طعم شیرین شکست در مقایسه با تلخ زهر فاجعه

آیا من باید از جمهوری اسلامی سپاسگزار باشم که کشورم را تبدیل به کره شمالی نکرد ؟
آیا من باید از رهبر عظما ممنون باشم که ده سال دیرتر معنی نرمش قهرمانانه را فهمید ؟
آیا من باید از روحانی مچکر باشم که پس از سالها ریاست شورای امنیت ملی حالا دارد گند همکار سابقش را پاک میکند ؟
آیا من باید از ظریف تشکر کنم که مانند صالحی عصا قورت داده نیست میتواند بخندد
؟
آیا من باید از ائمه جمعه که منتظرند ببینند رهبر چه میزند تا آنها برقصند حرف بشنوم ؟
من از این ساختن چارچوب و زمینه برای توافق ناراحت نیستم , اما ...
من نباید بدانم که چرا سالها تحریم شدیم و و از چه بابتی سختی کشیدیم ؟

من نباید بدانم حق مسلم ما چه شد و کجا رفت ؟
من نباید بدانم چرا همه اجناس مورد نیاز را به چندین برابر قیمت اصلی خریدیم ؟
من نباید بدانم که چرا بخاطر همین فناوری آنقدر به چین و روسیه کولی مفت دادیم ؟
من نباید بدانم آنهمه الدرم و قلدرم ها در سخنرانی ها کجا رفت و چه شد ؟
من نباید بدانم که چرا بیماران ما از بی داروئی مردند و کسی پاسخگو نشد ؟
من نباید بدانم که کدام نظر به نظر انقدر قطعنامه بدهند تا قطعنامه دانشان پاره شود , نزدیک بود ؟
من نباید بدانم که بابک زنجانی میلیاردها دلار پول این مملکت را برای همین مطلب تباه کرد ؟
من نباید بدانم که چرا این نرمش قهرمانانه در همان سالهای اول نشد ؟
من نباید بدانم سرچشمه این بی لیاقتی ها از کجاست و چرا کنار نمیرود و کنارش نمیگذارند ؟
حالا با این همه بلاها که بر سر ما آوردید و اینهمه بدبختی ها که کشیدیم :
آیا من باید بخاطر سقوط ارزش پول ملی کشورم از شما ممنون باشم ؟
آیا من باید از آمار بالای فقر و تورم وحشتناک از شما ممنون باشم ؟
آیا من باید بخاطر استنشاق بنزین آلوده و ابتلا به سرطان از شما ممنون باشم ؟
من باید از گران شدن اجناس و کمبود مواد و مایحتاج عمومی از شما ممنون باشم ؟
آیا من باید بخاطر سرشکستگی و خجالت از روی فرزندانم از شما ممنون باشم ؟
آیا من باید به خاطر فروختن کلیه و تن فروشی در خارج از شما ممنون باشم ؟
آیا من باید به خاطر بی کفایتی ها و بی لیاقتی های خودتان از شما ممنون باشم ؟
با چه روئی به چشم ما نگاه میکنید و میخندید ؟
تا کی ما باید تاوان حماقت و بلاهت و نفهمی شما را پس بدهیم و سختی های آنرا متقبل شویم ؟
لابد توقع دارید که بخاطر تلخ زهر فاجعه نکردن روزگارمان , باید که خوشحال باشم و به شیرینی تلخ شکست شما دل خوش کنم و قانع باشم و به خیابان بیایم از برایتان برقصم و از شما تشکر کنم ؟

آیا من باید از جمهوری اسلامی سپاسگزار باشم که کشورم را تبدیل به کره شمالی نکرد ؟
آیا من باید از رهبر عظما ممنون باشم که ده سال دیرتر معنی نرمش قهرمانانه را فهمید ؟
آیا من باید از روحانی مچکر باشم که پس از سالها ریاست شورای امنیت ملی حالا دارد گند همکار سابقش را پاک میکند ؟
آیا من باید از ظریف تشکر کنم که مانند صالحی عصا قورت داده نیست میتواند بخندد
؟
آیا من باید از ائمه جمعه که منتظرند ببینند رهبر چه میزند تا آنها برقصند حرف بشنوم ؟
من از این ساختن چارچوب و زمینه برای توافق ناراحت نیستم , اما ...
من نباید بدانم که چرا سالها تحریم شدیم و و از چه بابتی سختی کشیدیم ؟
من نباید بدانم حق مسلم ما چه شد و کجا رفت ؟
من نباید بدانم چرا همه اجناس مورد نیاز را به چندین برابر قیمت اصلی خریدیم ؟
من نباید بدانم که چرا بخاطر همین فناوری آنقدر به چین و روسیه کولی مفت دادیم ؟
من نباید بدانم آنهمه الدرم و قلدرم ها در سخنرانی ها کجا رفت و چه شد ؟
من نباید بدانم که چرا بیماران ما از بی داروئی مردند و کسی پاسخگو نشد ؟
من نباید بدانم که کدام نظر به نظر انقدر قطعنامه بدهند تا قطعنامه دانشان پاره شود , نزدیک بود ؟
من نباید بدانم که بابک زنجانی میلیاردها دلار پول این مملکت را برای همین مطلب تباه کرد ؟
من نباید بدانم که چرا این نرمش قهرمانانه در همان سالهای اول نشد ؟
من نباید بدانم سرچشمه این بی لیاقتی ها از کجاست و چرا کنار نمیرود و کنارش نمیگذارند ؟
حالا با این همه بلاها که بر سر ما آوردید و اینهمه بدبختی ها که کشیدیم :
آیا من باید بخاطر سقوط ارزش پول ملی کشورم از شما ممنون باشم ؟
آیا من باید از آمار بالای فقر و تورم وحشتناک از شما ممنون باشم ؟
آیا من باید بخاطر استنشاق بنزین آلوده و ابتلا به سرطان از شما ممنون باشم ؟
من باید از گران شدن اجناس و کمبود مواد و مایحتاج عمومی از شما ممنون باشم ؟
آیا من باید بخاطر سرشکستگی و خجالت از روی فرزندانم از شما ممنون باشم ؟
آیا من باید به خاطر فروختن کلیه و تن فروشی در خارج از شما ممنون باشم ؟
آیا من باید به خاطر بی کفایتی ها و بی لیاقتی های خودتان از شما ممنون باشم ؟
با چه روئی به چشم ما نگاه میکنید و میخندید ؟
تا کی ما باید تاوان حماقت و بلاهت و نفهمی شما را پس بدهیم و سختی های آنرا متقبل شویم ؟
لابد توقع دارید که بخاطر تلخ زهر فاجعه نکردن روزگارمان , باید که خوشحال باشم و به شیرینی تلخ شکست شما دل خوش کنم و قانع باشم و به خیابان بیایم از برایتان برقصم و از شما تشکر کنم ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر