گذر از مراحل مابین ، بودم تا ......................شدم
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم | دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم | |
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا | زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم | |
گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای | رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم | |
گفت که سرمست نهای روکه ازاین دست نهای | رفتم وسرمست شدم وزطرب آکنده شدم | |
گفت که توکشته نهای درطرب آغشته نهای | پیش رخ زنده کنش کشته وافکنده شدم | |
گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی | گول شدم هول شدم وزهمه برکنده شدم | |
گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی | جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم | |
گفت که شیخی وسری پیش رووراهبری | شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم | |
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم | در هوس بال وپرش بیپروپرکنده شدم | |
گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشو | زانک من ازلطف وکرم سوی توآینده شدم | |
گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن | گفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم | |
چشمه خورشید تویی سایه گه بید منم | چونک زدی برسرمن پست وگدازنده شدم | |
تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلم | اطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم | |
صورت جان وقت سحرلاف همیزدزبطر | بنده و خربنده بدم شاه و خداونده شدم | |
شکر کند کاغذ تو از شکر بیحد تو | کمد او در بر من با وی ماننده شدم | |
شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خم | کز نظر وگردش او نورپذیرنده شدم | |
شکرکند چرخ فلک ازملک وملک وملک | کز کرم وبخشش اوروشن بخشنده شدم | |
شکر کند عارف حق کز همه بردیم سبق | بر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدم | |
زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم | یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم | |
از توام ای شهره قمردرمن ودرخودبنگر | کز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم | |
باش چوشطرنج روان خامش وخودجمله زبان | کزرخ آن شاه جهان فرخ وفرخنده شدم |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر