پنجشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۹۲

یک مستند و خیل عظیم منتقدان عادل وآگاه و بسیار منصف

یک مستند و خیل عظیم  منتقدان عادل وآگاه و بسیار منصف

مستند رضاشاه که چندی پیش از تلویزیون من و تو پخش شد , با استقبال گسترده و بسیار خوبی در رسانه های داخلی و خارجی و اقشار مختلف مردم  مواجه گردید.



همچنین این مستند مورد واکنش ها و انتقادات مختلف  و بسیار زیادی از همه جناح و طیف ها و گروه ها و دسته ها و حزب ها و سلیقه ها قرار گرفت , که شالوده و تکیه کلام آنها (  و یا بهانه و ایرادات بنی اسرائیلی آنها ) در این خلاصه میشود که :

چرا فقط از خدمات و سازندگی های رضا شاه گفته و چیزی از خیانت ها و جنایت ها او نگفته ,حالا چون اینکار را کردند  , پس این مستند  بی ارزش و جهت دار و تلویزیون من و تو معلوم الحال و کارمندانش هم کار نابلد و از عوامل استکبار جهانی به سرکردگی صهیونیست های جهانخوار میباشند , که دلار های نفتی با چمدان به آنها اهدا میشودو .....

  لابد با  تصور و توهم و خیال , دستان پشت پرده ای در ساختن این مستند میبینند  که هدفش زدن  ضربه مهلکی به  تشکل یکپارچه و متحد و کارآ مد اپوزیسیون فعال و محبوب و مشهور و مردمی آنها , که دیگر فاصله ای با براندازی جمهوری اسلامی ندارند و فقط مانده که رهبرشان بند کفش هایش را ببندد و  سوار هواپیما  و عازم ایران شوند و حکومت را از آخوند ها تحویل بگیرند میباشد و با آن ,  برنامه های شفاف و دقیق آنها را بهم ریخته است .

آقایان روشنفکر و فهمیده و سیاستمدار و پرطرفدار ,

کمی به چیزی که میگویید فکر کنید ....

با این تهمت ها و اتهامات به من و تو و کارمندانش و سازندگان مستند , چه توقعی  دارید؟

توقع  دارید که وقت و هزینه را آنها صرف کنند و زحمتش را سازندگان بکشند وآنوقت مستندی بر پایه نوشته های سرپرسی سایکس و خاطرات محمد علی و احمد شاه و اسماعیل سمیتقو و شیخ خزعل و  شیخ صادق خللخالی و ابوالحسن بنی صدر بسازند و اول به شما نشان دهند تا شما که حتی هنر تشویق کردن را هم ندارید , اگر خوشتان آمد و باب سلیقه شما بود و مقبول افتاد به مردم نشان  بدهند ؟

آقایان منتقد و دلسوز و آگاه , آیا در میان شما میتوانیم دونفر را پیدا کنیم که در مورد جنبش مشروطه و کودتای سوم اسفند و مجلس شورای ملی و نقش  سید ضیاء و به قدرت رسیدن یک سرباز لایق و تاج بر سر نهادن او ,  فقط دو نظر مشابه داشته باشند و آخر گفتگو  کارشان به مجادله و هتاکی  نکشد و نرسد ؟

آقایان معتدل و با انصاف و تاریخ شناس , کدام یک از شما زمانی که از کتابهای تاریخ مدارس ,کلیه تاریخ پادشاهی  سلسله ها را حذف کردند و از بین بردند , ککتان گزید و فریاد وا تاریخا و وای تحریفا سر دادید و قلم برای حفظ تاریخ حقیقی ایران زدید ؟

منتقدین بیغرض و کارشناسان سیاسی هنرمند هنر سینما و مستند شناسی , کدام یک از شما تا بحال از روی قدردانی و قدرشناسی با همه معایب و بدی های رضاشاه از نظر شما , قلم بدست گرفته و یک خط راجع به  به محاسن و خدمات رضاشاه نوشتید که اینگونه متوقع و طلبکارید و سازندگان آن مستند را نکوهش میکنید و زحمت آنها را به هیچ میگیرید ؟

چرا یکی از شما سروران اندیشمند و کاردان , حتی فقط بخاطر زحمت تهیه و بدست آوردن و فیلم ها و عکسهای نایاب و بینظیری که بخشی از تاریخ و هویت ما و فرهنگ ماست و به لطف تهیه کنندگان مستند , به آرشیو فرهنگی ما اضافه کردند و  افزودند  ,هیچکدام از شما حتی یک تشکر خشک و خالی هم بلد نبودید  و نکردید ,که دلمان لااقل به ادب و تربیت و انسانیت شما خوش شود و کمی از تلخی انتقادات کاملا برحق و صددرصد مستدل شما را بکاهد ؟
  
باور نمیکنم و قابل پذیرش نیست ,  که گروه ها و تشکلات و سازمان های شما , سرمایه و امکانات و تجهیزاتش از امکانات و سرمایه و نفرات  , هنرمند عالی قدر و مردمی و محبوب ایران زمین  , جناب آقای پرویز صیاد , کمتر باشد و  یا امنیت جانی وی از شما بیشتر باشد.... ,  

که ایشان با دست خالی و بدون نفر و امنیت و امکانات , فیلم های سینمائی میسازند که در جشنواره ها جایگاه ویژه دارد ,

 مطمئنم محال است  که بتوانید یک مستند نیم ساعته بسازید , یقین دارم که امکانات و سرمایه کافی را دارید , اما  مشکل اصلی شما در نداشتن شخصیت و کاریزمائی هست که  بتوانید بر روی آن اجماع کنید وهمچنین  در میان مردم چهره مقبولی باشد ....!

اما ای دوستان و آقایان و عزیزان و سروران ,

شما رابه حرمت قلم سوگند  میدهم , که بگذارید و اجازه بدهید که بدون تهمت و توهین و اتهام  , جوانان بی اعتماد بنفس و واپس خورده و بی الگوی  ما , با آگاهی از زندگی یک پسر بچه یتیم و فقیر که با اراده و اعتماد بنفسی عظیم و با ایما نی راسخ  توانست بر روی پی خودش بایستد و با شایستگی به بالاترین مقام و جایگاه یک کشور برسد , آنها هم دوباره اعتماد بنفس خودشان را بدست آورند و امید داشته باشند و الگوئی در تصور خود داشته باشند .

شما را به قدرت کلام , سوگند میدهم که بگذارید و اجازه بدهید,  تا بدون اتهام و شک و شبهه ,نسل سوخته و پنهان شده در پشت بیتفاوتی , بتواند با خواندن و دانستن , رشادت ها و شهامت ها و جسارت ها و بیباکی های یک  سرباز ساده و یک قزاق ایرانی , فوج روس ها , با هیچ و فقط با شهامتش , چگونه توانست  دست یاغیان و متجاوزان و دزدان و اشرار و بیگانگان را در بیابان و کوه و دشت ها  , از مال و ناموس و جان ایرانیان کوتاه کند و امنیت را به آنها هدیه دهد , تا شاید این نسل جوان ما هم باز دوباره  شهامت خودش را که لازمه تغییر است بدست بیاورد .

شما را به شکوه و جلال اندیشه , سوگند میدهم , که بگذارید و اجازه بدهید تا بدون کینه و بغض و تخریب , این نسل سرگشته و بریده , با آگاهی از کارها و زحمات و خدمات  رضا شاه که خودتان هم باور دارید ,  که به یک ایران ویران دوباره جان داد و آنرا ساخت و  مردمش را زنده کرد و از جهل و فقر و بیماری نجات داد و فقط به فقط  به عشق ایران و میهنش ,  ساخت و نظارت کرد و آباد گردانید ,  جوانان ما هم بتوانند دوباره عشق به میهن و شوق ساختن و آباد کردن میهن شان را  در دلهایشان زنده کنند  و جان بگیرند .

 ذهن آنها را  بدون قصد و غرضی روشن کنید , اما  بگذارید و اجازه بدهید تا خودشان ,  پی به کاستی ها و خطاهای رضاشاه ( چرا که او هم یک انسان بوده و باید خطا داشته باشد ) ببرند و خودشان عمیقا بفهمند که نباید آنها را تکرار بکنند و یا به هیچ کس اجازه اعمال و اجرای آن  را ندهند تا در حق مردم بکند  ونتواند که  نسبت به هیچ  ایرانی روا بدارد  .  

باور ها را نشکنیم  , فکر ها را مشوش نکنیم و خاطر ها را آزرده نسازیم و امید ها را کور و نا امید نکنیم , ایران را ویران و ایرانیان را بی هویت و بی هدف و آشفته و پریشان نسازیم و بیائید  فرصت ها را از دست ندهیم .......                      

۹ نظر:

ناشناس گفت...

جناب نیک کردار
با درود بعد از مدت مدید دوباره مزاحم میشوم .
عمده کاستی ما ملت بر خلاف شعار های فراوان که میدهیم عدم مطالعه درست و بررسی دقیق کتب است و با تاسف آمدن اینترنت و ابزاری از این قبیل نه تنها این کاستی را کاهش نداد بلکه سبب افزیش ان شد .
یکی از این موارد را در برخورد با خاندان ایران ساز پهلوی میبینم به ویژه بعد از مستند رضا شاه کبیر که تعدادی مانند بیسوادان و مردم عامی در مورد ان اظهار نظر میکنند و جالب اینجاست که تمام این اظهار نظرها بی آنکه ریشه علمی داشته باشد تکرار مکررات قجرهای اولیه است که قبلا برایتان شرح دادم به دو دسته ملی مذهبی و توده ای تقسیم شدند که شما با ضمیمه کردن عکسهای مناسب آنرا مفهوم تر نمودید ، این تاریخ سازان قجری که سعی در بدجلوه دادن پهلوی و کارهای آنرا دارند به هر دروغ متوسل میشوند و نا آگاهان این مرز و بوم هم نخوانده آنرا تکرار میکنند .
بی مورد ندیدم که به زودی برایتان یک نمونه از دروغ پردازی این جماعت را که تعریف دو گانه از شخصی بنام ملیجک هست برایتان ارسال تا متوجه تاریخ سازی بی مورد شوید و بدانید تا انسان مطالعه کافی نداشته باشد هماره بازیچه دست این جماعت خواهد بود .
و حیف که این همه زحمات شما آنگونه که باید به مافیای سایت های اینان که اغلبشان تحت حمایت پنهان جمهوری اسلامی هست راه ندارند
آدم برفی

Unknown گفت...

با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیز ,

کاملا درست فرمودید به همین دلیل من آنها را به مراجعه به خرد و تعقل و تفکر و سنجش درست و عقلانی راهنمائی میکنم

که شناختن خادم از خان در یک جمله مختصر بیان میشود : کارکرد و نتایج حاصله از تلاش هر شخص که در راستای منافع ایران و در راه آسایش ایرانیان باشد ان شخص خادم و غیر از این خیانت است .

ناشناس گفت...

(١)
حبیب یغمائی در سالهای ١٣٢٧ خورشیدی ماهنامه ای بنام ( یغما ) منتشر مینمود ، به روال ان روزگار که از تلویزیون خبری نبود و تعداد اندکی صاحب رادیو بودند خاطره نویسی رواج فراوانی داشت ، حبیب یغمایی از دوستان دوستعلی خان معیر الممالک که از نوادگان نصرالدین شاه بود و شرح ان خواهد آمد بود و از ایشان درخواست میکند خاطرات خود از رجال عصر ناصری را در مجله بنویسد که بعدها یعنی سال ١٣٦١ خورشیدی بصورت کتاب چاپ میشود . دوستعلی خان البته آنچه در این کتاب نام میبرد همه از فامیل های نزدیک خود و شرح زندگی و با پوزش مفتخوری و شکار آنان است بطوریکه خواننده تصور مینماید این دوران انحطاط و میهن فروشی از دوران خوب تاریخ است و البته در آنزمان روی مردم زمانه خود که عاشق قهوه خانه و داستان بودند اثر هم میگذارد .
کتاب رجال عصر ناصری مملو از غلو و به روال قاجار خود تعریفی میباشد و شخصیت این دوستعلی خان که شاید دائی جان ناپلیون ایرج پزشکزاد برگرفته از شخصیت وی باشد سمبل عوام فریبی مذهبی قاجاری است .
در این کتاب شخصیت سازی کاذب در اوج هست که برای نمونه شخصیت سازی برای غلامعلی خان گروسی حلوای موسوم به ملیجک دوم هست که در بخش ٢ خوهد آمد و بعد از ان شخصیت حقیقی این چهره منفور یعنی ملیجک دوم خواهد آمد ان هم با استناد به خاطرات روزانه محمد حسن خان اعتماد السلطنه .
این گونه هست که برخی از این داستان سرائی های قجری بن مایه فکری مشتی بیمایه فکری میشود و بی محابا آنرا بکار میبرند .
آدم برفی

ناشناس گفت...

(٢)
دوستعلی خان معیر الممالک نوه تاج الدوله از زنان عقدی ناصر الدین شاه و پدرش داماد شاه یعنی همسر عصمت الدوله بود و خودش هم بنا بر حیله گری قجری با دختر میرزا علی اصغر خان اتابک صدر اعظم ازدواج میکند و بعد از مشروطه و کشته شدن اتابک این همسر را طلاق میدهد .
وی در تاریخ رجال عصر ناصری در باره ملیجک دوم چنین مینویسد :
با مقام بلند و نفوذی که عزیز السلطان را در سایه مهر شاه بود و صدر اعظم و جمله شاهزادگان و بزرگان وی راسخت گرامی میداشتند و به راستی هرچه میخواست میتوانست کرد نه تنها سر مویی نخوت و سر گرانی نداشت بلکه بسیار افتاده و فروتن بود ، هیچگاه خود را به سیاست نیالود ، و به احراز مقام های دولتی وگرد آوردن مال توجه نکرد ، هرگز بد کسی را نخواست و نزد شاه جز حجت نیاز مندان برنیاورد ، پناه درماندگان و دستگیر مستمندان بود و کس از در وی آزرده و مایوس باز نگشت . (کتاب رجال عصر ناصری ،چاپ نشر تاریخ ایران،سال ١٣٦١ شمسی ، چاپ اول ،سفحات ٢٤٥ و ٢٤٦ ).
این تاریخ نگار داستانی عصر قاجار تصور نمیکرد آدم هم عصر عزیز السلطان یا ملیجک دوم در خطرات روزانه خود که ده ها سال بعد از مرگش چاپ میشود چهره حقیقی این شخص را افشا میکند .

ناشناس گفت...

(٣)
محمد حسن خان اعتماد السلطنه فرزند حاج علی خان حاجب الدوله است که این علی خان پدر به سبب اعتماد ناصر الدین شاه به وی مامور ویژه قتل بزرگمرد تاریخ ایران یعنی میرزاتقی خان امیر کبیر میشود و پسر برای این خدمت پدر راهی فرانسه برای تحصیل میشود . در ٣ سفر به فرنگستان شاه از همراهان شاه است و اعتماد فراوان شاه را همراه دارد بطوریکه ناصرالدین شاه هر وقت که زالو به مقعد خود مینداخت بنا به نوشته خود ایشان این شخص باید محل مبارک را با دست باز میکردند تا حکیم زالو را در محل بگذارد ( بارها در کتاب به همین لفظ آمده است ).
محمد حسن خان کتاب خوان ویژه ناصرالدین شاه بود به نحوی که در هر صرف غذای نهار و شام حضور دایم داشت و وقتی شاه غذا میخورد ایشان باید کتاب یا روزنامه فرانسه را به اتفاق دکتر تولوزان فرانسوی میخواند .
اعتماد السلطنه چون آدم فرنگ رفته و با سوادی بود هر شب بعد از مراجعه از نزد شاه خاطرت ان روز را به شکل دقیق به صورت خاطرات روزانه دور از چشم شاه و سایرین و حتی مستخدمین خانه یادداشت مینمود و هیچ کس جز همسر وی از ترس اینکه شاه متوجه شود از ان خبر نداشتند .
این یادداشت ها بعد از مرگ وی به موزه امام رضا در مشهد اهدا میشود که در دهه ٤٠ تا ٥٠ خورشیدی به وسیله محقق دانشمند ایرج افشار در ١١٠٩ صفحه چاپ میگردد .
اکثریت کسانی که تاریخ قاجار را دنبال میکنند به این کتاب به صورت مرجع ارزشمندی نگاه میکنند و چون خاطرات روزانه است به همین سبب دخل و تصرف بعدی در ان صورت نگرفته است .
و اما محمد حسن خان که از بدو پا گیری ملیجک دوم در دربار حضور داشته سرگذشت وی را چنین می نگارد :

ناشناس گفت...

(4)
دوشنبه غره جمادی الثانی ١٣٠٠ قمری
ملیجک موسوم به محمد است برادر زبیده که ملقب به امین اقدس ( از سوگلی های شاه ) است از رعایای گروس ، با لباس کهنه و پای گیوه وی را از گروس آوردند اندرون شاه ، کم کم غلام بچه شاه شد ، چون اکراد گنجشک را ملیج میگویند این جوان هم در حضور شاه گنجشگ را ملیج گفته بود به ملیجک موسوم شد ، بسیار بی شان است ماموریتش این بود که آفتابه به مبال جهت بندگان همایون برد و به این واسطه شاه وسایرین وی را امین ضر طه ملقب کرده بودند (نگاه کنید گرفتن القاب در زمان قاجار را و بخندید ) .
پسری از وی بوجود آمد موسوم به غلام علی خان کم کم این طفل به زبان آمد و طرف میل شاه شد طوریکه غالب اوقات شاه صرف این طفل است کم کم درجه میل به عشق کشید ، این است تقدیر که نواده چوپان و بزاز از ولیعهد و ظل السلطان زیادتر طرف میل مالک الرقاب ایران است این پسر ملیجک دوم نامیده میشود .
(اینجا البته ما برای اینکه مانند جمهوری اسلامی نشویم باید اضافه کنیم که این عشق دقیقا پدر و فرزندی بوده و ناصر الدین شاه با اینکه آدم زن باره ای بوده به هیچ عنوان نگاه جنسی به هم جنس نداشته و من در هیچ کجای تواریخ قاجار که خوانده ام به چنین موردی نه تنها برخورد نکرده ام که دیده ام از طرح این مساله بوسیله درباریان ناراحت هم میشده)
٣ شنبه ٥ ربی الثانی ١٣٠٥ قمری :
شنیدم از مجد الدوله که عزیز السلطان (ملیجک ) به شاه گفته است چرا نوکر های شما به پسرهای گه شما تکریم میکنند ولی از برای من نه ؟ شاه فرموده هر کس به تو تکریم نمیکند با شمشیر شکمش را پاره کن

ناشناس گفت...

(٥)
شنبه ١٤ ذی القعده ١٣٠٦ قمری ( در سفر خارج کشور )
شنیدم عزیز السطان در خانه روشلی که رفته بودند بعضی اسباب دزدیده بود ، صاحبخانه ملتفت شده بود به افتضاح پس گرفته بودند .
شنبه ٢٦ ربیعی الاول ١٣٠٨ قمری :
امروز شنیدم هر کس پسر خوشگلی دارد آقا مردک دایی عزیز السلطان ( ملیجک ) میل میکند به زور وی را به دستگاه عزیز السلطان وارد میکنند که رفع میل آقا مردک شود خداوند رحم کند که آقا مردک میل به زنهای مردم نکند .
جمعه ٦ جمادی الثانی سنه ١٣٠٨ قمری :
عصر صدیق السلطنه میگفت امروز در شکارگاه که عزیز السلطان و اتباعش بودند از شعبان نام پسر ١٦ ساله که تفنگدار ایشان است تفنگ خواسته بود قدریدیر داده بود عزیز السلطا ن با قمه خواسته بود به پهلوی وی فرو کند که پسره دست خود را حایل نموده تمام ساعد وی ازورید تا شریان دیده است .
٥ شنبه ٢ ذیقعده سنه ١٣١٠ قمری
تفضیلی امروز شنیدم که مینگارم ، عزیز السلطان ( ملیجک ) باز با گلوله آدم کشته و این پنجم مقتول است که شکار شست مبارک این جوان معقول میشود و عجیب اینست که این ٥ مقتول را به یک طرز شهرت میدهند که همه فحش شنیده و تغیر دیده بودند از عزیز السلطان و خودشان خودشان را کشته اند .

ناشناس گفت...

(٦)
در پایان از اینکه زیاده نوشتم شرمنده ، فقط خواستم کسانی که این را میخوانند هم کمی دوران لجام گسیخته قاجار را به شکل ملموس حس کنند و هم اینکه ببینند اگر این خاطرات اعتماد السلطنه نبود چه تعداد زیادی فکر میکردند این موجود مفتخور یعنی عزیز السلطان یا ملیجک دوم آدم خوب و مثبتی است تازه اینجا من به خاطر رعایت خیلی از مسائل را بسیار نازیبا را حذف کرده ام و در مورد اینکه معیر الممالک نوشته ایشان به مال دنیا بی اعتنا بودند باید بگویم ایشان وقتی دختر شاه را گرفت باغ سپاه سالار را که بعدها مجلس شورای ملی شد و مسجد سپاه سالار را که جزو باغ و مایملک میزا حسین خان سپهسالار بود تصاحب کردند و بعد ها که دولت رضا شاه کبیر ان مکان را تبدیل به مجلس شورای ملی کردند با پیگیری فراوان عزیز السلطان پول آنرا به وی پرداخت کردند ،
با اینکه زیاده شد امیدوارم این مطلب حداقل برای کسانی که آنرا میخوانند تامل برانگیز باشد تا هرچیز را با بررسی کامل بسنجند در کتاب خاطرات اعتماد السلطنه موارد وحشتناکی هست که کاش خوانده شود و مردم عادی بدانند پهلویها چه خدماتی به ایران و ایرانی کردند .

Unknown گفت...

از شما دوست عزیز سپاسگزارم و اگر اجازه دهید پس از پیدا کردن فرتورهای در قالب لینکی به تماشای مخاطبین بگذارم .