بشو تهمتن و ز هفت خوان گذر ....
گذر , گذر , گذر ,گذر , گذر ,گذر....
از سه راه آذری گذر , از حدود سروری گذر ....
از پیاز و جعفری گذر , از شراب خانگی گذر ....
از سه راه آذری گذر .......
ز کارو بار وحال و یار و دلبر گذر .....
دود سیگار را بگیر به عرش رو ....
فرش زیر پای را فروش ...
ز سر, ز همسر گذر , زما درگذر ,
ز ما , ز ما , ز مادر گذر ...
دود سیگار را ,ببین برو بمیر ...
زیر پای را ببین ز جان گذر ...
ز جان , ز خانمان گذر ....
عر بزن , کوزه سفالیت , بر در بزن ...
گشوده شد چو در , ز در گذر ...
ز کار و بار و حال و خال و یار و دلبر گذر ....
جسم خود سه راه آذری ببر , برون نیا ...
شمال شهر را بکش ,
بکش به دشت آمپول وساقیان و درگذر...
ز سر , ز همسر , ز ما درگذر.....
تیغ و رگ , ز جمجمه تپانچه بگذران ....
بر آزردگی خود , کمانچه بگذران ...
ز جان گذر, ز خانمان گذر , ز جان , ز جان , ز خانمان گذر .....
ببین چگونه جان مشوش است , عدد بده ...
ببین شهید شد برادرت , عدد بده ....
ببین که نیستی عدد , نود بده , ز صد گذر ....
ببین , ببین , ببین , ببین , ببین , ببین .....
دلت به انتظار چشم هاست , عدد بده ...
دلت به انتظار چشم هاست...... ,
ببین جهان چگونه کرده است راست ....
نرو به زیر کار و بار دلبران گران ...
نرو , نرو , نرو به زیر کار و بار دلبران گران ...
خزان شدی و سست و زرد از کران , تا کران ....
دلت چه شد ؟
دلت چه شد , به باد رفت ....
تمام ایده ها و آرزو , ز یاد رفت ....
چست وچابکی , چنان که خشم دردهی ,
زجان گذر , ز خانمان گذر ...
گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر ....
برو ونک به گوشه ای نشین و ساز زن ...
برو چنان به زیر آواز زن .....
دد بشو , بشو تهمتن و ز هفت خوان گذر .....
دد بشو, دد بشو, دد بشو....
بشو تهمتن و ز هفت خوان گذر ....
تیغ و رگ ز جمجمه , تپانچه بگذران ....
بر آزردگی خود , کمانچه بگذران ....
ببین , ببین , ببین , ببین , ببین , ببین ......
ببین دیازپام ده خورانده اند خلق را ....
ببین چگونه کرده اند متریان دلق را ....
ببین چگونه بشکنند , جای شیشه طلق را .....
ببین چگونه پول میدهیم , نفت و آب و برق را ....
ببین احاطه کرده است عدد , فکر خلق را ......
مچاله شو , به جوی آب شو روان , عدد بده ...
زباله شو , به گوشه ای غمین هزار ساله شو , عدد بده ....
این قرارعاشقانه راعدد بده , شور وحال عارفانه راعدد بده .....
رو جهان بیکرانه را سند بزن .....
روی رود , روی رود , روی رود تشنگی , سد بزن .......
عدد , عدد , عدد , عدد , عدد , عدد , عدد بده ....
چه مانده است در برت , فقط ندای ماندولین ...
چه مانده است در کفت , فقط سرنگ انسولین ....
وازلین و وازکازین و وازلین و واجبین و سارقین و ژاولین
و ساحلین و .......مومنین و .....
گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر .....
آی مرد سامری خفن شدی , در سه راه آذری کفن شدی .....
عین ما ز بیکسی ,
ز پیچ و تاب این زمانه چون چلانده اندت و رسن شدی .....
گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر .......
گذر , گذر , گذر ,گذر , گذر ,گذر....
از سه راه آذری گذر , از حدود سروری گذر ....
از پیاز و جعفری گذر , از شراب خانگی گذر ....
از سه راه آذری گذر .......
ز کارو بار وحال و یار و دلبر گذر .....
دود سیگار را بگیر به عرش رو ....
فرش زیر پای را فروش ...
ز سر, ز همسر گذر , زما درگذر ,
ز ما , ز ما , ز مادر گذر ...
دود سیگار را ,ببین برو بمیر ...
زیر پای را ببین ز جان گذر ...
ز جان , ز خانمان گذر ....
عر بزن , کوزه سفالیت , بر در بزن ...
گشوده شد چو در , ز در گذر ...
ز کار و بار و حال و خال و یار و دلبر گذر ....
جسم خود سه راه آذری ببر , برون نیا ...
شمال شهر را بکش ,
بکش به دشت آمپول وساقیان و درگذر...
ز سر , ز همسر , ز ما درگذر.....
تیغ و رگ , ز جمجمه تپانچه بگذران ....
بر آزردگی خود , کمانچه بگذران ...
ز جان گذر, ز خانمان گذر , ز جان , ز جان , ز خانمان گذر .....
ببین چگونه جان مشوش است , عدد بده ...
ببین شهید شد برادرت , عدد بده ....
ببین که نیستی عدد , نود بده , ز صد گذر ....
ببین , ببین , ببین , ببین , ببین , ببین .....
دلت به انتظار چشم هاست , عدد بده ...
دلت به انتظار چشم هاست...... ,
ببین جهان چگونه کرده است راست ....
نرو به زیر کار و بار دلبران گران ...
نرو , نرو , نرو به زیر کار و بار دلبران گران ...
خزان شدی و سست و زرد از کران , تا کران ....
دلت چه شد ؟
دلت چه شد , به باد رفت ....
تمام ایده ها و آرزو , ز یاد رفت ....
چست وچابکی , چنان که خشم دردهی ,
زجان گذر , ز خانمان گذر ...
گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر ....
برو ونک به گوشه ای نشین و ساز زن ...
برو چنان به زیر آواز زن .....
دد بشو , بشو تهمتن و ز هفت خوان گذر .....
دد بشو, دد بشو, دد بشو....
بشو تهمتن و ز هفت خوان گذر ....
تیغ و رگ ز جمجمه , تپانچه بگذران ....
بر آزردگی خود , کمانچه بگذران ....
ببین , ببین , ببین , ببین , ببین , ببین ......
ببین دیازپام ده خورانده اند خلق را ....
ببین چگونه کرده اند متریان دلق را ....
ببین چگونه بشکنند , جای شیشه طلق را .....
ببین چگونه پول میدهیم , نفت و آب و برق را ....
ببین احاطه کرده است عدد , فکر خلق را ......
مچاله شو , به جوی آب شو روان , عدد بده ...
زباله شو , به گوشه ای غمین هزار ساله شو , عدد بده ....
این قرارعاشقانه راعدد بده , شور وحال عارفانه راعدد بده .....
رو جهان بیکرانه را سند بزن .....
روی رود , روی رود , روی رود تشنگی , سد بزن .......
عدد , عدد , عدد , عدد , عدد , عدد , عدد بده ....
چه مانده است در برت , فقط ندای ماندولین ...
چه مانده است در کفت , فقط سرنگ انسولین ....
وازلین و وازکازین و وازلین و واجبین و سارقین و ژاولین
و ساحلین و .......مومنین و .....
گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر .....
آی مرد سامری خفن شدی , در سه راه آذری کفن شدی .....
عین ما ز بیکسی ,
ز پیچ و تاب این زمانه چون چلانده اندت و رسن شدی .....
گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر , گذر .......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر