از بالاترین با تمام وجود و از صمیم قلب ، معذرت میخواهم و پوزش میطلبم
(( امیدوارم هنوز مقداری شرافت و وجدان ، برای قبول حقیقت و دیدن واقعیت در ما باقی مانده باشد ....))
[[ بیشترین روی سخنم با بزدل ها و فرو مایگانی هست که هنوز از نوشتن نام اصلی خود در دنیای مجازی میترسند و هراس دارند و با ماسک و عینک دودی در کنج اتاق هایشان پشت مانیتور مینشینند که از همه پرگو تر و وقیح تر و پر مدعا تر و متوقع تر هستند ...... ]]
از بالاترین ، از مدیر باجنبه و با ظرفیت و دلسوز و با شهامتش ، از رضا ها و کمانگیر ها و پژمان ها و دارندگان مدا ل های درجه یک و سه ، از
کادر مدیریت و از تمام بالاگردون ها و بالا یار هایش ،بخاطر قضاوت عجولانه و توقع زیاد و ظرفیت کم خودم عذر میخواهم و پوزش میطلبم .//
حدود دوازده ساعت هست که که مشغول بالا گردی در بالاترین بودم و توسط لینکها , خودم را به روزهای اولیه و فراز و نشیب های بالاترین رساندم ,/
از جائی که خود مدیر و صاحب بالاترین امتیاز لینک هایش از تعداد انگشت های دستش هم کمتر بود و کاربران با آزادی تمام به لینک هایش امتیاز های منفی (( اکثرا بی دلیل و عجولانه )) میدادند و بجای پیام و کامنت هجو مینوشتند ......./
همه ٣٤٨ لینک ارسالی مهدی ( mehdi) را با دقت خواندم ، و به جنبه و ظرفیتش غبطه خوردم , چرا که مشکلی را که من امروز یا دیروز یا سال گذشته دریافتم و با قضاوت عجولانه ای که ریشه در جهل و عدم آگاهی از گذشته دا شت و با گستاخی بیان نمودم را ، او که خود بانی این محفل بود چهار سال پیش دانست و با نرمی و استدعا از کاربران در رعایت قانون ، استفاده از رای منفی ، مضرات جدل در قسمت نظرات ، لابی گری در داغ کردن لینکهای بی محتوا ، خطر باند بازی و رفیق بازی ، توجه به محتوا ی مطلب نه به اسم و امضاهای زیر آن ، تعادل در دیالوگ ووووو تمام چیز های را که امروز ما با قیافه ای حق بجانب و طلبکارانه همانند ارثیه پدرمان از بالاترین طلب میکنیم را گوشزد کرده و اخطار داده بود......./
[[ آیا کار دیگری جز اینکار میتوانست بکند که نکرده ؟]] ،
جسارت کرده و چند لحظه ای خودم را جای او گذاشتم .....
قلبم گرفت و نفسم بند آمد ....
و پس از اینکه به بی جنبگی و کم تحملی و بی خردی و کم ظرفیتی خودم پی بردم .......
شدیدا دلم برایش سوخت و متأثر شدم ........
که پس از گذشت اندکی خودم را مایه تاسف و تاثر و قا بل دل سوختن و ترحم دیدم ......!
چرا که از مدیریت و رسیدگی به وبلاگ خودم با روزی صد نفر بیننده و بازدید کننده غافل و قاصرم ، پس چطور میتوانم به ..................//
از صمیم قلب و باتمام وجود و با شهامت و صداقت از بالاترین عذر میخواهم و پوزش میطلبم ،ببخشید .//
[[ راستی mehdi عزیز ، حسن سلیقه و ظرافت و زیرکی و درایت و نکته سنجی و لطافت ، در انتخاب لینک آخر و ربط آن به آخرین لینک شما ، را تحسین میکنم ......اما بستن آخرین در و مسدود کردن آخرین راه ارتباط ، نیست ؟؟]]
(( امیدوارم هنوز مقداری شرافت و وجدان ، برای قبول حقیقت و دیدن واقعیت در ما باقی مانده باشد ....))
[[ بیشترین روی سخنم با بزدل ها و فرو مایگانی هست که هنوز از نوشتن نام اصلی خود در دنیای مجازی میترسند و هراس دارند و با ماسک و عینک دودی در کنج اتاق هایشان پشت مانیتور مینشینند که از همه پرگو تر و وقیح تر و پر مدعا تر و متوقع تر هستند ...... ]]
از بالاترین ، از مدیر باجنبه و با ظرفیت و دلسوز و با شهامتش ، از رضا ها و کمانگیر ها و پژمان ها و دارندگان مدا ل های درجه یک و سه ، از
کادر مدیریت و از تمام بالاگردون ها و بالا یار هایش ،بخاطر قضاوت عجولانه و توقع زیاد و ظرفیت کم خودم عذر میخواهم و پوزش میطلبم .//
حدود دوازده ساعت هست که که مشغول بالا گردی در بالاترین بودم و توسط لینکها , خودم را به روزهای اولیه و فراز و نشیب های بالاترین رساندم ,/
از جائی که خود مدیر و صاحب بالاترین امتیاز لینک هایش از تعداد انگشت های دستش هم کمتر بود و کاربران با آزادی تمام به لینک هایش امتیاز های منفی (( اکثرا بی دلیل و عجولانه )) میدادند و بجای پیام و کامنت هجو مینوشتند ......./
همه ٣٤٨ لینک ارسالی مهدی ( mehdi) را با دقت خواندم ، و به جنبه و ظرفیتش غبطه خوردم , چرا که مشکلی را که من امروز یا دیروز یا سال گذشته دریافتم و با قضاوت عجولانه ای که ریشه در جهل و عدم آگاهی از گذشته دا شت و با گستاخی بیان نمودم را ، او که خود بانی این محفل بود چهار سال پیش دانست و با نرمی و استدعا از کاربران در رعایت قانون ، استفاده از رای منفی ، مضرات جدل در قسمت نظرات ، لابی گری در داغ کردن لینکهای بی محتوا ، خطر باند بازی و رفیق بازی ، توجه به محتوا ی مطلب نه به اسم و امضاهای زیر آن ، تعادل در دیالوگ ووووو تمام چیز های را که امروز ما با قیافه ای حق بجانب و طلبکارانه همانند ارثیه پدرمان از بالاترین طلب میکنیم را گوشزد کرده و اخطار داده بود......./
[[ آیا کار دیگری جز اینکار میتوانست بکند که نکرده ؟]] ،
جسارت کرده و چند لحظه ای خودم را جای او گذاشتم .....
قلبم گرفت و نفسم بند آمد ....
و پس از اینکه به بی جنبگی و کم تحملی و بی خردی و کم ظرفیتی خودم پی بردم .......
شدیدا دلم برایش سوخت و متأثر شدم ........
که پس از گذشت اندکی خودم را مایه تاسف و تاثر و قا بل دل سوختن و ترحم دیدم ......!
چرا که از مدیریت و رسیدگی به وبلاگ خودم با روزی صد نفر بیننده و بازدید کننده غافل و قاصرم ، پس چطور میتوانم به ..................//
از صمیم قلب و باتمام وجود و با شهامت و صداقت از بالاترین عذر میخواهم و پوزش میطلبم ،ببخشید .//
[[ راستی mehdi عزیز ، حسن سلیقه و ظرافت و زیرکی و درایت و نکته سنجی و لطافت ، در انتخاب لینک آخر و ربط آن به آخرین لینک شما ، را تحسین میکنم ......اما بستن آخرین در و مسدود کردن آخرین راه ارتباط ، نیست ؟؟]]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر