زندگینامه شهید براتعلی اندیشیدن یا همان آلبرت اینیشتین
براتعلی یا همان آلبرت ( اهالی ورتمبرگ آلمان بعلت لهجه خاص براتعلی را آلبرت میگویند ) در ١٤ مارس ١٨٧٩ برابر با ٢٩ ذی الحجه ١٢٨٣ قمری دقیقا نیم ساعت قبل از اذان ظهر به وقت شرعی به افق اشتوتگارت در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود .
پدرش مش هرمان اندیشیدن ( جد آنها بسیار اندیشمند بود و فامیلی اندیشیدن که معروف به انیشتین شده از جد بزرگ آنها میباشد ) یکی از مداحان اهل بیت شهر خودشان بود و مادرش حلیمه کخ که با پانزده نسبت به حضرت رابرت کخ [ ع ] نسبت داده میشود بود که میگویند حتی هنگام حمام کردن هم روسری بر سر داشت
و حجابش را حفظ میکرد.
آلبرت الفبا و خواندن قرآن را نزد پدرش فرا گرفت , پدرش مداح و یکی از فرستاده های فیضیه قم در زمان مجتهد بزرگ ایت الله شنگولعلی خان غلغل آبادی از مجتهدین بزرگ آنزمان بود که مامور رفتن به بلاد آلمان و خواندن نوحه و روضه و تبلیغ مذهب تشیع در آن بلاد گردیده بود و در اواخر عمرش از جانب حضرت آیتالله شیخ پشم الدین کشکول آبادی به لقب مشتی ( مشهدی) ملقب شد .
براتعلی در ۱۷ سالگی، در ۲۸ ژانویه ۱۸۹۶ برابر با ١٣ ربیع الاول ١٣٠٠ هجری قمری با تأیید پدرش خواستار خروج از تابعیت آلمانی خود شد و تا پنج سال یک بی‌تابعیت بود. در ۲۱ فوریه ۱۹۰۱ تابعیت سوئیس را به دست آورد و تا پایان عمر یک شهروند سوئیس بود.
در این پنج سال او توانست از راه کوه و کمر خودش را به قم برساند و زیر نظر پدر آیتالله کنی دروس فقه و خارج و فیزیک اتمی را فرا بگیرد , ( به همین سبب آیتالله مهدوی کنی با آلبرت برادر ناتنی از پدر و مادر جدا محسوب میشوند ) و حضرت آیتالله کنی آنزمان تازه تاتی تاتی و چهاردست و پا راه میرفت و همانجا او در خانه پدر آیتالله کنی با دیدن آینه خانه آنها [ آزمایش ذهنی ] و فرضیه نسبیت خاص در جهان تشیع را کشف کرد,
و فرمول معروف E = m c ２ را که هما ن
انسان مسلمان = مرد مسلمان X صبیه ( زن ) به توان ٢
باشد را از قانون ازدواج و صیغه در اسلام در کتاب حاج ملا قاطی سبزواری کشف و استخراج نماید .
و در محضر حاج آقا حسین گلدسته چناری عمودی نسب ( رحمته الله ) قانون اثر فوتو الکتریک را کشف کرد و توانست رساله خود را در باره پارادوکس EPR بنویسد و به مقام حجه الاسلامی برسد.
اما در فیضیه او معروف به شیخ آلبرتعلی شد و طلبه های دیگر اورا به این نام صدا میزدند .
آلبرت بعلت آرایش مخصوص موهای خود ( آشفته وزوزی ) که رابطه مستقیم با تفکراتش داشت تا آخر عمراز بستن عمامه بدور سرش معاف گردید.
او در طی این پنج سال او با آیتالله دولدول آبادی در مکانیک کوانتوم و با آیتالله شیخ صادق خرخاکی اصل در فرضیه ماهیت های دوگانه و نظریه آترفعالیت نمود.
تا در زمان مرجعیت حضرت آیتالله عنقعلی گیر سه پیچی بهبهانی بعلت سرپا شاشیدن در مستراح فیضیه به پروس تبعید شد.
براتعلی اندیشیدن یا همان آلبرت اینشتین در ۱۹۱۴ یعنی زمانی که وارد خدمات اجتماعی پروس شد به تابعیت پروس درآمد، اما به دلیل موقعیت سیاسی و آزار و اذیت شیعیان و یهودیان در آلمان نازی، او خدمات اجتماعی را در مارس ۱۹۳۳ رها کرد و در نتیجه تابعیت پروس (آلمان) را نیز از دست داد. در ۱ اکتبر ۱۹۴۰ اینشتین تابعیت ایالات متحده آمریکا را به دست آورد.
براتعلی در اواخر عمر وارد جریان انحرافی ( همان جریانی که امروزه و مشائی دنبال میکنند ) و سوار دوچرخه شد .
و در واکنشی به کار آیتالله بهبهانی ( تبعید ) عکسی انداخت که زبانش را از ناق گلو در آورده و به ساحت آیتالله زبان درازی کرد و برای سوزاندن کون وی عکس دیگری از خود را بر روی پول کشور غاصب صهیونیستی اسراییل چاپ کرد و تمام درآمد و دارائی خود را وقف دانشگاه عبری اورشلیم کرد.
ولی آلبرت انیشتین یا همان براتعلی اندیشیدن تا آخر عمر یک شیعه معتقد ماند و هرساله محرم در خانه خودش مراسم محرم و سینه زنی را با اعتقاد کامل انجام میداد.
او تا زمان مرگ ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ برابر با ١٥ شوال ٤٨ صفر که مصادف با واقعه سرما خوردن حضرت مسلم بن عقیل بود توسط عوامل موساد با خوراندن خربزه با عسل قولنج معده گرفت و به درجه رفیع شهادت رسید , هم تبعه ایالات متحده آمریکا و هم تبعه سوئیس بود.
اما همیشه قلبش برای شهر قم میزد و آرزوی آنجا را داشت.
از مناخم بگین روایت است که براتعلی چند بار گفته بود که اگر من مردم جنازه من را امانت در جائی نگهداری کنید و صبر کنید تا برادرم آیتالله مهدوی کنی هم بمیرد و مرا کنار وی به خاک بسپارید.
و آگاهان از اسحاق رابین نقل میکنند که وصیت نامه آن شهید گرانقدر توسط ماموران صهیونیستی دزدیده و از بین برده شده است .
یاد این شهید گرانقدرشیعه را به محضر آقا امام زمان و آقازاده ها تبریک و تسلیت میگوییم و گرامی میداریم
براتعلی یا همان آلبرت ( اهالی ورتمبرگ آلمان بعلت لهجه خاص براتعلی را آلبرت میگویند ) در ١٤ مارس ١٨٧٩ برابر با ٢٩ ذی الحجه ١٢٨٣ قمری دقیقا نیم ساعت قبل از اذان ظهر به وقت شرعی به افق اشتوتگارت در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود .
پدرش مش هرمان اندیشیدن ( جد آنها بسیار اندیشمند بود و فامیلی اندیشیدن که معروف به انیشتین شده از جد بزرگ آنها میباشد ) یکی از مداحان اهل بیت شهر خودشان بود و مادرش حلیمه کخ که با پانزده نسبت به حضرت رابرت کخ [ ع ] نسبت داده میشود بود که میگویند حتی هنگام حمام کردن هم روسری بر سر داشت
و حجابش را حفظ میکرد.
آلبرت الفبا و خواندن قرآن را نزد پدرش فرا گرفت , پدرش مداح و یکی از فرستاده های فیضیه قم در زمان مجتهد بزرگ ایت الله شنگولعلی خان غلغل آبادی از مجتهدین بزرگ آنزمان بود که مامور رفتن به بلاد آلمان و خواندن نوحه و روضه و تبلیغ مذهب تشیع در آن بلاد گردیده بود و در اواخر عمرش از جانب حضرت آیتالله شیخ پشم الدین کشکول آبادی به لقب مشتی ( مشهدی) ملقب شد .
براتعلی در ۱۷ سالگی، در ۲۸ ژانویه ۱۸۹۶ برابر با ١٣ ربیع الاول ١٣٠٠ هجری قمری با تأیید پدرش خواستار خروج از تابعیت آلمانی خود شد و تا پنج سال یک بی‌تابعیت بود. در ۲۱ فوریه ۱۹۰۱ تابعیت سوئیس را به دست آورد و تا پایان عمر یک شهروند سوئیس بود.
در این پنج سال او توانست از راه کوه و کمر خودش را به قم برساند و زیر نظر پدر آیتالله کنی دروس فقه و خارج و فیزیک اتمی را فرا بگیرد , ( به همین سبب آیتالله مهدوی کنی با آلبرت برادر ناتنی از پدر و مادر جدا محسوب میشوند ) و حضرت آیتالله کنی آنزمان تازه تاتی تاتی و چهاردست و پا راه میرفت و همانجا او در خانه پدر آیتالله کنی با دیدن آینه خانه آنها [ آزمایش ذهنی ] و فرضیه نسبیت خاص در جهان تشیع را کشف کرد,
و فرمول معروف E = m c ２ را که هما ن
انسان مسلمان = مرد مسلمان X صبیه ( زن ) به توان ٢
باشد را از قانون ازدواج و صیغه در اسلام در کتاب حاج ملا قاطی سبزواری کشف و استخراج نماید .
و در محضر حاج آقا حسین گلدسته چناری عمودی نسب ( رحمته الله ) قانون اثر فوتو الکتریک را کشف کرد و توانست رساله خود را در باره پارادوکس EPR بنویسد و به مقام حجه الاسلامی برسد.
اما در فیضیه او معروف به شیخ آلبرتعلی شد و طلبه های دیگر اورا به این نام صدا میزدند .
آلبرت بعلت آرایش مخصوص موهای خود ( آشفته وزوزی ) که رابطه مستقیم با تفکراتش داشت تا آخر عمراز بستن عمامه بدور سرش معاف گردید.
او در طی این پنج سال او با آیتالله دولدول آبادی در مکانیک کوانتوم و با آیتالله شیخ صادق خرخاکی اصل در فرضیه ماهیت های دوگانه و نظریه آترفعالیت نمود.
تا در زمان مرجعیت حضرت آیتالله عنقعلی گیر سه پیچی بهبهانی بعلت سرپا شاشیدن در مستراح فیضیه به پروس تبعید شد.
براتعلی اندیشیدن یا همان آلبرت اینشتین در ۱۹۱۴ یعنی زمانی که وارد خدمات اجتماعی پروس شد به تابعیت پروس درآمد، اما به دلیل موقعیت سیاسی و آزار و اذیت شیعیان و یهودیان در آلمان نازی، او خدمات اجتماعی را در مارس ۱۹۳۳ رها کرد و در نتیجه تابعیت پروس (آلمان) را نیز از دست داد. در ۱ اکتبر ۱۹۴۰ اینشتین تابعیت ایالات متحده آمریکا را به دست آورد.
براتعلی در اواخر عمر وارد جریان انحرافی ( همان جریانی که امروزه و مشائی دنبال میکنند ) و سوار دوچرخه شد .
و در واکنشی به کار آیتالله بهبهانی ( تبعید ) عکسی انداخت که زبانش را از ناق گلو در آورده و به ساحت آیتالله زبان درازی کرد و برای سوزاندن کون وی عکس دیگری از خود را بر روی پول کشور غاصب صهیونیستی اسراییل چاپ کرد و تمام درآمد و دارائی خود را وقف دانشگاه عبری اورشلیم کرد.
ولی آلبرت انیشتین یا همان براتعلی اندیشیدن تا آخر عمر یک شیعه معتقد ماند و هرساله محرم در خانه خودش مراسم محرم و سینه زنی را با اعتقاد کامل انجام میداد.
او تا زمان مرگ ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ برابر با ١٥ شوال ٤٨ صفر که مصادف با واقعه سرما خوردن حضرت مسلم بن عقیل بود توسط عوامل موساد با خوراندن خربزه با عسل قولنج معده گرفت و به درجه رفیع شهادت رسید , هم تبعه ایالات متحده آمریکا و هم تبعه سوئیس بود.
اما همیشه قلبش برای شهر قم میزد و آرزوی آنجا را داشت.
از مناخم بگین روایت است که براتعلی چند بار گفته بود که اگر من مردم جنازه من را امانت در جائی نگهداری کنید و صبر کنید تا برادرم آیتالله مهدوی کنی هم بمیرد و مرا کنار وی به خاک بسپارید.
و آگاهان از اسحاق رابین نقل میکنند که وصیت نامه آن شهید گرانقدر توسط ماموران صهیونیستی دزدیده و از بین برده شده است .
یاد این شهید گرانقدرشیعه را به محضر آقا امام زمان و آقازاده ها تبریک و تسلیت میگوییم و گرامی میداریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر