اگر بتوانیم متون مهم گذشته را از نو به سخن بیاوریم
یعنی تار و پودشان را بشکافیم ,
ساختمان شان را بشناسیم ,
مبانی و مبادی فلسفی شان را بفهمیم ,
زبان شان را حلاجی کنیم...
اگر بکوشیم چون باستان شناسی محتاط و مجرب ,
ذهنیت و جهانبینی مستتر در هر یک از این متون را بازسازی کنیم ,
و رابطه این ذهنیت را با ساخت قدرت زمانش دریابیم .
شاید از این راه بتوانیم بالمال ,
ذهن و زبانی نقاد و خود بنیاد بیابیم که ؛
هم از قید سنت فارغ است ,
هم از تقید و تعبد از غرب ,
هم رنگ و هم بافتی بومی دارد ,
و هم پشتوانه ای جهانی .
(( عباس میلانی , کتاب تجدد و تجدد ستیزی در ایران ))
یعنی تار و پودشان را بشکافیم ,
ساختمان شان را بشناسیم ,
مبانی و مبادی فلسفی شان را بفهمیم ,
زبان شان را حلاجی کنیم...
اگر بکوشیم چون باستان شناسی محتاط و مجرب ,
ذهنیت و جهانبینی مستتر در هر یک از این متون را بازسازی کنیم ,
و رابطه این ذهنیت را با ساخت قدرت زمانش دریابیم .
شاید از این راه بتوانیم بالمال ,
ذهن و زبانی نقاد و خود بنیاد بیابیم که ؛
هم از قید سنت فارغ است ,
هم از تقید و تعبد از غرب ,
هم رنگ و هم بافتی بومی دارد ,
و هم پشتوانه ای جهانی .
(( عباس میلانی , کتاب تجدد و تجدد ستیزی در ایران ))
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر