یکشنبه، دی ۱۵، ۱۳۹۲

خودفروشی , کلیه فروشی , وطن فروشی و آدمفروشی

 خودفروشی , کلیه فروشی , وطن فروشی و آدمفروشی





وقتیکه انسانی راضی و یا مجبور به فروختن جسمش و یا عضوی از اعضای بدنش میشود , بی تردید باید به آخر خط رسیده باشد و چون هیچ راه دیگری برای او نمانده لاجرم  ناچار به انجام چنین کاری میگردد.

قانونا  هیچ انسانی با خواست قلبی وبه حکم عقل چنین کاری نمیکند هرگز مایل به فروختن جسم و یا اندام و اعضای بدن خودنیست و نمیباشد.

 وباید  برای کسی که ناچار به انجام آن هست , بسیار سخت و زجر آور و وحشتناک باشد.

این ناچاری صددرصد برآمده از مسائل مادی و نیاز به پول و بعلت فقر و تنگدستی میباشد.

اما از برکت استقرار حکومت جمهوری اسلامی و نظام مقدس اسلام ناب محمدی , روحانیون شریف ! و مبارز توانستند در زمینه خود فروشی وفحشا در ام القرای خودشان رکورد بزنند و آمارش را به بالاترین سطح برسانند و به فعالیت های جهانی و بین المللی ارتقاء پیدا کنند و سن خودفروشی را به زیر پانزده سال برسانند و به شغل  دین فروشی خودشان , آدم فروشی را هم اضافه کردند ...

که باید به آنها گفت : 
خسته نباشیدو لطفا عمامه های خود را بالاتر بگذارید, بالاتر... 




از خودفروشی که بگذریم , از برکت همین نظام مقدس چند سالی هست که پدیده کلیه فروشی هم در ایران رواج یافته و شایع شده و در کشوری که سالانه صدها میلیارد دلار نفت و ده ها میلیارد دلار گاز و سنگ و مواد کانی و فلز میفروشد و در آمد دارد چنان کردند که مردم از ناچاری و فقر مجبور به فروش کلیه های خودشان شدند.



  صدرا محقق گزارش نويس روزنامه شرق در اين گزارش، ضمن تماس «به صورت تصادفی با شماره تلفن‌های ۱۰‌ نفر از کسانی که کليه خود را برای فروش آگهی کرده‌ بودند»،از آن ها درباره «دلايل اين کار» پرسيده است.

از «ده داوطلب فروش کليه» که با روزنامه شرق گفت و گو کرده اند، هفت تن ۲۱ تا ۳۰ ساله و سه تن ۳۳ تا ۴۶ سال دارند و دو تن از آن ها زن هستند و ۸ تن مرد هستند.

هر ده داوطلب فروش کليه به روزنامه شرق گفته اند که به دليل «نياز مالی» قصد فروش کليه خود را داشتند اما نوع «نياز به پول» را متفاوت بيان کرده اند.

       /                     

«مانی ۲۹‌ساله از ساری» گفته است: «من مشکل مالی دارم، يعنی بدهکاری بالا آورده‌ام. حاضرم حتی با ۱۰‌ميليون‌تومان کليه‌ام را بفروشم تا مشکلم حل شود»،

 و «پيمان ۳۰‌ساله از شيراز>> گفت که: هشت‌ماه پيش کليه‌اش را برای فروش به مبلغ ۳۰ ‌ميليون‌تومان آگهی کرده است تا با پول فروش کليه، يک کسب‌وکار مستقل راه‌اندازی کند.»

 «مريم ۲۵‌ساله از کرمانشاه» نيز «قيمت پيشنهادی خودش را ۸۰‌ميليون‌تومان و علت نيازش را بالا آوردن بدهی و قرض اعلام کرده است»،

«رويا ۴۶‌ ساله از تهران با مادر پير و مريضش تنها زندگی می‌کند، هيچ درآمدی جز يارانه‌هايی که از دولت می‌گيرند و حقوق بازنشستگی مادرش ندارند» و به همين دليل قصد فروش کليه خودش را داشته است.

دو تن از داوطلبان فروش کليه نيز «تامين هزينه درمان» بستگان خود را دليل داوطلب شدن برای فروش کليه اعلام کرده اند.

«احمد ۲۸ ساله از رشت» گفته است که «بيماری فرزند و بدهکاری و جيب خالی دست به دست هم داد تا کليه‌اش را هشت‌ماه پيش برای فروش با قيمت ۲۰‌ميليون‌تومان آگهی کند.»

«محمد ۲۷‌ساله از تهران» گفت  «همسرم ‌سال ۹۱ بعد از پنج‌سال زندگی مشترک به بيماری سرطان پستان دچار شد» و برای «انجام يک عمل تخليه، شيمی‌درمانی و تهيه مقدار زيادی داروهای بعد از عمل، پول بسيار زيادی لازم داشت در حد ۳۰ تا ۳۵‌ميليون‌تومان، اما من اين مقدار پول را نداشتم.» او همچنين گفته است که به رغم داوطلب شدن برای فروش کليه اين کار انجام نشده است و به دليل ناتوانی در پرداخت هزينه درمان «در نهايت در ارديبهشت ‌سال ۹۲ همسرش از دنيا رفت.»

«ﺻﺎﻟﺢ ۲۱ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺑﻢ» يکی از دواطلبان فروش کليه نيز به روزنامه شرق گفته است که «ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﻟﻴﻠﺶ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺮﻭﺵ ﻛﻠﻴﻪ ﺗﻬﻴﻪ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﻋﺮﻭﺳﻰ ﻭ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﺸـﺘﺮﻙ ﺑﻮﺩﻩ» است.
 
يک نفر نيز به روزنامه شرق گفته است که به دليل آزار خانواده اش، داوطلب فروش کليه شده تا با پول فروش کليه از مادر و خواهرش جدا شود.
 
روزنامه شرق همچنين از قول رييس انجمن ‌نفرولوژی ايران نوشته است: «از مجموع  ۳۱‌ هزار پيوند کليه‌ای که در ايران انجام شده تنها در ۳۰‌ درصد موارد، کليه افراد مرگ مغزی به بيماران پيوند زده شده است و در ۷۰‌درصد پيوندهای ديگر، اهدا‌کننده افراد زنده بوده‌اند.»

 « در دنيا اين رقم تنها ۱۵‌درصد است و پيوند کليه به طور متداول از افراد دچار مرگ مغزی‌ صورت می‌گيرد.»
   

هیچ نظری موجود نیست: