دوشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۹۱

حسادت و تخریب بی پایان کیهان (ستون گفت وشنود ) از اسکار گرفتن آقای فرهادی

آقای ستون گفت وشنود بخیل کیهان ،اگرازاسکار فرهادی تعریف میکردی ،شک میکردم
کیهان: "جدایی نادر.." مردم ايران را ملتي عقب افتاده، دروغگو و حقه باز معرفي مي كند

خوب البته شما و برای شما ،اینجور فیلمها کمی سنگینه و شب اگر ببینید ،رودل میکنید.
البته کارهای آقای ده نمکی را که درحد وسطح ،فهم و شعورشماست,خوبه و حتما از نظر
شما اخراجیها( مخصوصا -۳)لایق تمام جوایز،اسکاروعسگر واصغرواسکل هست وبس.//
بعد ببینم ،دیروز و امروز تو سلحشور را ندیدی ؟ یا اون نیومده پیشت چیزی بهت بده ؟
ببین کم خودتو نفروشی ها ! داشت میترکید ،هر چی بگی میده .....آره .//
اما خوب گوش ها رو باز کن (چون معلومه چشات ایراد داره ) ببین چی میگم ، من میگم
اولا که فیلم رو ندیدی ،اگرهم دیدی نفهمیدی ،اگرهم فهمیدی ،غلط فهمیدی و غلط فهمیدی
که غلط زیادی میکنی و کاسه کاسه با قاشق شکر میخوری .....//
ببین ,از بچه همسا یه تون هم اگر بپرسی بهت میگه که اون فیلم
(حکومت حاکم برمردم ایران را،حکومتی دروغگو وپدرسوخته وعقب مانده, بتصویر کشیده)
که یک زن در حکومت عدل و الهی شما، از فرط بدبختی و نداری و فقر زاده ,مدیریت شما
مجبور به کار کردن هست و باید از پیرمردی که بیمار هست و خودش را هم نمیشناسه
چه رسد به حلال وحرام ومحرم ونامحرم،//
((که قوانین دینی ,,حقنه کرده شما به قوانین عادی اجتماعی, که رعایت آن برای همه
و هر جا ,جز ایجاد دردسر و زحمت و گرفتاری چیزی دیگر ندارد.))
بخاطر دست زدن ( شستن آن پیرمرد ) به نامحرم و شک به آن، و جهالتش برای
پرسیدن این مساله, ازکسانی که با این گرفتاری مردم ,دکان باز کردند ونان میخورند
جان خودش و کودک درونش را هم مفت ,میبازد , و همه را بدردسر می اندازد .//
که اگر این قوانین شما نبود, نه آن زن میمرد و نه کسی بدردسر می افتاد و نه کسی این
فیلم را میساخت ونه جایزه اسکاری میبرد ونه شما ازحسادت دق میکردید ومیترکیدید.//
و اگر شما هم از این مساله و مسائل و احکام ,,میخوردی و آخ هم نمیتوانستی بگوئی ،،
امریکا و اروپا که جای خود دارد،آرزوی رفتن به بورکینافاسو وآنگولا را هم میکردی.//
خلاصه اگر زیادی بهتون فشار آورده ،میتونی با مسعود و سلحشور یک سفر بروید قم و
حوزه و فکری بحال این احکام بکنید که دیگه کسی نتونه اینجوری شما را میختان بکند.//
و زورشو شما بزنین و لعنت و نفرینش هم تو سرتآن بخورد.,
و جایزه اش را یکی دیگه ببرد و افتخارش را بچنگ بیاورد و
شما از حسادت و غصه دقمرگ بشوید .//
آره جانم ، آره ...بهتره زودتر برین قم تا بقیه ,,سال دیگه جایزه هارو نبردند .....//
تو گفتی :گفتم:چه عرض كنم؟!يارو مي خواست گردو بشكند،
گردو را گذاشته بود زير پاش و بعد با سنگ مي زد
توي سر خودش!
من هم میگم :
چی بگم ؟! یارو،یه جاش میسوخت،هی آب میبرد میریخت پای درختها وگلها رو آب میداد.//

هیچ نظری موجود نیست: