آن نماینده ویژه دولت موقت مهندس بازرگان در امور کردستان
آن پدیده رسانه ها، آن که تریبونش بود از کیهان تا صدای آمریکا،//
آن استاد دانشگاه تهران، آن منتقد اصلاح طلبان،//
آن فعال سیاسی پر جنجال،
آن که بود تک تک سلولهایش هم لیبرال! //
آن ناقد تاریخ سیاسی ایران ،
آن که در مناظرات می پرید به این و آن، //
آن مصدق را عاشق سینه چاک،
آن که از گفتن سخنان سرکش نداشت پروا و باک،//
آن که توسط گروههای مسلح گرفته شد برای مدتی گروگان،
آن نماینده ویژه دولت موقت مهندس بازرگان در امور کردستان،//
آن دارای مدرک دکترای علوم سیاسی ازدانشگاه برادفورد انگلستان،
آن عضو گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران،//
آن که دلمشغول تضاد سنت و مدرنیسم بود،
آن که در مدح رضا شاه گوی از مداحان می ربود!!،//
آن که فعالیت های سیاسی اش آغاز شد در دهه سی،
آن فعّال و پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی،//
آن پدر زن فرزند احمد توکلی،
آن استاد کلاس های درس داغ و جنجالی، //
آن هوادار مولانا هاشمی رفسنجانی،
آنکه آقای لیز او را نام نهاد محمد جواد لاریجانی،//
آن مولف کتاب های جامعه شناسی به زبان ساده و ما چگونه ما شدیم، آن
که می گفت:
«خیلی از ما ایرانیها نژادپرست هستیم!!»//
آن که دعوت هیچ مناظره ای را نمی کرد رد،
آن که سرکش بود در مصاحبه های رسانه ای خارج از حد،//
آن دارای دستخط قورباغه ای و خرچنگی،
آن که عذرخواهی می کرد برای نقش خود در انقلاب فرهنگی،//
آن درانتشار روزنامه "شاهد" همكار پر همت،
آن که ساواک دستگیرش کرد به اتهام خرابکاری علیه حکومت، //
آن که ولش می کردی می گفت از لام تا کام!!، مولانا صادق زیبا کلام.//
متولد کوچه دعانویسهادر محله بازارچه آب منگول تهران بود و پدرش تاجر و درخیابان قزوین دارای دکان بود و در مناظرات تلویزیونی خوش زبان بود و رنگ برنامه های صدا و سیما چون زعفران بود و می گفت: «رضا شاه در عالم سیاست پهلوان بود!!» و می فرمود: «مصدق در صد سال اخیر سالم ترینِ سیاست مداران بود».//
نقل است ابتدای کار او این بود که شخصی او را پرسید:
«یا شیخ شما ازدواج کرده اید؟
پس شیخ با اعتماد به نفس فرمود: «هنوز دم به تله نداده ام!»
پس آن فرد فرمود:
«یا شیخ شما که نه درسی خوانده اید و نه شغلی دارید و نه ماشینی...
خلاصه هیچی ندارید راستش شما خودتان تله اید!»
مولانا زیبا کلام تا این بشنید حرارتش بالا گرفت و رفت دکتری خویش
بگرفت
و کم کم کارش بالا گرفت!!//
نقل است روزی یکی از مریدان دامن او را آویخت که:
«یا شیخ در پانصد سال اخیر آدم کش ترین کدام بوده اند، آقا محمد خان قاجار یاندر شاه افشار؟»
سر در گریبان برد و ساعتی بیاندیشید و پس فرمود:
«دو تایشان با هم به اندازه پرايد آدم نكشتند!!»
نقل است مریدی در دانشگاه تهران گریبانش گرفت، که:
«یا شیخ با این تعاریف که شما از دوره رضا شاه می کنید حال به راستی به زعم شما در ایران کدام نسل، نسل سوخته اند؟»
پس عینکش جابجا کرد و کش شلوار خود کشید و رها نمود و پس فرمود:
«اینجا همه ی نسل ها؛ نسل سوخته هستند، فقط درصد سوختگی فرق می کند و محــلّ سوختگیشان!!»//
نقل است در جایی مجلس کرده بود و آداب مناظرت و احکام معاشرت در رسانه را به مریدان می آموخت!!
پس یکی از مریدان پرسید:
«یا شیخ هر گاه فردی در جوابمان خيلي خونسرد گفت هرجور راحتي، بایست چه کار کنیم و چه گوییم؟»
مولانا در جواب بی درنگ فرمود: «جفت پا بپرید تو صورتش تا بفهمد که چي جوري راحتيد!!!»//
نقل است او را پرسیدند:
«ضرب المثلی که ایرانیان دوست تر دارند چیست؟»
فرمود: «مرغ همسایه غاز است.»
او را گفتند شما خود چه ضرب المثل را بیشتر دوست دارید؟
بی درنگ فرمود: «غاز همسایه مرغ است!»
به این حد مردی روشنفکر و اقتصاد دان بود.//
نقل است او را پرسیدند:
«مهمترین عامل موفقیت شما چه بوده است؟»
فرمود: «اینترنت»
علت را جویا شدند،
فرمود آخر در ایران میتوانید در زمان لود شدن بروید دو فصل کتاب و شش مقاله و شانزده پایان نامه را مطالعه کنید! و ما چنین کردیم!!»//
پ. خالتور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر