صدور حکم اعدام در جمهوری اسلامی راحت تر از آب خوردن ...
در یک حکومت خوب و مقتدر و تثبیت شده , خالی بودن زندانها و کم بودن مجازات ها دلیل آن نیست که کمتر مجازات میکنند , بلکه بدان علت است که مجرمین و خلافکاران کمتر هستند و از طرف دیگر پر شدن زندانها و زیاد شدن مجازات ها نشان ضعف و بی عرضگی یک حکومت میباشد.
هر خلافکاری را میتوان به راه راست هدایت کرد و پس از پشمان شدن میشود او را بخشید مگر مجرمان و جنایتکارانی را که وجود آنها برای دیگر افراد جامعه مضر و خطرناک باشد و در صورت آزاد بودن و یا آزاد کردن او جان افراد دیگر به خطر بیفتد و تهدید شود که در آنصورت چاره ای جز اشد مجازات یعنی حکم اعدام نیست و کشتن او بخاطر تضمین امنیت و حفظ جان افراد جامعه واجب و لازم الاجرا میباشد.
یک حکومت مسئولیت محکوم کردن بزهکاران و خلافکاران را به ماموران و قضات خود میدهد و مرگ و زندگی یک مجرم در دست آنهاست و همانها هستند که دوران محکومیت یک مجرم که روزهای زندگی او میباشد را مشخص میکنند و حکم بر آن میدهند که آن روزها را پشت میله های زندان بگذراند .
اما نکته اصلی اینجاست که آیا این ماموران و قضات صلاحیت دادن حکم اعدام یک محکوم را دارند و در پاکی و درستکاری آنها هیچ تردیدی نیست ؟
و چگونه در صورت اثبات بیگناهی یک فرد محکوم پس از اعدامش , آنها میتوانند که آنرا جبران کنند؟
آیا آنها میتوانند که به کسیکه حکم اعدام او را صادر و آنرا اجرا کردند جان دوباره ببخشند و او را زنده کنند ؟
پس تنها میتوانیم صدور حکم اعدام را بشخص عادلی واگذار کنیم که هیچوقت گناهی نکرده و هیچگاه نیاز به بخشش نداشته است .
جمهوری اسلامی در طی پانزده ماه ٥٢٨ نفر را محکوم به اعدام و حکم آنها را نیز اجرا نموده است .
آیا همه آن ٥٢٨ نفر لایق مجازات اعدام بودند ؟
آیا تمام آن ٥٢٨ نفر برای جامعه خطرناک بودند ؟
آیا تمام آنها دارای شرایطی بودند که درصورت زنده نگهداشتن شان جان دیگر افراد جامعه تهدید میشد و بخطر می افتاد ؟
آیا در مورد همه آنها مجازات اعدام , حکمی برحق و درستی بوده است ؟
اگر برای ٥٢٧ نفر از آنها حکم اعدام درست و برحق بود مطمئنا این حکم در مورد ریحانه جباری ناحق و نادرست بود و مجازات او اعدام نبود .
خداوند عاملین مجازات او را نبخشاید و به امید روزی که تمام عاملین اعدام ریحانه در دادگاهی پاسخگوی این کار خود باشند .//
در یک حکومت خوب و مقتدر و تثبیت شده , خالی بودن زندانها و کم بودن مجازات ها دلیل آن نیست که کمتر مجازات میکنند , بلکه بدان علت است که مجرمین و خلافکاران کمتر هستند و از طرف دیگر پر شدن زندانها و زیاد شدن مجازات ها نشان ضعف و بی عرضگی یک حکومت میباشد.
هر خلافکاری را میتوان به راه راست هدایت کرد و پس از پشمان شدن میشود او را بخشید مگر مجرمان و جنایتکارانی را که وجود آنها برای دیگر افراد جامعه مضر و خطرناک باشد و در صورت آزاد بودن و یا آزاد کردن او جان افراد دیگر به خطر بیفتد و تهدید شود که در آنصورت چاره ای جز اشد مجازات یعنی حکم اعدام نیست و کشتن او بخاطر تضمین امنیت و حفظ جان افراد جامعه واجب و لازم الاجرا میباشد.
یک حکومت مسئولیت محکوم کردن بزهکاران و خلافکاران را به ماموران و قضات خود میدهد و مرگ و زندگی یک مجرم در دست آنهاست و همانها هستند که دوران محکومیت یک مجرم که روزهای زندگی او میباشد را مشخص میکنند و حکم بر آن میدهند که آن روزها را پشت میله های زندان بگذراند .
اما نکته اصلی اینجاست که آیا این ماموران و قضات صلاحیت دادن حکم اعدام یک محکوم را دارند و در پاکی و درستکاری آنها هیچ تردیدی نیست ؟
و چگونه در صورت اثبات بیگناهی یک فرد محکوم پس از اعدامش , آنها میتوانند که آنرا جبران کنند؟
آیا آنها میتوانند که به کسیکه حکم اعدام او را صادر و آنرا اجرا کردند جان دوباره ببخشند و او را زنده کنند ؟
پس تنها میتوانیم صدور حکم اعدام را بشخص عادلی واگذار کنیم که هیچوقت گناهی نکرده و هیچگاه نیاز به بخشش نداشته است .
جمهوری اسلامی در طی پانزده ماه ٥٢٨ نفر را محکوم به اعدام و حکم آنها را نیز اجرا نموده است .
آیا همه آن ٥٢٨ نفر لایق مجازات اعدام بودند ؟
آیا تمام آن ٥٢٨ نفر برای جامعه خطرناک بودند ؟
آیا تمام آنها دارای شرایطی بودند که درصورت زنده نگهداشتن شان جان دیگر افراد جامعه تهدید میشد و بخطر می افتاد ؟
آیا در مورد همه آنها مجازات اعدام , حکمی برحق و درستی بوده است ؟
اگر برای ٥٢٧ نفر از آنها حکم اعدام درست و برحق بود مطمئنا این حکم در مورد ریحانه جباری ناحق و نادرست بود و مجازات او اعدام نبود .
خداوند عاملین مجازات او را نبخشاید و به امید روزی که تمام عاملین اعدام ریحانه در دادگاهی پاسخگوی این کار خود باشند .//
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر