورم من گیر بدم و گیر هام هم سه پیچه ...ها ./
پس بهتره خودتون گیر بدین .....
انگار وقتشه که یه چائی برا خودمون بریزیم و بخوریم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر