اعترافات من بجرم دین ستیزی قبل از دستگیری ۱
این خبر را خوندم و فکر کردم ؛
اگه منو بگیرن چی بایستی اعتراف کنم !
[[ به گزارش باشگاه خبرنگاران،
بخشي از اعترافات عوامل پروژه دين ستيزي كشورهاي غربي درفضاي مجازي كه
با هوشياري نيروهاي سايبري وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران منهدم شده است، منتشر شد.]]
این خبر را خوندم و فکر کردم ؛
اگه منو بگیرن چی بایستی اعتراف کنم !
[[ به گزارش باشگاه خبرنگاران،
بخشي از اعترافات عوامل پروژه دين ستيزي كشورهاي غربي درفضاي مجازي كه
با هوشياري نيروهاي سايبري وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران منهدم شده است، منتشر شد.]]
اعترافات قبل از دستگیری :
باور کنین من به دین کاری نداشتم ،
اون با من کار داشت و هی گیر میداد!
اوایل میگفتم شاید حق با اون هست!
و من گناه کردم ومن اشتباه میکنم ,
که دیدم نه........
دینه روزبروز پرروتر شده و بد تر بهم گیر میده...
یکروز دین با یخه چرک و ریش پر از شوره و پشت موتور عربده کشون تو خیابون منو دید......,
با دوستاش ریخت سرم و بی دلیل کتکم زدند...
و موهام و با پوست سرم را با قیچی زد و گفت :
جوونها تو جبهه شهید میشن , تو سوسول بازی در میاری ؟
نفهمیدم چرا خودش تو جبهه نبود !
با دوستاش ریخت سرم و بی دلیل کتکم زدند...
و موهام و با پوست سرم را با قیچی زد و گفت :
جوونها تو جبهه شهید میشن , تو سوسول بازی در میاری ؟
نفهمیدم چرا خودش تو جبهه نبود !
یکروز دیگه.......
دین تویک پاترول گشت ثار الله لم داده بود و تو خیابون ول میگشت و من رو دید و آمد پائین و جلوی چشم همه مردم و درست وسط خیابون فقط بجرم آستین کوتاهی....
روی دستم تیغ کشید و رنگ مالید و رفت ....
منهم هیچی نگفتم رفتم خونه......
ولی هر چی فکر کردم که آستین کوتاه به کجای اسلام ضربه میزنه , نفهمیدم ...
دین تویک پاترول گشت ثار الله لم داده بود و تو خیابون ول میگشت و من رو دید و آمد پائین و جلوی چشم همه مردم و درست وسط خیابون فقط بجرم آستین کوتاهی....
روی دستم تیغ کشید و رنگ مالید و رفت ....
منهم هیچی نگفتم رفتم خونه......
ولی هر چی فکر کردم که آستین کوتاه به کجای اسلام ضربه میزنه , نفهمیدم ...
باز یکروز دین با کلاه بره مشکی و لباس فرم از یک بنز مشکی اومد پایین و یقه منو گرفت با استخون پنجه میزد تو فکم و میگفت:
چرا خندیدی ؟
چرا قیافه ات این شکلی هست ؟
و چرا چشمات اینجوریه ؟
و چیزهایی که باید از خدا میپرسید رو از من پرسید ؟؟!!
من باز هم رفتم خونه , چون نفهمیدم در اسلام خندیدن جرمه یا ....
چرا خندیدی ؟
چرا قیافه ات این شکلی هست ؟
و چرا چشمات اینجوریه ؟
و چیزهایی که باید از خدا میپرسید رو از من پرسید ؟؟!!
من باز هم رفتم خونه , چون نفهمیدم در اسلام خندیدن جرمه یا ....
باز همون دین اینبار توی دبیرستان منو بجرم پوشیدن کاپشن عکسدار
((نه عکس سکسی ،عکس کشتی بادبانی بود))
دو سه هفته اخراج کرد و بعدا با گرفتن تعهد کتبی برای خوندن نماز جماعت مدرسه , دوباره راهم داد.....
سر کلاس به ارتباط کاپشن عکسدار و دین و نماز جماعت فکر میکردم .....
((نه عکس سکسی ،عکس کشتی بادبانی بود))
دو سه هفته اخراج کرد و بعدا با گرفتن تعهد کتبی برای خوندن نماز جماعت مدرسه , دوباره راهم داد.....
سر کلاس به ارتباط کاپشن عکسدار و دین و نماز جماعت فکر میکردم .....
دوباره همون دین ولی این بار با کت و شلوار!!
منو تومصاحبه دانشگاه بجرم ندونستن رکعت های نماز وحشت و میت و نافله و جعفر طیار رد کرد وگفت که بخاطر نماز جمعه نرفتنم بود که به دانشگاه راهم نداد و برای همین ردم کرد .
من رفتم خونه و فکر میکردم چرا باید هم درس و هم نماز جمعه رو در دانشگاه بخونیم ؟؟
منو تومصاحبه دانشگاه بجرم ندونستن رکعت های نماز وحشت و میت و نافله و جعفر طیار رد کرد وگفت که بخاطر نماز جمعه نرفتنم بود که به دانشگاه راهم نداد و برای همین ردم کرد .
من رفتم خونه و فکر میکردم چرا باید هم درس و هم نماز جمعه رو در دانشگاه بخونیم ؟؟
بازهم همون دین دوسال منو فرستاد تو کوه و کویر و بیابون و آوارگی...
برای جنگیدن با یک کشوری که اتفاقا انها هم با ما همدین بودند!
مسلمون بودن ها.... ولی نمیدونم چرا ما میگفتیم اونها کافرند ؟
فکر میکنم خیلی بد شد که شهید نشدم.....
چون دفعه دیگه دین با شمایلی تمیزتر و مودب ترولی رذیلانه ترو پلیدتر, تمام موقعیت های کاری رو برای امرارمعاش و تشکیل یک زندگی را در مصاحبه هائی که برای استخدام شدن در ادارات میرفتم رو از من گرفت و داد به پسر فامیلشون....
برای جنگیدن با یک کشوری که اتفاقا انها هم با ما همدین بودند!
مسلمون بودن ها.... ولی نمیدونم چرا ما میگفتیم اونها کافرند ؟
فکر میکنم خیلی بد شد که شهید نشدم.....
چون دفعه دیگه دین با شمایلی تمیزتر و مودب ترولی رذیلانه ترو پلیدتر, تمام موقعیت های کاری رو برای امرارمعاش و تشکیل یک زندگی را در مصاحبه هائی که برای استخدام شدن در ادارات میرفتم رو از من گرفت و داد به پسر فامیلشون....
و همون دین , بسه یا باز هم بگم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر