چرا هیچ نهاد داخلی و یا خارجی پیگیر و جویای رفع حصر و سلامتی رهبران سبز نیست ؟
تقریبا دوسال از ناپدید شدن موسوی و رهنورد و کروبی میگذرد./
[[ به حق باید همانطور که سال گذشته گفتم و دلیلش را بر شمردم از بکار بردن واژه حصر خودداری کنم چراکه هیچ یک از مشخصات یک حصر خانگی را در ربودن و ناپدید شدن آنها نمیتوان یافت !]]
اما نکته عجیب و قبل تامل و تفکر در اینست که این افراد با آن پشتوانه عظیم مردمی که در رویدادهای سال ٨٨ شاهد آن بودیم بالاخص مهندس میر حسین موسوی با آن سابقه دیرینه در نظام و حسن شهرت و پاکدامنی ایشان و روابط خویشاوندی و دوستی با رده های بالای نظام و همچنین در میان روحانیت متنفذ نیز از مقبولیت برخوردار بود ، چرا و به چه دلیل با این ظلم و اجحافی که در حق آنها شده و پس از گذشت نزدیک به چهار سال از انتخابات و آشکار شدن چهره واقعی رقیب انتخاباتی ایشان و به کرسی نشستن حرفها و پیش بینی های ایشان در مناظرات ،هنوز هم کسی یا نهادی پیگیر وضعییت و روشن شدن تکلیف آنها نبوده و نمیباشد ؟
مگر نه اینست که حالا بسیاری از طرفداران سرسخت احمدی نژاد به صف مخالفان و منتقدان او رفته و همان حرفهای مهندس موسوی را میزنند و از تریبون ها عین همان جملات موسوی را میگویند !!
و چرا امروز که با اثبات حقانیت گفتار آنها و ایجاد بهترین موقعیت برای پاپیش گذاشتن و درخواست آزادی ایشان است ، چرا کسی پا پیش نمیگذارد ؟
[[ حمایت تلویحی شخصی همچون حبیب الله عسگر اولادی با آن سابقه ، بیشتر دارای بار منفی و هتک حیثیتی و آبروریزی میباشد !!]]
آیا آنها دوستی و دوستان ظاهری و مگس های دور شیرینی بودند و در ظاهر دوست و در باطن دشمن و خواستار حذف و نبودن آنها هستند که هیچ حرکت و یا نشانه ای از تمایل برای آزاد سازی دوست خودشان از بند و حصر نمیکنند ونشان نمیدهند ؟
آیا جز حبیبالله موتلفه کس دیگری وجود و شهامت ، ابراز حقانیت آنها را نداشته و ندارد ؟
آیا برای دوستان و یاران ایشان آزادی از بند و حصر یارشان واجبتر است یا ارائه کاندیدا برای انتخابات ! آتی ریاست جمهوری ؟؟
آیا آنها از پشت پرده باخبرند و خیالشان راحت است که هیچ حرفی نمیزنند و هیچ حرکتی نمیکنند ؟
آیا آنها از بابت سلامتی و امکانات آنها چنان آسوده خاطر و فارغ بال هستند که دغدغه ذهنی شان فقط حضور و شرکت در انتخابات است ؟
آیا در صورت آزادی آنها از حسن شهرت و رقابت با وی میترسند ؟
آیا از دل برود هرانچه از دیده برفت است و دیگر مهندس برایشان یک مهره سوخته شده و ارزشی ندارد ؟
[[ احمدی نژاد با تمام معایبش برای دیدن و آزادی جوانفکر پا در آب و آتش نهاد و خودرا به هر درودیوا ری زد !!]]
و چرا نهاد های بین المللی که برای افراد ناشناخته و گمنام ، بازرس و نماینده گسیل میکنند ، برای آنها هیچ اقدامی نمیکنند و واکنشی نشان نمیدهند ؟
و اگر قرار بر درخواست و نامه نگاری و غیره باشد ، چرا نویسندگان جرس و کلمه دست روی دست انداخته اند و آقای امیر ارجمند و دیگران تقاضایی از این نهاد ها و مرکزهای بین المللی (( که فکر میکنم بنیاد اولاف پالمه با آنها رابطه نزدیک و صمیمانه ای داشته باشد )) برای درخواست کمک و یاری به موسوی و رهنورد و کروبی نمیکنند ؟
یا گذشت زمان باید باز به ما نشان دهد که در پشت پرده چه میگذشت و ما چه فکر میکردیم و چه شد !!!!!
تقریبا دوسال از ناپدید شدن موسوی و رهنورد و کروبی میگذرد./
[[ به حق باید همانطور که سال گذشته گفتم و دلیلش را بر شمردم از بکار بردن واژه حصر خودداری کنم چراکه هیچ یک از مشخصات یک حصر خانگی را در ربودن و ناپدید شدن آنها نمیتوان یافت !]]
اما نکته عجیب و قبل تامل و تفکر در اینست که این افراد با آن پشتوانه عظیم مردمی که در رویدادهای سال ٨٨ شاهد آن بودیم بالاخص مهندس میر حسین موسوی با آن سابقه دیرینه در نظام و حسن شهرت و پاکدامنی ایشان و روابط خویشاوندی و دوستی با رده های بالای نظام و همچنین در میان روحانیت متنفذ نیز از مقبولیت برخوردار بود ، چرا و به چه دلیل با این ظلم و اجحافی که در حق آنها شده و پس از گذشت نزدیک به چهار سال از انتخابات و آشکار شدن چهره واقعی رقیب انتخاباتی ایشان و به کرسی نشستن حرفها و پیش بینی های ایشان در مناظرات ،هنوز هم کسی یا نهادی پیگیر وضعییت و روشن شدن تکلیف آنها نبوده و نمیباشد ؟
مگر نه اینست که حالا بسیاری از طرفداران سرسخت احمدی نژاد به صف مخالفان و منتقدان او رفته و همان حرفهای مهندس موسوی را میزنند و از تریبون ها عین همان جملات موسوی را میگویند !!
و چرا امروز که با اثبات حقانیت گفتار آنها و ایجاد بهترین موقعیت برای پاپیش گذاشتن و درخواست آزادی ایشان است ، چرا کسی پا پیش نمیگذارد ؟
[[ حمایت تلویحی شخصی همچون حبیب الله عسگر اولادی با آن سابقه ، بیشتر دارای بار منفی و هتک حیثیتی و آبروریزی میباشد !!]]
آیا آنها دوستی و دوستان ظاهری و مگس های دور شیرینی بودند و در ظاهر دوست و در باطن دشمن و خواستار حذف و نبودن آنها هستند که هیچ حرکت و یا نشانه ای از تمایل برای آزاد سازی دوست خودشان از بند و حصر نمیکنند ونشان نمیدهند ؟
آیا جز حبیبالله موتلفه کس دیگری وجود و شهامت ، ابراز حقانیت آنها را نداشته و ندارد ؟
آیا برای دوستان و یاران ایشان آزادی از بند و حصر یارشان واجبتر است یا ارائه کاندیدا برای انتخابات ! آتی ریاست جمهوری ؟؟
آیا آنها از پشت پرده باخبرند و خیالشان راحت است که هیچ حرفی نمیزنند و هیچ حرکتی نمیکنند ؟
آیا آنها از بابت سلامتی و امکانات آنها چنان آسوده خاطر و فارغ بال هستند که دغدغه ذهنی شان فقط حضور و شرکت در انتخابات است ؟
آیا در صورت آزادی آنها از حسن شهرت و رقابت با وی میترسند ؟
آیا از دل برود هرانچه از دیده برفت است و دیگر مهندس برایشان یک مهره سوخته شده و ارزشی ندارد ؟
[[ احمدی نژاد با تمام معایبش برای دیدن و آزادی جوانفکر پا در آب و آتش نهاد و خودرا به هر درودیوا ری زد !!]]
و چرا نهاد های بین المللی که برای افراد ناشناخته و گمنام ، بازرس و نماینده گسیل میکنند ، برای آنها هیچ اقدامی نمیکنند و واکنشی نشان نمیدهند ؟
و اگر قرار بر درخواست و نامه نگاری و غیره باشد ، چرا نویسندگان جرس و کلمه دست روی دست انداخته اند و آقای امیر ارجمند و دیگران تقاضایی از این نهاد ها و مرکزهای بین المللی (( که فکر میکنم بنیاد اولاف پالمه با آنها رابطه نزدیک و صمیمانه ای داشته باشد )) برای درخواست کمک و یاری به موسوی و رهنورد و کروبی نمیکنند ؟
یا گذشت زمان باید باز به ما نشان دهد که در پشت پرده چه میگذشت و ما چه فکر میکردیم و چه شد !!!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر