متن جالب و حذف شده ای از فیلم گوزنها
این متن تقریبا در تمام فیلم هاو نوارهای فیلم گوزنها حذف گردیده و نیست.
و تنها درنسخه کامل آن هست و نوارکاست دکلمه و موسیقی متن آن که
در آن سالها جلوی گیشه سینما میفروختند .
قسمتی که سید ماجرای عملی شدن خودش را برای قدرت تعریف میکند :
قدرت : اولین بار کی بهت داد ؟
سید : از یه چاقو کشی جلو امام زاده شروع شد ،
داستانش بلنده..........
( ده اینم که فیتیل نداره .......)
[ سید در حال روشن کردن سماور برا ی درست کردن چا ئی بود و سماور فیتیله اش تمام شده بود ]
تو شلوغی دعوا، با یه ضامن دارگردن کلفت دسته سفید زنجونی ، گذاشتم تو کتف یه نامحرم....
یه سال ، کمتر واسم بریدند ....
تو حبس به آژان بد نگفتم ، خوشرفتاری کردم ، ده ماهش کرس( کسر) شد .
همونجا بود یه رفیق پیدا کردیم ، بهش گفتم چند ماه از حبست مونده ؟
گفت : ده سال....
گفتم : جرمت چیه ؟
گفت : دعوا ...
گفتم : ده رضا جون ....اسمش رضا بود ...
رضا ، نوکرتم ، باوفا ........، اینهمه حبس برای یه مرا فه ....
گفت : قاطی هم داره ...
گفتم : قاطیش چیه ؟
گفت : یه قتل جزمی (جزئی ).....
خلاصه هر جوری بود که ترکش دادم ....بی دکتر و دوا ....همون جا یکی دوبار دماغم بهش خورد ....
ای صلوات به قبر عمه اش، یه نظافتچی داشتیم ، اون برامون میاورد ...
انباری میاورد ....میدونی که چیه ؟
میزارن تو پلاستیک ، میکنن اون تو .....
خوب دیگه کاسبیه .......
از حبس که اومدیم بیرون ، دور و برمون میپلکیدن ....
برا ما که ، بابامون تو مدرسه بود ، میرفتیم و میومدیم ، برا اینا شده بود باغ زمزم .....
تو دوتا عرق خوری ، کلکم رو کندند ............
منه ، بی پول ، آس .........
گفتن میری تو مدرسه هر یه مشتری که دست و پا کنی ، یه ماه خودت دوا مجانی داری.....
دیگه دوروبرم خیلی خالی شده بود ......هیشکی نبود ....
همه بچه ها ، یا افسرشده بودن ، یا کارمند .....
همون بچه درسخونا .....همونا که زیر کتل ما درس میخوندن ......./.
دست بر قضا ، افسر بند ما هم ،یکی از همین بچه های مدرسه بود...
تو نمیری یه بارم رو نشون نداد ،
حق هم داشت ........
ما شده بودیم جن وآقا شده بود بسم الله.....
چقدر برا همون آقا ، تو مدرسه ، تو خیابون ،
با بچه های گذر حاج امیر آقا .....مشرق و مغرب.... سر شاخ شدیم.....
زد و ننه ام مرد ...دیگه داشت پشمهام میریخت .....
تا اینکه یه شب ، تو لاله زار ...اولین کتکه رو خوردیم .......
تو نمیری هیچ بهانه ای هم نداشتم ....تک به تک بودیم ...یارو هم خیلی زپرتی بود .
اونجا بود که دیدم زرشک ........جلو خودمو ول کردم ...............
مثل کرباس ، پاره ام کرد ....................
این متن تقریبا در تمام فیلم هاو نوارهای فیلم گوزنها حذف گردیده و نیست.
و تنها درنسخه کامل آن هست و نوارکاست دکلمه و موسیقی متن آن که
در آن سالها جلوی گیشه سینما میفروختند .
قسمتی که سید ماجرای عملی شدن خودش را برای قدرت تعریف میکند :
قدرت : اولین بار کی بهت داد ؟
سید : از یه چاقو کشی جلو امام زاده شروع شد ،
داستانش بلنده..........
( ده اینم که فیتیل نداره .......)
[ سید در حال روشن کردن سماور برا ی درست کردن چا ئی بود و سماور فیتیله اش تمام شده بود ]
تو شلوغی دعوا، با یه ضامن دارگردن کلفت دسته سفید زنجونی ، گذاشتم تو کتف یه نامحرم....
یه سال ، کمتر واسم بریدند ....
تو حبس به آژان بد نگفتم ، خوشرفتاری کردم ، ده ماهش کرس( کسر) شد .
همونجا بود یه رفیق پیدا کردیم ، بهش گفتم چند ماه از حبست مونده ؟
گفت : ده سال....
گفتم : جرمت چیه ؟
گفت : دعوا ...
گفتم : ده رضا جون ....اسمش رضا بود ...
رضا ، نوکرتم ، باوفا ........، اینهمه حبس برای یه مرا فه ....
گفت : قاطی هم داره ...
گفتم : قاطیش چیه ؟
گفت : یه قتل جزمی (جزئی ).....
خلاصه هر جوری بود که ترکش دادم ....بی دکتر و دوا ....همون جا یکی دوبار دماغم بهش خورد ....
ای صلوات به قبر عمه اش، یه نظافتچی داشتیم ، اون برامون میاورد ...
انباری میاورد ....میدونی که چیه ؟
میزارن تو پلاستیک ، میکنن اون تو .....
خوب دیگه کاسبیه .......
از حبس که اومدیم بیرون ، دور و برمون میپلکیدن ....
برا ما که ، بابامون تو مدرسه بود ، میرفتیم و میومدیم ، برا اینا شده بود باغ زمزم .....
تو دوتا عرق خوری ، کلکم رو کندند ............
منه ، بی پول ، آس .........
گفتن میری تو مدرسه هر یه مشتری که دست و پا کنی ، یه ماه خودت دوا مجانی داری.....
دیگه دوروبرم خیلی خالی شده بود ......هیشکی نبود ....
همه بچه ها ، یا افسرشده بودن ، یا کارمند .....
همون بچه درسخونا .....همونا که زیر کتل ما درس میخوندن ......./.
دست بر قضا ، افسر بند ما هم ،یکی از همین بچه های مدرسه بود...
تو نمیری یه بارم رو نشون نداد ،
حق هم داشت ........
ما شده بودیم جن وآقا شده بود بسم الله.....
چقدر برا همون آقا ، تو مدرسه ، تو خیابون ،
با بچه های گذر حاج امیر آقا .....مشرق و مغرب.... سر شاخ شدیم.....
زد و ننه ام مرد ...دیگه داشت پشمهام میریخت .....
تا اینکه یه شب ، تو لاله زار ...اولین کتکه رو خوردیم .......
تو نمیری هیچ بهانه ای هم نداشتم ....تک به تک بودیم ...یارو هم خیلی زپرتی بود .
اونجا بود که دیدم زرشک ........جلو خودمو ول کردم ...............
مثل کرباس ، پاره ام کرد ....................
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر