سه نکته جالب و آموزنده وعبرت آور از کتک خوردن دو زن بسیجی
شمسی سی ساله , بسیجی آمر به معروف , که روز گذشته بعلت فضولی و دخالت بیجا در امور شخصی دیگر شهروندان ...
(( برادران ارزشی و بسیجی میتوانند همان امر به معروف خودشان تصور کنند و بدانند و بخوانند !!))
کتک سیری خورد و حسابی گوشمالیش دادند و به گفته شاهدان خوشبخت و با سعادت, ناظر بر صحنه (( درس بزرگی )) گرفت !!
در قسمتی از بازگوئی ماجرای کتک خوردن و ادب شدنش توسط نیروهای مردمی و خودجوش , چنین میگوید :
مردم هم بودند !!
حتی کانکس کلانتری هم آنجا بود !!
اما مردم بیشتر رد میشدند و میرفتند تا اینکه وقتی زمان کشیده شدن چادر من شد و من صدایم بالا رفت یک آقای رهگذری آمد و آن خانم را از من جدا کرد و نجاتم داد .
بعد از آن حدود بیست نفر که دور ما جمع شده بودند که بیشتر آنها هم از آقایان بودند , بعضی ها در همان حین , بجای اینکه نسبت به وضع فاجعه بر ظاهر آن خانم , معترض باشند به من یاداوری میکردند که دوره امر به معروف گذشته است و نباید به این خانمهای با این ظاهر حتی نزدیک شد .
خانمی به من میگفت :
به تو چه ربطی داشته , هر کسی را در گور خود میخوابانند .
آقائی میگفت : این زن ( شمسی خانم ؟) وضعش معلوم است ...
در تعجبم که نیروهای پلیس پس در آنجا چه نقشی دارند , مگر نه اینکه امنیت منطقه را باید تامین کنند ؟ >>
(( خانم شمسی خانم , الهی که علم الهدی قربان امربه معروفت برود... خانم محترم , شهروند گرامی , تو که میدانی و میفهمی که مملکت پلیس و نیروی امنیت دارد و اینکار ها به عهده آنها و جزء وظایف آنهاست , چرا در کار مردم و قانون دخالت میکنی ؟؟))
نکته جالب اینجاست که این درس بزرگ , در یکی از مراکز خرید حوالی پونک که مکان پرتردد و شلوغی در ام القرای اسلام و در مرکز حکومت جمهوری اسلامی تثبیت شده و جاافتاده دینی میباشد , اتفاق افتاده است !
ولی هیچکس , نه به این آمر به معروف و نهی از منکر کننده کمکی میکند و نه از او حمایتی میکند...... ,
که هیچ.... ,
بلکه مردم و شاهدان ماجرا , زبان به شماتت شمسی خانم باز کرده و او را از دخالت بیجا و فضولی در کار مردم و شهروندان نیز برحذر میدارند !!
که پس از کتک خوردن , پیکر مدهوش و بیجانش , به یاری آقای رهگذری ( که اوهم صددرصد در جریان نبوده , وگرنه اوهم دخالت نمیکرده ) از زیر چنگال آن شیر زنی که از آزادی شخصی و حق قانونی خودش دفاع کرده و معتقد به بودن نیروهای قانونی و دادن تذکر از جانب آنها , نه گیر دادن هر ننه قمری به خودش بوده ! را بیرون میکشد و شمسی خانم را نجات میدهد !!
و نکته آموزنده این درس در این است , که با کسانی که نمیفهمند مملکت حساب و کتاب و قانون دارد و تهران سال ٢٠١٣ در قرن بیست یکم را , با مدینه سال چندم هجرت در قرن تیر کمون , اشتباه گرفتند و به خودشان اجازه میدهند که قانون بشوند و به مردم گیر بدهند و یا تظاهر به مسلمانی و مسلمان بودنشان در جمع بکنند , باید به این شکل رفتار کرد , تا بفهمند و بدانند که , نباید و نمیتوانند سرخود و با نگاه و دید خود مجری قانون شوند و به مردم گیر بدهند .
و اما نکته عبرت انگیز و عبرت آموز این درس در این است که ,
آقایان و علمائی که سی و چهار سال است آب در هاون میکوبید و مدعی اسلامی کردن مردم شدید و در خیال خود آن چند نفر دستمال بدستان و جیره خوران و متملقین و مزدورهای دور و برتان را مردم مسلمان و امت اسلامی میدانید.... ,
حتی آنها هم که در ظاهر برایتان تعظیم میکنند و سجده های نمازشان از شما طولانی تر است , در باطن و دور از چشم شما به دیدن چنین صحنه های میخندند و رد میشوند این چیز ها را به سم چپ اسب حضرت عباس هم حساب نمیکنند را فقط مردم مسلمان و معتقد به جمهوری اسلامی و امت همیشه در صحنه تصور نکنید و ندانید , که نیستند .
بفهمید و عبرت بگیرید و با جهالت و لجاجت و کوته بینی و کوته فکری , فتوا های بی حساب و کتاب و مخل و فتنه برانگیز , جامعه را بیشتر از این دچار هرج و مرج و تنش و آشفتگی و سردرگمی و بی قانونی نکنید.//
شمسی سی ساله , بسیجی آمر به معروف , که روز گذشته بعلت فضولی و دخالت بیجا در امور شخصی دیگر شهروندان ...
(( برادران ارزشی و بسیجی میتوانند همان امر به معروف خودشان تصور کنند و بدانند و بخوانند !!))
کتک سیری خورد و حسابی گوشمالیش دادند و به گفته شاهدان خوشبخت و با سعادت, ناظر بر صحنه (( درس بزرگی )) گرفت !!
در قسمتی از بازگوئی ماجرای کتک خوردن و ادب شدنش توسط نیروهای مردمی و خودجوش , چنین میگوید :
مردم هم بودند !!
حتی کانکس کلانتری هم آنجا بود !!
اما مردم بیشتر رد میشدند و میرفتند تا اینکه وقتی زمان کشیده شدن چادر من شد و من صدایم بالا رفت یک آقای رهگذری آمد و آن خانم را از من جدا کرد و نجاتم داد .
بعد از آن حدود بیست نفر که دور ما جمع شده بودند که بیشتر آنها هم از آقایان بودند , بعضی ها در همان حین , بجای اینکه نسبت به وضع فاجعه بر ظاهر آن خانم , معترض باشند به من یاداوری میکردند که دوره امر به معروف گذشته است و نباید به این خانمهای با این ظاهر حتی نزدیک شد .
خانمی به من میگفت :
به تو چه ربطی داشته , هر کسی را در گور خود میخوابانند .
آقائی میگفت : این زن ( شمسی خانم ؟) وضعش معلوم است ...
در تعجبم که نیروهای پلیس پس در آنجا چه نقشی دارند , مگر نه اینکه امنیت منطقه را باید تامین کنند ؟ >>
(( خانم شمسی خانم , الهی که علم الهدی قربان امربه معروفت برود... خانم محترم , شهروند گرامی , تو که میدانی و میفهمی که مملکت پلیس و نیروی امنیت دارد و اینکار ها به عهده آنها و جزء وظایف آنهاست , چرا در کار مردم و قانون دخالت میکنی ؟؟))
نکته جالب اینجاست که این درس بزرگ , در یکی از مراکز خرید حوالی پونک که مکان پرتردد و شلوغی در ام القرای اسلام و در مرکز حکومت جمهوری اسلامی تثبیت شده و جاافتاده دینی میباشد , اتفاق افتاده است !
ولی هیچکس , نه به این آمر به معروف و نهی از منکر کننده کمکی میکند و نه از او حمایتی میکند...... ,
که هیچ.... ,
بلکه مردم و شاهدان ماجرا , زبان به شماتت شمسی خانم باز کرده و او را از دخالت بیجا و فضولی در کار مردم و شهروندان نیز برحذر میدارند !!
که پس از کتک خوردن , پیکر مدهوش و بیجانش , به یاری آقای رهگذری ( که اوهم صددرصد در جریان نبوده , وگرنه اوهم دخالت نمیکرده ) از زیر چنگال آن شیر زنی که از آزادی شخصی و حق قانونی خودش دفاع کرده و معتقد به بودن نیروهای قانونی و دادن تذکر از جانب آنها , نه گیر دادن هر ننه قمری به خودش بوده ! را بیرون میکشد و شمسی خانم را نجات میدهد !!
و نکته آموزنده این درس در این است , که با کسانی که نمیفهمند مملکت حساب و کتاب و قانون دارد و تهران سال ٢٠١٣ در قرن بیست یکم را , با مدینه سال چندم هجرت در قرن تیر کمون , اشتباه گرفتند و به خودشان اجازه میدهند که قانون بشوند و به مردم گیر بدهند و یا تظاهر به مسلمانی و مسلمان بودنشان در جمع بکنند , باید به این شکل رفتار کرد , تا بفهمند و بدانند که , نباید و نمیتوانند سرخود و با نگاه و دید خود مجری قانون شوند و به مردم گیر بدهند .
و اما نکته عبرت انگیز و عبرت آموز این درس در این است که ,
آقایان و علمائی که سی و چهار سال است آب در هاون میکوبید و مدعی اسلامی کردن مردم شدید و در خیال خود آن چند نفر دستمال بدستان و جیره خوران و متملقین و مزدورهای دور و برتان را مردم مسلمان و امت اسلامی میدانید.... ,
حتی آنها هم که در ظاهر برایتان تعظیم میکنند و سجده های نمازشان از شما طولانی تر است , در باطن و دور از چشم شما به دیدن چنین صحنه های میخندند و رد میشوند این چیز ها را به سم چپ اسب حضرت عباس هم حساب نمیکنند را فقط مردم مسلمان و معتقد به جمهوری اسلامی و امت همیشه در صحنه تصور نکنید و ندانید , که نیستند .
بفهمید و عبرت بگیرید و با جهالت و لجاجت و کوته بینی و کوته فکری , فتوا های بی حساب و کتاب و مخل و فتنه برانگیز , جامعه را بیشتر از این دچار هرج و مرج و تنش و آشفتگی و سردرگمی و بی قانونی نکنید.//
۴ نظر:
از خنده دل درد گرفتم :)))
دمت گرم مصطفی جان ... ایول ... ایول
من خودم اصل ماجرا و خبر را که از زبان خود شمسی خانم بازگو شده بود خواندم ,نیمساعت میخندیدم ,مخصوصا حساب کن که شمسی خانم با چش و چال کبود و مدهوش و چلانده و درهم کوفته , یه گوشه ولو شده و افتاده ...که یهو یه پیرزن خاله قزی باحال سلانه سلانه آمده بالا سرش و گفته : چشمت کور و دندت هم نرم فضولی نکن ,چون هرکسی را تو قبر خودش میخوابانند ..
قیافه شمسی خانم دیدنی بوده ها ,,,,,,
ممنونم ,امیدوارم که همیشه خندان و شاد و تندرست باشی .....
اون دستی که این بی شرف ها را میزنه باید بوسید
من در لینکی [ سال گذشته ] که شیر دختری یک آخوند فضول را بدجوری کاراته به کارش کرده بود و زده بود و آش و لاشش کرده بود به این شیرزنان درود فرستادم وبر دست و پا و کفش و کتانی آنها را هم بوسه زدم و نیز خودمان مردان را هم سرزنش کردم , که به مذاق برخی آقایان خوش نیامد و به شاخ سبیلشان برخورد !
و مردم هم که از این همه بی قانونی و خیره سری و خودسری و زبان نفهمی اینها ,جانشان به لبشان رسیده بنابر تکرار و تجربه ,همین بهترین گزینه [ کتک زدن و گوشمالی دادن ] را انتخاب کردند . پاینده باشید
ارسال یک نظر