آتش پرست .....
در اعماق یک غار ،
واز دل تاریکی و ظلما ت حا کم بر آن ،
که تنها نور فسفری چشمان کفتاران و گرگهای گرسنه ،
که بر کف نمور و بدبوی غار درهم میلولیدند ،
میدرخشید و پیدا بود و دیده میشد ،
و تنها گاهی صدای زوزه و ناله دردآلود کفتاری ،
که از برای بی احتیاطی یا زیاده خواهی ،
کفتاران دیگر پا یا دمش را گاز گرفته بودند ،
سکوت وهم انگیز غار سیاه را میشکست ،
صدای دیگری نبود و خاموشی بود و سکوت ....... ،
ناگهان خفاش پیر که بالهایش را همچون عبا بدور خودش پیچیده بود ،
و معلق و آویزان به سقف غار چسبیده بود ،
پرو با لی زد و جیغی کشید ،
و به پروانه که به لهیب آتش برافروخته در شب ،
عاشقانه سینه میچسبا ند ، گفت : آتش پرست ..........
در اعماق یک غار ،
واز دل تاریکی و ظلما ت حا کم بر آن ،
که تنها نور فسفری چشمان کفتاران و گرگهای گرسنه ،
که بر کف نمور و بدبوی غار درهم میلولیدند ،
میدرخشید و پیدا بود و دیده میشد ،
و تنها گاهی صدای زوزه و ناله دردآلود کفتاری ،
که از برای بی احتیاطی یا زیاده خواهی ،
کفتاران دیگر پا یا دمش را گاز گرفته بودند ،
سکوت وهم انگیز غار سیاه را میشکست ،
صدای دیگری نبود و خاموشی بود و سکوت ....... ،
ناگهان خفاش پیر که بالهایش را همچون عبا بدور خودش پیچیده بود ،
و معلق و آویزان به سقف غار چسبیده بود ،
پرو با لی زد و جیغی کشید ،
و به پروانه که به لهیب آتش برافروخته در شب ،
عاشقانه سینه میچسبا ند ، گفت : آتش پرست ..........
۲ نظر:
آفرین ادامه بدید
از شما دوست ناشناس ممنونم ، واگر منظورتان این نوشته باشد فکر میکنم تا همانجا کافیست ، ادامه آن تحقیر خفاش پیر میباشد که دیگر دوستان گوی سبقت در آن از ما ربوده اند . / پاینده و تندرست باشید
ارسال یک نظر