سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۲

خبری از بهشت ...

خبری از بهشت ...
Mansour rezaie yazdi

دیروز ۵:۳۱ - عمومی

خبری از بهشت ...
 
 جدیدترین ایمیل وارده ...

آقاى اهل دلى، به رحمت خدا رفته بود وراهى آن دنیا شده بود./
 
در آن دنیا ، در پیشگاه عدل الهى ، اعمال خوب و بدش را در
 
ترازوى نقد گذاشتند و او را به سبب اهل دل بودنش شایسته ى
 
آن دانستند كه به بهشت برود......
 
و فرشته اى از فرشتگان بارگاه كبریایى ،
 
دستش را گرفت تا او را به بهشت ببرد .//

این آقاى اهل دل ، وقتیكه مى خواست وارد بهشت بشود ،
 
متوجه شد كه یك آقاى پیر مرد سپید مویى ، دم دروازه ى
 
بهشت نشسته است و شباهت غریبى به رضا شاه دارد .

با خودش گفت :
 
این آقا چقدر شبیه رضا شاه است!!

فرشته گفت : خود رضا شاه میباشد ....

پرسید : مى توانم چند كلمه اى با او حرف بزنم؟

فرشته گفت : چرا كه نه ؟

آقاى اهل دل ، خودش را به رضا شاه رساند و سلامى كرد و گفت :

-ببخشید كه مزاحم تان میشوم قربان ! شما توى بهشت چیكار میكنید ؟

رضا شاه گفت :
 
والله ! ما تا همین چند سال پیش توى جهنم بودیم ،
 
اما از بس ملت ایران گفته اند:
 
' خدا پدر شاه را بیامرزد '
 
خدا پدر شاه را بیامرزد ....
 
به امر الهى ما را به بهشت آورده اند . //

آقاى اهل دل پرسید : خب ، چرا دم در نشسته اید ؟

رضا شاه گفت :
 
والله ! از خدا كه پنهان نیست ، از شما چه پنهان ،
 
بیست سال پیش وقتیكه ما وارد بهشت شدیم ،
 
یك دل نه صد دل عاشق یكى از فرشتگان بهشتى شدیم ،
 
اما قانون بهشت این است كه بدون ازدواج نمى توان به وصال هیچ فرشته اى رسید....... .
 
حالا بیست سال است كه من اینجا ، دم در ، نشسته ام ،
 
ولی هیچ آخوندى وارد بهشت نمى شود تا صیغه ى عقد مان را
 
جارى كند.!!

آن مرد اهل دل داشت می رفت که یهو چیزی یادش آمد به فرشته گفت:
 
 یک سوال دیگر بپرسم ؟
فرشته گفت : بپرس .......،
 
و مرد از رضا شاه پرسید :
 
دراین جا چه چیزی  برایتان از همه چیز  تاَمل برانگیز تر بوده است؟
رضا شاه گفت :
 
وقتی ماَمور انگلیسی مرا به جزیره موریس تبعید میکرد ، 
 
 در راه از من پرسید: نگرانی ؟
 
به او گفتم :
 
من نگران تبعیدم نیستم ......
 
جایی را ساختم (دانشگاه تهران ) که مردم ایران با فرا گرفتن 
 
دانش و علوم و کسب آگاهی ، مانع از سلطه و استعماردوباره شما بشوند . ...
 
ماَمور انگلیسی نیز گفت :
 
ما هم نگران ساخت دانشگاه شما نیستیم ....
 
چون ما هم در قم حوزه ای ساخته ایم که هر چه ببافید آنها رشته می کنند.........

رضا شاه نیز با اندوه گفت :
 
و من هم هر روز به آن فکر می کنم
 
(( که چرا همچون آتاترک با آنها رفتار نکردم ))

هیچ نظری موجود نیست: