سه‌شنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۹۳

دو درس اخلاقی بسیار بزرگ از آخوند جاودان در کلینیک روح درمانی

دو درس اخلاقی بسیار بزرگ از آخوند جاودان در کلینیک روح درمانی

 
اشکال در خباثت و دروغگوئی و مهمل بافی این آخوند شارلاتان بیسواد  نیست زیرا او حقوق میگیرد و مجبور است که وقت کاری خود را یکجوری پر کند و بگذراند ...
تعجب و تاثر من از آن عده نفهم و بدبختی هست که پای منبر این آخوند مینشینند و این حرفها را درسهای اخلاقی میدانند و میخواهند با این خزعبلات صاحب کرامت و کمال بشوند!!


 


من حیران این هستم که در این افاضات چه نکته اخلاقی وجود دارد و چه چیزی از جد ایشان جالب توجه بوده که به سجایای اخلاقی او منتسبش میکنند ؟ 

خودتان بخوانید و قضاوت کنید:  
آیت الله محمدعلی جاودان استاد اخلاق و تاریخ اسلام شب گذشته 2 مردادماه در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما به بیان بخش‌هایی از زندگی و سجایای اخلاقی جدش، مرحوم شیخ مرتضی زاهد و استاد بزرگوارش آیت‌الله حق شناس پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است:

١- من آقا نیستم و آقا فقط یک نفر است!

در گذشته تهران 4 محله داشت که یکی از این 4 محله، محله چاله میدان بود که محله‌ای بسیار غنی بود .

[[ خدمتتان عرض کنم که هنوز هم اصطلاح ( لات چاله میدان ) که برای میزان بد و شربودن کسی بکار میبرند   در میان مردم رایج و باب هست حال برای ایشان چطور غنی بوده و از چه نظر غنی هست , من نمیدانم ؟!! ]] 
 
و گفته می‌شود 12 مجتهد در آن زندگی می‌کردند.

(( آب میگرده جوب را پیدامیکنه !!))

آقاسید عبدالکریم لاهیجی که استاد مرحوم جد ما نیز بودند از جمله بزرگانی بودند که در این محل تشریف داشتند ایشان مرد بسیار بزرگی بود به طوری‌ که بزرگان و علمای اخلاق سلسله اخلاقی خود را به ایشان می‌رسانند،

(( لابد از افاضات و کرامت ایشان بود که لاتهای چاله میدان معروف شدند و اسم در کردند ؟))

آقاسید عبدالکریم لاهیجی شاگرد مرحوم شیخ انصاری است و با تأیید بسیار جدی ایشان در تهران جایگاه یافت و مدرس و امام جماعت مروی شد.
آقاسید عبدالکریم لاهیجی روز اول که به محراب مسجد برای نماز رفتند عبا را برداشت و قبا و عمامه را به زمین گذاشت و شروع کرد به نماز خواندن،
به ایشان گفتند آقا پس چرا عبا و عمامه را درمی‌آورید و نماز می‌خوانید؟
 گفت: من در خانه‌ام همین‌طور نماز می‌خوانم پس اینجا نیز نباید چیزی افزوده شود


(( خوب شاید در خانه ات کون برهنه نماز میخواندی! ببینید چنین شخصی جایگاه یافت و رتبه گرفت و امام جماعت شد !!))

  هر کار کردند نتوانستند ایشان را راضی کنند که با عبا و عمامه نماز بخواند تا در نهایت به حاج ملاعلی کنی گفتند، حاج ملا علی حکم کردند که باید لباس رسمی‌تان را بپوشید و در نهایت ایشان راضی شد.

(( تا نباشد چوب تر , فرمان نبرد گاو  و خر ... و نکته اخلاقی اینجاست که بزرگان و علماء سلسله اخلاقی خودشان را به چنین فرد کله خر و نفهمی که باید حتما تو سرش بزنند تا حرف بفهمد میرسانند !!.))

همسر آقاسید عبدالکریم خواهر حاج ملاعلی کنی است، آقاسید عبدالکریم یک روز به همسرش می‌گوید به منزل برادر و پدرتان تشریف ببرید...،

(( سر خر را رد میکند !!))

حاج ملاعلی کنی (( پدر عروس )) دوباره پا درمیانی می‌کنند و دلیلش را می‌پرسند،
 آقاسیدعبدالکریم می‌گوید خانم فکر می‌کند زن آقا هستند و به این خدمتکار تحکم می‌کند من آقا نیستم و آقا فقط یک نفر است.

 (( عجب ! خانم را به خانه پدرشان میفرستند که به خدمتکار تنها بمانند و کسی غیر از خودش به او  تحکم نکند !! و لابد  نکته اخلاقی اینجاست زن را به هر دلیلی ولو دلیل احمقانه هم میتوان به خانه پدرش فرستاد !! و اینکه کدام یکی خانم خانه هستند مهم نیست کدام یکی بیشتر باب میل قرار دارند مهم است!!))


٢-  خاطره ای اخلاقی !!


همین تازه به دوست مان گفتیم شما خاطره ای نداری؟
گفت چرا. من یک وقت به جبهه رفته بودم. روز بود. به بازیدراز؟!! رفته بودیم و دیدیم آن دوستمان دارد گریه می کند.
گفتیم چه خبر است که دارد گریه می کند؟
گفتند از دیشب دارد گریه می کند.!!
 شما آدمی دیده بودید که از شب قبل تا فردا صبح روز ساعت 10 گریه کند؟

(( مطمئنا هیچ آدمی اگر آدم باشد اینقدر گریه نمیکند ))

 تمام شب گریه کرده. گریه اش به روز رسیده. نمی شود.
شوخی است. نمی شود. چه شده؟
چرا اینگونه شده؟
می گوید از دیشب دارد این را می گوید که آقا من از شمر کمترم؟
شمر امام زمانش را دید. من شما را نمی بینم.

(( این آدم به احتمال خیلی زیاد قاطی داشته که  زمان و مکان را درک نمیکند و نمیفهمد وگرنه کسی خودش را با  شمر در ١٤٠٠ سال پیش مقایسه نمیکند    ))

همین را می گوید. از دیشب دارد گریه می کند. این نمی شود.(( حالا که شده ...))
آدم نمی تواند اینگونه گریه کند مگر اینکه وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ باید عمل کرده باشد. کار کرده باشد.
باز از همین ایشان گفتند روز همینطور داشت که گریه می کرد که دیشب خوابم برده و نماز شبم قضا شده.

(( نکته اخلاقی را گرفتید ؟  آن گریه کرده ....این خوابش برده و نمازش قضا شده !!!!))

فتبارک الله به این سجایا و اخلاق و کراما ت....  ,

الله اکبر از علماء و مراجع که آدم میماند چه بگوید ؟


اگر دوست داشتید بیشتر بخندید و معنای واقعی مهملات و مزخرف و خزعبل را بفهمید به آدرس زیر مراجعه کنید : 

tp://rohdarmani.blogfa.com/tag/%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82

هیچ نظری موجود نیست: