‏نمایش پست‌ها با برچسب اسلام. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب اسلام. نمایش همه پست‌ها

جمعه، اسفند ۲۸، ۱۳۹۴

" داعش " چوب دوسر طلا

                            " داعش " چوب دوسر طلا



فیلم جدیدی در مورد وضعیت مردم و زنان در " رقه " پایتخت داعش را میدیدم که برای چندمین بار به خودم گفتم چطور ممکن است یک گروه ده پانزده هزار نفره ( نه , پنجاه هزار نفره ) به این راحتی دو کشور را که یکی چهارمین تولید کننده نفت جهان و دیگری کشوری سوق الجیشی و باستانی که هر دو از اعضای سازمان ملل متحد و دارای دولت و ارتش بودند را تصرف کنند؟!

 و بیایند برای خودشان حکومتی راه بیاندازند و پایتختی بسازند و بر جان و مال و ناموس مردم دست پیدا کنند و هر چند وقت یکبار هم از صحنه های تکان دهنده ای از کشتار و مجازات انسان ها , آنهم به طرق مختلف و کاملا ابتکاری فیلم بسازند و در فضای مجازی پخش کنند و به ریش پدر تمام کارکنان و اعضای سازمان حقوق بشر بخندند و هر کاری که دلشان خواست بکنند ؟!

و از این مهمتر چرا هیچ اراده ای برای برچیدن این بساط و این وحشیگری و این ننگ جامعه جهانی و مایه شرمساری انسان ها نیست و وجود ندارد؟


واقعا کدام منافع سبب شده که تمام حکومتهای دنیا و اعضای سازمان ملل بر روی این جنایات چشم ببندند و برای مبارزه با آن دفع الوقت کنند و بهانه بیاورند یا ادای مبارزه کردن با آنها را دربیاورند؟


و یا مثل پوتین رئیس جمهور روسیه با وقاحت و بیشرمی تمام بیایند بگویند که ما به اهداف و خواسته های خود رسیدیم و دیگر گور پدر داعش و مردم و بشر و حقوق بشر هم کردند !


در یک حالت کلی میتوان این واکنش سرسری از جانب غرب را در "منفعت" آنها از نشان دادن چهره زشت و غیر انسانی و خطرناک اسلام که جنایات داعشی ها  و فیلم ها و کلیپ های آن بر آن صحه میگذارد و آنرا تائید میکند در جلوگیری از گسترش اسلام و اسلام گرائی در کشورهای خودشان دانست.


که الحق والانصاف نه تنها هیچ نوشته و کتاب و فیلم هالیوودی نمیتوانست برای این کار به اندازه آن کلیپ ها و رفتار داعشی ها به آنها کمک کند و این خواسته آنها را برآورده سازد بلکه نمیتوانست در شناسائی گروهک اسلامی و خطر افرادی ( جنایتکارانی ) با این تفکر که از مردم خودشان بودند و کم کم به داعش پیوستند و شرشان از سر دولتها و مردمشان کنده شد , به این سرعت و با دادن کمترین هزینه یاری برساند.


که صحت این گفتار را میتوان از تشدید فعالیت های مسیونرهای مذهبی و رشد گرایش مسلمانان و گرویدن آنها به مسیحیت دریافت .


اما منافع حکومت های مسلمان منطقه در چیست و آنها چگونه از این داعش سود میبرند ؟


کمترین استفاده آنها از داعش و داعشی ها و رفتار آنها میتواند این باشد که مردم خودشان را به داشتن همان حکومت راضی و دلخوش کنند و این ترس را در دل مردم خودشان بوجود بیاورند که اگر ما برویم و از ما حمایت نکنید داعشی ها می آیند و این حربه را همانند شمشیر داموکلس بر بالای سر آنها نگهدارند .


برای مثال در همین ایران خودمان , جمهوری اسلامی و آخوند ها توانستند با پخش مکرر جنایات داعش و بی ثباتی و وضعیت اسفبار زندگی مردم آنجا , مردم جان بر لب رسیده از تورم و تبعیض و فقر و گرانی را وادار به سکوت و حتی وادار به تشکر و شکرگزاری از خودشان بخاطر تأمین امنیت و داشتن یک امنیت نسبی بکنند و راه براه و وقت و بی وقت این امنیت که در اصل وظیفه اولیه و اصلی هر حکومتی برای ملتش هست را مانند چماقی بر سر مردم بکوبند و منت آنرا بر سرشان بگذارند و مردم را به همین نکبت و فلاکت قانع کنند!


که تاثیر و درستی این حرف را میتوانید از سخنرانی های مهم و طلبکارانه مسئولین نظام تا کامنت های درپیتی ارزشی ها در فضای مجازی مشاهده کنید و ببینید .


 و با علم کردن یکی از سرداران خودش که تابحال ما هیچ چیز جز چند عکس با لباس خاکی و محاصره در میان بادیگارد ها در مناطقی امن و بدون درگیری از ایشان ندیدیم و و تا حالا هیچ حرکت و فیلمی از او در حین مبارزه و جنگیدن و عملیات تابحال پخش و مشاهده نشده , ادای مبارزه با داعش را درمیآورند که میدانیم حضور نیروهای ایرانی نه برای مبارزه با داعشی ها بلکه در اصل برای محافظت از حکومت بشار اسد میباشد .


و کشورهای عربی هم که از صدقه سر همین داعشی ها و آن رفتار ها و این کلیپ ها و فیلمها , بهار عربی را تبدیل به پاییز خزان و در حال حاضر تبدیل به زمستان و خواب زمستانی برای مردمشان کردند ...


که با این وصف میبینیم که داعش و داعشی ها نه تنها نعمت و برکتی برای همه آنها محسوب میگردد , بلکه نقش چوب دوسر طلا را هم برای آنها بازی میکند و میتوانند از هر دو سر آن برای هم زدن این پاتیل گ ... استفاده کنند. 


اما یک نکته قابل تامل در این است که اگر این فیلم ها و کلیپ ها که داعشی ها از جنایت های خودشان میگیرند و پخش میکنند , منبع درآمدی برای آنها نباشند و از فروش آنها سودهای کلان نبرند پس به چه دلیلی و برای چیست ؟


بنظر شما کدام حکومت و یا حتی دارودسته احمقی راضی میشود که با نمایش این جنایات مخوف , چنین چهره غیرانسانی و وحشتناکی از خودشان نشان بدهند و همه دنیا را از خودشان بیزار کنند؟؟


و بازهم آیا بنظر شما دینی که هر کس و ناکسی بتواند از آن برداشت خودش را بکند و چهار نفر را دور خودش را جمع کند و حکومت برپا سازد و چنین جنایتی را انجام دهند و الله و اکبر هم بگویند و مدعیان راستین آنهم دست روی دست بگذارند و تماشا کنند , دین هست و از طرف خداوند نازل شده ...؟!!

        
 

جمعه، بهمن ۳۰، ۱۳۹۴

نافرمانی دینی , نافرمانی مذهبی

                         نافرمانی دینی , نافرمانی مذهبی



بی تردید اگر ما یک راه برای خلاص شدن از وضعیت موجود داشته باشیم , آن راه نافرمانی دینی هست .

بدون شک اگر ما بخواهیم با جدیت به حاکمان دینی حاکم بر خودمان نشان دهیم و به آنها بفهمانیم که از راه و روش آنها ناراضی هستیم و آن را نمیپسندم و نمیخواهیم , تنها یک راه وجود دارد و آن راه نافرمانی مذهبی میباشد .


مطمئن باشید زمانیکه در یک نظام مدنی مردم میتوانند با نافرمانی مدنی قدرت حاکم را وادار به قبول خواسته خود بکنند در یک نظام دینی و مذهبی نیز مردم میتوانند  با نافرمانی دینی و مذهبی آنها را وادار به شنیدن و پذیرش خواسته های برحق خود بکنند .


اما در اینجا نباید نافرمانی دینی را با سرپیچی از احکام دینی اشتباه گرفت و یا نافرمانی مذهبی را با بی توجهی و بایکوت کردن مراسم مذهبی یکی دانست .


خیر , ابدا چنین نیست و کلیه کسانیکه معتقد به احکام دینی و پایبند به مراسم مذهبی میباشند میتوانند بدون ذره ای خلل , کاملا به احکام دینی و به کلیه مراسم مذهبی در خانه های خودشان  معتقد و پایبند باشند فقط بخاطر اعتراض در هیچکدام از مکان ها و مراسم های وابسته به حکومت و قدرت شرکت نکنند .


برای مثال ,


شما از فقر و گرانی و تورم موجود در جامعه خسته و ناراضی هستید و میبینید که هیچ گوشی هم بدهکار اعتراض شما به وضعیت موجود نیست... ,

خوب , آیا بهترین راه این نیست که نماز را در خانه خودت بخوانی و تنها شرط بازگشت به خانه خدا را مشروط به رسیدگی مردان خدا به بیچارگی و بدبختی خلق خدا کنید؟


تا پیشنماز و آخوند مسجد محل شما , مثل همیشه اعتراض و ناراحتی شما را با یک ؛ درست میشود انشالله ...پاسخ ندهد و سرسری نگذرد.


بلکه با نرفتن خود باید کاری کنید تا بداند که بفهمد که این اعتراض کاملا جدی هست و صدای آنرا به گوش مراجع بالاتر از خود برساند.


یا شما از این همه دزدی و اختلاس و دادگاه های نمایشی و حکم های آبکی و متهمین الفبائی دلزده و ناراضی و دلگیر هستید , کافیست که چند بار نماز جمعه نروی و آنرا در خانه خودت بخوانی تا اینبار نه تو بدنبال آنها بدوی تا حرفت را بگوش آنها برسانی بلکه آنها به خدمت شما خواهند آمد و از شما خواهش میکنند که دلیل نیامدن خودتان را بگوئید و حرف دل خودتان را بزنید .


 آیا میدانید که برای تمام آیات و مراجع و روحانیون و آخوندها هیچ چیز وحشتناک تر از خالی بودن مسجد و هیئت ها و تکایا در ایام محرم و مراسم عزاداری نیست ؟


بیائید یکبار و فقط یکبار برای نشان دادن اعتراض و ناراحتی خودتان از این وضعیت نادرست و وحشتناک و بخاطر عدم رسیدگی به مشکلات جامعه  , مراسم عزاداری محرم را در خانه های خودتان برپا کنید و نشان دهید که با دین و مذهب هیچ مشکلی نداشته و به آن پایبند و معتقد هستید ولی از روش و راه و کارکرد کسانیکه لباس دین را در بر کردند و مدعی هدایت جامعه از راه مذهب هستند و خود را صاحب دین میدانند ناراضی هستید و خواستار رسیدگی جدی به مشکلات خودتان و مردم میباشید. 


مطمئن باشید که امام حسین از نرفتن شما به تکیه و هیات و مراسم های حکومتی و عزاداری شما در خانه به هیچ وجه دلگیر نمیشود.


همان بهتر که مراسم و مجالس روحانیتی که بجای رسیدگی به فقر و فحشا و طلاق حاصله از حکومت خودشان برای بدحجاب بودن جریمه تعیین میکند و با آن کاسبی راه می اندازد , سوت و کور باشد .


 باور کنید برای یک آخوند هیچ چیز دردناک تر و هیچ تنبیهی موثر تر از خالی بودن مجلس موعظه و نبودن شنونده در مجلس سخنرانی او نیست .


بدانید برای آخوندی که معضل خشکسالی و کم آبی را ((  که ریشه در مدیریت نادرست و ناشایسته و نالایق دارد )) در نماز نخواندن میداند و با گناه نکردن میخواهد آنرا حل کند , بهترین تنبیه نرفتن به مجالس سخنرانی و کم محلی و بی توجهی به او میباشد.


تاکید میکنم که برای رساندن صدای اعتراض خود و برای شنیدن مشکلات مردم و رسیدگی به آن,  برای روحانیون و سردمداران دینی ومذهبی این نظام هیچ راهی جز نافرمانی دینی و نافرمانی مذهبی نیست و وجود ندارد ,


چرا که گفته اند :    ظهور جملهٔ اشیا به ضد است ...  

 باز هم خدمت آندسته از جیره خواران و کاسه لیسانی که از قبل پاچه خواری و گرم کردن این مجالس و مراسم به نان و نوائی رسیدند میگویم که منظور از نافرمانی دینی سرپیچی و بی توجهی به احکام دینی نیست و نافرمانی مذهبی هم انجام ندادن مراسم و شعائر مذهبی و نادیده گرفتن آن نمیباشد , پس لطفا آدم باشید و حرف بفهمید و جارو جنجال و , وای مصیبتا  و وااسلاما و وای دینا , الکی راه نیاندازید . 


 

سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۹۴

لیوان وضو و آفتابه های طهارت

                             لیوان وضو و آفتابه های طهارت


مشکل کم آبی سبب شد که دینمداران هم به فکر صرفه جوئی در مصرف آب بیفتند و راهکارهائی برای صرفه جوئی آب از خود ارائه دهند !

اولین راهکار این افراد طرح و ساخت " لیوان وضو" میباشد که برای اولین بار در یکی از مساجد شهر یزد اجرا شد .


طرحی که در آن نمازگزاران باید با یک لیوان آب وضوی کامل بگیرند !!


هر چند که هر طرحی برای صرفه جوئی آب قابل تقدیر است , اما آیا بنظر شما احمقانه نیست که هر نمازگزار برای گرفتن طهارت , در خفا دو سه آفتابه آب ( که همان آب قابل شرب میباشد)  را برای شستن مقعد خود و گرفتن طهارت استفاده کند و آنگاه در ظاهر و در انظار بیاید و با یک لیوان آب وضوی کامل بگیرد ؟!!


و لابد پیش خودشان خیال میکنند که تمام تلاش و کوشش خود را برای صرفه جوئی در آب انجام داده اند و خدا هم از آنها راضی میباشد !


(( آقایان آن همه روش ها و طرح های اساسی و اصولی صرفه جوئی در مصرف آب را مسکوت گذاشتند و این یکی را در بوق و کرنا میکنند ! )) 


اما این ابتکار ( لیوان وضو ) سبب شد که به این فکر بیفتیم که واقعا یک نماز گزار در سال چند لیتر آب را صرف گرفتن وضو میکند؟

اگر به وضو گرفتن یک نمازگزار دقت کرده باشید او درست از زمانیکه شیر آب را باز میکند تا کشیدن مسح پا , آن شیر آب باز و بی وقفه آب از آن خارج میشود ...


حال خودتان قضاوت کنید که چند لیتر آب تا پایان وضو و بستن شیر آب صرف وضو گرفتن آن شخص میگردد ؟


ولی ما در کمال خوشبینی و خوشخیالی مصرف هر نفر را ۲ لیتر در نظر میگیریم در یک شبانه روز میشود ۶ لیتر برای نماز صبح و ظهر و شب و در ماه میشود ۱۸۰ لیتر و در سال میزان مصرف آب برای وضوی یک نمازگزار میشود ۲۱۹۰ لیتر آب ... البته این مقدار شامل وضو گرفتن های مجدد که وضوی نمازگزار به انحاء مختلف باطل گردیده نمیشود !!


خوب , اگر ما فقط نیمی از جمعیت ۸۰ میلیون نفری کشور را نماز خوان و نماز گزار بدانیم میشود ۴۰ میلیون نفر که باید در رقم ۲۱۹۰ لیتر آب مصرفی سالیانه  وضو ضرب کنیم که حاصل آن میشود :     ۸۷/۶۰۰/۰۰۰/۰۰۰  لیتر آب که در سال صرف گرفتن وضوی نمازگزاران عزیز میشود !!


 واقعا وقاحت میخواهد که برخی آخوندها بر بالای منبر دلیل خشکسالی و بی آبی را گناه و نماز نخواندن امثال من میدانند!!
                    خیلی رو میخواد , واقعا ....


              

 

شنبه، دی ۱۲، ۱۳۹۴

بدن سازی زنان به شیوه اسلامی

                                       بدن سازی زنان به شیوه اسلامی


با دیدن عکسهای این خانم بدنساز مسلمان بنده به همه شما نوید میدهم که اگر به همین ترتیب پیش برویم مطمئنا باید منتظر فیلم  پورنو اسلامی هم باشیم!!

فکرشو بکنید , فیلم همون فیلم هست با تمام حرکا ت و افکت ها  و تصویر برداری ها و صداگزاری ها ...فقط  زنهای درون آن فیلم ها مثل این خانم یکی یه روسری سرشون کردند و آخ و اوخ ....
 


منبع خبر  :  http://www.yjc.ir/fa/news/5445689/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D9%86-%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%AF%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1 



 
   

     

چهارشنبه، دی ۰۹، ۱۳۹۴

تو را به خدا بیا و آدم باش ...

                     تو را به خدا  بیا و آدم باش ...



خانم عزیز , من نمیدانم برای چه  احساس میکنی که یک کلاغ سیاه هستی ؟

من نمیدانم تو از کی و چطور یک کلاغ سیاه شدید ؟


شاید تو هم مثل کسانیکه از کشتن سگها جو گیر شدند و بر روی کاغذی نوشتند که :


(( من هم یک سگ هستم ))


تو هم جوگیر شدی و نوشتی که یک کلاغ سیاه هستی !


من نمیدانم چرا شما میخواهید سگ و کلاغ شوید ؟


ولی میدانم که یک انسان هستی , پس بیا و آدم باش و یک کلاغ سیاه نباش .


شاید تو را در کوچه و خیابان مسخره کرده اند ,


شاید بخاطر رنگ سیاه چادرت به تو گفتند :


کلاغ سیاه  و یا از کنارت گذشتند و قار قار  کرده اند ,

شاید تو هم لج کردی و خواستی کفر آنها را در آوری و نوشتی که :


(( من هم یک کلاغ سیاه هستم ))

اما خواهش میکنم که یک کلاغ سیاه نباش و بیا و آدم باش ...


دوست من , آیا میدانی که دختران همسن و سال تو را بخاطر آنکه چادر سیاه سرشان نمیکنند , میزنند و میگیرند و کشان کشان آنها را به داخل ون ها میبرند و به آنها میگویند : فاحشه , جرثومه فساد ...!


اما هیچکدام از آنها مثل تو که در زیر چتر حمایت همان ها هستی , نیامدند و ننوشتند که :

(( من یک فاحشه نیستم )) ,
                                  (( من یک جرثومه فساد نیستم )) !
میدانی چرا ؟


چون به خودشان مطمئن هستند و میدانند که یک فاحشه نیستند , یک مظهر فساد نیستند .


و میدانند که نجابت و عفت به چادر سیاه به سر کردن نیست.


پس تو هم بیا و یک کلاغ سیاه نباش و یک آدم باش ...


دختر خوب , تو که بخاطر یک کلام حرف چنین میکنی ,


پس اگر بخاطر چادر سیاه بسر کردنت کتک میخوردی ...


اگر بخاطر چادر سیاهت تحقیر میشدی و فحش میشنیدی ...


اگر بخاطر چادر سیاهت دستگیر میشدی و بازداشتت میکردند...


اگر پدر و مادر پیرت را نگران و آشفته به کلانتری و پاسگاه و پایگاه می کشاندند و می آوردند ,


تا آنها مجبور شوند برای تهیه سند و وثیقه یا مبلغ جریمه سرشان را پیش هر کس و ناکسی خم بکنند ,


تا که آنها تو را که فقط بخاطر چادرت , پوشش ات , سلیقه ات , نیازت , خواسته ات گرفته اند از بازداشت در بیاورند که  شب را در آنجا نمانی... ,


چه حالی داشتی ؟


و چه فکری میکردی ؟


و چه مینوشتی ؟


و چه کار میکردی ؟


پس بیا تو هم یک کلاغ سیاه نباش و یک آدم باش ...


دوست نازنین ,


آیا تابحال به آن دخترها فکر کردی؟


آیا تابحال احساس آنها را درک کردی ؟


آیا تابحال خودت را جای آنها گذاشتی ؟


آیا تابحال به سلیقه او احترام گذاشتی ؟


آیا حرفهای او را گوش کردی و استدلالش را شنیدی ؟


آیا حق انتخاب را به او دادی ؟


آیا او را یک انسان , یک آدم میدانی ؟


پس بیا تو هم یک آدم باش و یک کلاغ سیاه نباش ...


اما اگر تو هم ,


او را یک فاحشه یک , مظهر فساد میدانی ...


اگر پوشش خودت را برتر و بهتر از پوشش او میدانی ....


اگر چادر سیاه را مظهر عفاف و نجابت میدانی ...


اگر فکر میکنی که در زیر چادر سیاه فساد و فحشا نیست ...


اگر هر سلیقه ی دیگر را بغیر از سلیقه خودت را محکوم میدانی ...


اگر بیرون زدن زلف را دلیل بر خرابی و گمراه شدن و گمراه کردن میدانی ...


اگر تو هم فکر میکنی که با زور میتوانی سلیقه خودت را به دیگران تحمیل کنی ,


آنوقت هر چه دلت خواست باش...

آنوقت هر چه دلت خواست بنویس , بنویس :

من هم یک کلاغ سیاه هستم ,


من هم یک زن مسلمان هستم ,

من هم یک الاغ نفهم هستم ,

من هم یک فرشته نجیب هستم و...

دیگر تا میتوانی  من من  کن  و  قار قار  کن ...!     

سه‌شنبه، دی ۰۸، ۱۳۹۴

کدام تعقل پشت احیای دین زردشتی در اقلیم کردستان است؟

     کدام تعقل پشت احیای دین زردشتی در اقلیم کردستان است؟



اخیرا اخباری در مورد گرایش به آئین زردشتی و عضویت افراد بسیاری به جامعه زردشتیان در اقلیم کردستان نشر و پخش گردیده که شاید برای علاقه مندان و دوستداران ایران باستان خبر خوشی باشد و آن را جرقه و نقطه عطفی برای حرکت و بازگشت به دین نیاکان خود بدانند.

اما اگر کمی عمیق تر به این نکته توجه کنیم و با دقت بیشتری به آن نگاه کنیم و بیاندیشیم , حرکت چندان معقول و درستی , آنهم در این موقعیت و وضعیت فعلی عراق و اقلیم کردستان , بنظر نمی آید.


 و حتی ممکن است مسبب تبعات سنگینی گردد و عواقب جبران ناپذیری را هم برای کردها و هم برای آئین زردشتی و زردشتیان ببار آورد !

این حرکت اگر در تاجیکستان بوجود می آمد و آغاز میگردید , میشد آنرا به فال نیک گرفت و بدان امیدوار بود , اما در اقلیم کردستان که هنوز با افراطیون مسلمان داعشی که نسبت به دیگر اقلیت های مذهبی وحشیانه ترین رفتار را داشتند و دارند , مشغول نبرد و بیرون راندن آنها از خاک خود هست و همچنین آنها برای ادامه نبرد خود متکی به کمک های دیگر کشور ها هستند , این رفتار حکم دهن کجی به افراطیون مسلمان را دارد و ممکن است سبب تحریک آنها برای کشتارهای کور شود و مجوزی  شرعی برای کشتار به دست آنها بدهد . 




 و از سوی دیگر خواهی نخواهی موبدان و بزرگان انجمن زردشتیان بایستی نسبت به این مساله واکنش نشان بدهند و همین آنها را درگیر مسائلی ناخواسته و پیشبینی نشده خواهد کرد !


زیرا از یک سو نمیتواند آن حرکت را به رسمیت نشناسند و از سوی دیگر توان حمایت و دفاع از آنها در مقابل واکنش افراطیون مسلمان را ندارند و در صورت چرخش قدرت به سمت داعشی ها باید منتظر جنایت و یک فاجعه انسانی دیگر باشیم ...


و از منظری دیگر اگر این حرکت در راستا و اهداف سیاستی خاص باشد مطمئنا دچار مشکلاتی خواهد شد که دود آن بیش ازهمه جامعه و انجمن زردشتیان اذیت خواهد کرد و آزار خواهد داد .


درکل بنظر من , این حرکت کمی شتابزده بود و بهتر بود که از جنجال و رسانه ای شدن آن جلوگیری میکردند و یا لااقل بدون سرصدا و تبلیغ به کار خود ادامه میدادند تا از عواقب احتمالی پیشگیری و از دادن هر گونه هزینه ای جلوگیری میکردند و این بسیار خردمندانه تر بود .//
 
تلاش برای احیاء دیانت زرتشتی در اقلیم کردستان عراق

 
[[ شورای زرتشتی های اقلیم کردستان از تلاش خود برای احیاء دیانت زرتشتی و بازسازی معابد زرتشتی ها در اقلیم خبر داد.  به گزارش خبرگزاری کردپرس، لقمان حاجی کریم مسئول شورای زرتشتی های اقلیم کردستان در گفتگو با خبرگزاری «السومریه نیوز» گفت: این شورا اکنون برای تعریف مفاهیم و دیانت زرتشتی ها و بازسازی معابد آنها در اقلیم برنامه ریزی کرده؛ چرا که دیانت زرتشتی از ادیان قدیمی و اصیل کُرد به شمار می رود.کریم افزود: اخیراً شورای زرتشتی ها در شهرهای سلیمانیه و اربیل تشکیل شده و فعالیت این شورا برای تعریف دیانت و عقیده زرتشتی ها در سرتاسر اقلیم کردستان به زودی آغاز خواهد شد. ]]


منبع خبر :   http://kurdpress.ir/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=82790#Title=تلاش برای احیاء دیانت زرتشتی در اقلیم کردستان عراق




واکنش وزارت اوقاف اقلیم کردستان به احیای دیانت زرتشتی 

[[ سخنگوی وزارت اوقاف و امور مذهبی اقلیم کردستان می گوید گرایش به دیانت زرتشتی در اقلیم نتیجه بی ثباتی مذهبی در عراق و اقلیم کردستان است.
« مردم کردستان نمی دانند از کدام جنبش، دکترین و یا فتوای اسلامی پیروی کنند.علاقه مندی به دیانت زرتشتی نشانه مخالفت با اسلام و بی ثباتی مذهبی در عراق و اقلیم کردستان است.»سخنگوی وزارت اوقاف اقلیم کردستان تایید کرد که وزارت متبوع وی از پیروان دیانت زرتشتی برای رسیدن به اهداف آنها حمایت می کند چرا که به گفته وی آزادی مذهب در قانون اساسی اقلیم کردستان گنجانده شده و این قانون باید در وزارت اوقاف نمود عملی پیدا کند.حاجی کاروان، واعظ و دعوتگر و نیز نماینده پارلمان از حزب اتحاد اسلامی معتقد است عده قلیلی به دیانت زرتشتی گرویده اند اما به هر حال مردم در انتخاب دین خود آزاد هستند.با این حال وی با این عقیده که دیانت زرتشتی دین راستین کُردها است، مخالف است. وی می گوید ادیان برای انسانها به طور عام آمده اند نه برای یک گروه نژادی خاص.]] همان منبع 


 


جمعه، آذر ۰۶، ۱۳۹۴

یک حراج بی نظیر , نماز ستون دین فقط ۰/۲۵ نمره

         یک حراج بی نظیر , نماز ستون دین فقط  ۰/۲۵ نمره


آیا به نظر شما محمد پیامبر اسلام تصور میکرد که روزی مسلمانان ارزش ستون دینش , را فقط به اندازه ۰/۲۵ درصد نمره درسی حساب کنند و اینقدر فقط ارزش برایش قائل شوند ؟

آیا علی بن ابیطالب در خواب میدید که زمانی شیعیانش را فقط بخاطر ۰/۲۵ صدم نمره وادار به نماز خواندن بکنند ؟


آیا حسین بن علی میدانست که روزی طرفدارنش و دوستدارانش نماز ستون دینش را مفت مفت حراج میکنند و با آن کاسبی راه می اندازند و بازی در می آورند ؟


پیداست که هر قدر قیمت ازراق عمومی و مایحتاج مردم بالا میرود و گران میشود به همان نسبت واجبات دینی و احکام اسلامی بی ارزش تر میشود و ارزان تر میگردد!!


راستی آقایان وقتی ستون دین شما فقط ۰/۲۵ صدم یک نمره درسی می ارزد و ارزش دارد , کل دین شما قیمتش چند است و چقدر می ارزد ؟


میگویم شما که آتش به مالتان زدید بیائید و یکجا کل آنرا حساب کنید و یک قیمت مقطوع اعلام کنید , خدا را چه دیدید شاید مشتری شدیم و همه آنرا درهم برداشتیم...!


یا میخواهید اعمال واجب و مستحب و مکروه و حرام را دسته بندی و برای هر کدام قیمتی مشخص کنید و فروش و درآمد آنرا به ترتیب درجات حوزوی و دینی بین خودتان تقسیم کنید تا مبادا برای چند رکعت نماز و چند روز روزه و دوتا ثواب و چارتا مستحب مثل سگ و گربه به جان همدیگر بیافتید و تو سر و کله هم بزنید و بیشتر از این آبروی اسلام را ببرید ...


حسن دیگر این کار آن است که با اینکار رقابت ایجاد خواهد شد و شما فروشندگان و دکانداران دین مجبور هستید که کیفیت اجناس خود را بالا ببرید ...!!


واقعا که خاک بر سر تان با این حکومت به اصطلاح دینی تان  و بیشتر خاک بر سر آن جماعت ابله ای که فکر میکنند شما مسلمان هستید و از شما طرفداری میکنند و سنگ شما را به سینه میزنند ,

خاک بر سرهمه تان و مرده شور ترکیب همه تان را ببرند ... 

   

دوشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۴

تحقیق کوچکی در آیین بهائی به بهانه پلمب کردن دوباره ناندانی و محل کسب آنها ( قسمت دوم )

 تحقیق کوچکی در آیین بهائی به بهانه پلمب کردن دوباره ناندانی و محل کسب آنها ( قسمت دوم )



یک نکته جالب دیگر تقویم و سالشمار آئین بیانی و یا همان بابی ها و بهائی ها میباشد  ( البته بهائی ها با بیانی ها اختلاف و انشعابی که در تمام ادیان مرسوم هست را هم دارند که خارج از حرف ماست )؛

سال آنها ۳۶۱ روز و تقویم بابی۱۹ ماه ۱۹ روزه‌است !

[[ سال بیانی سیصد و شصت و یک روز می‌باشد. در کتاب بیان عربی باب سوم از واحد پنجم چنین وارد شده است: " قد جعلنا الحول تسعةعشر شهرا " ترجمه: همانا قرار دادیم برای سال نوزده ماه. همان باب در کتاب بیان فارسی چنین شرح داده شده است: خداوند عالم خلق فرموده کل سنین را به امر خود و از ظهور بیان قرار داده عدد هر سنین را عدد کلشیئ (۳۶۱روز) و آن را نوزده شهر قرار داده و هر شهر را نوزده روز فرموده تا آنکه کل از نقطهٔ تحویل حمل تا منتهی‌الیه سیر او که به حوت منتهی می‌گردد در نوزده مراتب حروف واحد سیر نمایند.]]

 و دیگر آنکه بنظر میرسد کلمات یوم الله که ورد دهان خمینی بود و هر روزی را به مزاجش سازگار می آمد یوم الله لقب میداد و عنوان میکرد مانند یوم الله بیست و دو بهمن , از کلمات بابی ها و اختراع آقای باب بوده و میباشد !

[[ در باب چهاردهم از واحد ششم کتاب بیان عربی، بزرگترین روز سال یوم الله الاعظم نام برده شده است. شرح آن در همان باب کتاب بیان فارسی چنین است: خداوند عالم در میان ایام یومی را منسوب به خود فرموده و آن را یوم الله خوانده است.]]

ولی جالبترین نکته در مورد بابی ها و بیانی ها و ازلی ها و بهائی ها حضور چهره های سرنشناس قیام مشروطه در بین آنها میباشد !

[[ میرزا آقاخان کرمانی در ۱۳۰۲ هجری قمری (۱۲۶۳ خورشیدی) با شیخ احمد روحی از کرمان هجرت کرد و به اصفهان رفت.
ورود او به اصفهان همراه با تشکیل یک سری جلسات سری و خصوصی شد که بانی آن میرزا هادی دولت‌آبادی نماینده صبح ازل در ایران بود.
از دیگر حاضران در این جلسات حاج میرزا نصرالله بهشتی ملقب به ملک المتکلمین و سید جمال الدین واعظ اصفهانی پدر محمد علی جمال زاده بودند.
نام سید جمال الدین واعظ به همراه ملک المتکلمین، میرزاجهانگیرخان، سید محمد رضا مساوات در لیست چهارنفری بود که محمدعلی شاه قبل از بتوپ بستن مجلس، درخواست تبعید آنهار ا از ایران کرده بود. جمال‌الدین واعظ همراه با ملک المتکلمین رهبریِ گروه‌های بزرگی از مشروطه‌گرایان را به عهده داشت.[۱۱۱]
یحیی دولت‌آبادی از فعالین جنبش مشروطه
یحیی دولت‌آبادی در سال ۱۲۴۱ خورشیدی در دولت‌آباد اصفهان به دنیا آمد. پدرش حاج سید میرزا هادی دولت‌آبادی از مجتهدین مؤثر محلی و مشهور به رهبری شاخه ازلی بابیه بود.[۱۰۵] او نماینده صبح ازل در ایران بود.در عین حال خود دولت‌آبادی انتساب خانواده‌اش را به آئین بابی در کتاب خود رد می‌کند و چون اتهام بابی در آن زمان مذموم بود، دربار و ظل‌السلطان و روحانیان قشری آن اتهام را بر علیه آزادی خواهان و مشروطه طلبان بکار می‌بردند.[۱۰۹] ]]

البته باید در مورد صحت و سقم این مطلب بیشتر تحقیق کرد زیرا به نوشته شادروان احمد کسروی :

[[ کسروی در کتاب تاریخ مشروطه ایران می‌نویسد: بابیان در جنبش مشروطه در ظاهر بی طرفی می‌نمودند و در نهان هواخواه محمدعلی میرزا بودند، ملایان هوادار استبداد، نام آنان را بر مشروطه خواهان گذارده و تکفیر کرده و خون‌هاشان را می‌ریختند.[۱۱۰] ]]

اما علی محمد باب با نفی خاتم بودن محمد در پیامبران تعریف دیگری از نبوت و رسالت و هدایت بشر  و ظهور چنین افرادی به حکم و از جانب خدا ارائه کرده که در نوع خودش بسیار امروزی و عقلانی و خردمندانه است و با افکار امروزی هماهنگی و سازگاری بیشتری دارد و قابل تعمق و قابل تفکر میباشد ...

[[ پروفسورادوارد براون به نقل از باب می‌نویسد:[۱۶]

هیچ ظهوری آخری نیست بلکه فقط میزانی از حقیقت را بیان می‌کند که وضعیت پیشرفت انسان او را قادر به درک آن کرده باشد. ( باب )]]

و در آخر از دوستانی که این مطلب را پیگیر شدند و دنبال کردند میخواهم که به گوشه ای از آیات و دستورات این پیامبر ایرانی دوران قاجار که در زیر و ذیل مطلب می اید کمی با دقت بیشتری نظر کنند و آنها را با دستورات محمد و قرآن مطابقت دهند تا به درستی و حقانیت گفته یاد شده در بالا از جانب باب برسند ...  

- اصلی‌ترین دستور و حکم در آئین بیانی :در باب نوزدهم از واحد پنجم کتاب بیان فارسی نوشته شده است: در بیان هیچ عبادتی نزد خداوند محبوب تر نبوده از نفع نفسی به نفسی اگرچه با دخال سروری در قلب او باشد و هیچ عملی ابعد تر نبوده به ضر نفسی نفسی را اگر چه بادخال حزنی در قلب او باشد.[۲۸]

- در باب هیجدهم از کتاب بیان نهی شدید شده است از شرب مسکرات حتی برای مریض. خوردن مشروبات الکلی و هر چیز بدبو و کریه و انواع دخانیات حرام است.[۲۱]

-در بیان صراحتاً قتل نفس حرام شده است در باب شانزدهم از از واحد یازدهم، نهی از قتل و قطع اعضای بدن انسان شده است

-در باب پنجم از واحد چهارم کتاب بیان قتل نفس کاملاً ممنوع شده است.

( آیا در مورد اعدام هم چنین تصوری داشته و مخالف اعدام هم بوده ؟؟!)

-در باب هیجدهم از واحد ششم کتاب بیان استخراج می‌شود که تفتیش عقاید و جستجو در امور شخصی مردم حرام است

-در باب شانزدهم از واحد نهم کتاب بیان نهی اکید از ضرب وشتم شده است و این موضوع در باب ششم از واحد دهم تکرار شده است

-در باب هفدهم از واحد دهم نهی اکید شده است از قرض گرفت لوازم شخصی دیگران

-در باب یازدهم از واحد نهم کتاب بیان خرید و فروش عناصر اربعه ممنوع گردیده است

- در باب ششم از واحد هفتم کتاب بیان ازدواج میان کسانی که با هم سنخیت ندارند حرام اعلام شده است.

( استفاده از کلمه و واژه " سنخیت " در اینجا بسیار خردمندانه و آینده نگرانه و هوشمندانه میباشد )

- در باب پانزددهم از واحد دهم کتاب بیان بر رعایت حال حیوانات و عدم تحمیل وزن زیاد بر حیوانات دستور داده شده است

- در کتاب چهارشآن در باب نوزدهم از واحد چهارم نوشته شده: که مالک نگردید چیزی را که نفس شما از آن کراهت داشته باشد و از روئیت آن محزون گردید.

- در باب یازدهم از واحد نهم کتاب بیان رسماً با برده داری و خرید فروش انسان مخالفت و نهی گردیده است!!

- در کتاب چهار شآن در باب هیجدهم از واحد چهارم آمده است که اطفال را به چیز هایکه بر آنها دشوار است تعلیم ندهید و کمال لطف و رأفت را در حق آنها منظور دارید و تحمیل نکنید بر آنها چیزهاییکه برای آنها سودی ندارد و اگر کردید مسئول خواهید بود.

و نکته ای که برای معلمان و آموزگاران بسیاربسیار خوش آیند و مطلوب است )

- در کتاب شرح ابجد بیاناتی هست که خلاصه آن این است: بدان که متعلم که حق معلم مشتق از حکم الله است پس حق او را بشناس و قدر او را عظیم دان و در محضر او مؤدب باش و در مقابل او نخند و با چشم و دست به او اشاره نکن و درحین تعلم در مقابل روی او بنشین و بقدر ثلث و ذراع شرعی فاصله بگیر وآنچه را که استطاعت داری به او برسان زیرا که اگر مافی الامکان را در قدم او نثار کنی به اندازه تعلیم حرف (ب) که به تو تعلیم کرده نیست و معادل حق او نمی‌شود و در مقام معلم توصیه کرده که هیچوقت بر طفل غضب نکند و ابداً متعرض او نگردد و اگر خواست تنبیه کند به ضرب خفیف اکتفا کند زیرا که طفل نازکتر از شیشه است و شیئی لطیف زود می‌شکند و خداوند این عمل را دوست ندارد.

- در باب نهم از واحد یازدهم کتاب بیان ذکر شده که در مجالسی که در آن ابهاج و سروری مهیا نباشد و در شآن و مقام فرد نباشد باید دوری نمود

- در باب یازدهم از واحد ششم از تنبیه بدنی منع گردیده است

- در باب هفتم از واحد نهم نهی اکید شده است از ابیع و شرای انقوزه و تنباکو که آنرا ورق زقوم خطاب کرده‌اند

- در باب هشتم از همین واحد از استعمال تریاک و مسکرات نهی گردیده است

- زنا حرام و شخص زانی از رحمت خدا بی نصیب است.[۲۲]

حالا میتوان به عمق کینه و نفرت و این دشمنی زشت و پلید و پلشت آخوندها با این جماعت و هم میهنان بهائی خودمان پی برد و عمق سوزش آنها را از این دستورات که نان آنها را اجر میکند ولی به مذاق مردم بسیار خوش می آید و با خرد خردمندان هماهنگی بیشتری دارد و برای متفکرین دارای شبهات کمتری هست را احساس کرد ...!!


 

تحقیق کوچکی در آیین بهائی به بهانه پلمب کردن دوباره ناندانی و محل کسب آنها ( قسمت اول )

 تحقیق کوچکی در آیین بهائی به بهانه پلمب کردن دوباره ناندانی و محل کسب آنها ( قسمت اول )



هر چند که اعتقاد و باور , دوستان بسیار عزیز خدا ناباور و دین ستیزان با شهامت و دین گریزانی چون خودم بر پایه درک حقیقت و واقعیت و رسیدن به آگاهی از راه پژوهش و قبول هر چیزی با مراجعه به عقل و خرد و مشاهده میباشد و اطاعت کورکورانه را حتی در همین موارد مذموم و نادرست میدانیم و مقدس دانستن هر مخلوق و موجودی را خرافات تلقی کرده و تعصب را دشمن خرد و خردمندی و روشنبینی و آگاهی میدانیم و تمام ادیان را وسیله ای برای تحمیق و تحقیر نوع بشر به حساب می آوریم ...,

اما خبر پلمب کردن و بستن مغازه های شهروندان بهائی در مازندران را که چند روز پیش اتفاق افتاده سبب شد تا در مورد این آئین تحقیق کوچکی ( در حد ویکیپدیا و سایت دردست ساختمان بهائی ها کتاب نور  ) بکنم تا شاید به گوشه ای از این عداوت کور و این جنایات بیشرمانه مدعیان تشیع علوی و آخوندها به این اقلیت مذهبی و هم میهنان خودم پی ببرم و ریشه و دلایل آن بدانم.

اما در این میان به نکات بسیار جالبی برخوردم که شاید دانستن آن برای شما هم خالی از لطف نباشد و شما هم مانند من لااقل به دلایلی که سبب ستم و جنایت و رفتار بی شرمانه و غیر انسانی آخوندها و شیعیان طرفدار آنها در حق هموطنان بهائی ما شده  پی ببرید.


شاید عمده ترین علت مخالفت آخوندها این ادعای  رهبر و بانی این آئین آقای سید علی محمد شیرازی ملقب به باب ( که درست همچون بیشتر مدعیان ادیان و آیین های  دیگر پله به پله و مرحله ای هست )) مبنی بر:


اول ادعای رابطه داشتن و باب ( در - دروازه ) بودن بین امام زمان و شیعیان و سپس ادعای خود امام زمان  و قائم بودن و سپس ادعای الوهیت و تجلی روح خدا در جسم و جسد خودش میباشد.


که الحق در اینجا باید حق را به آخوندهای بی شرف بدهیم چون یک عمر ( نزدیک به هزار سال ) زحمت کشیدند عبا و خشتک پاره کردند و توسری و پس گردنی و اردنگ خوردند و متحمل مرارت ها و رنجها شدند که امام زمانی بسازند و خلق کنند بیافرینند تا بلکه با آن دکانی باز کنند و بتوانند به بهانه سهم امام و خمس و کوفت و زهرمارهای دیگر جماعت ابله را فریب بدهند و روزی خودشان را تامین کنند...


حالا یکباره در این وسط یکی از گرد راه برسد و نه تنها اول ادعای رابطه بکند و سپس خود قائم شود بلکه همه آخوندها را به تخم الاغ آن حضرت ( عج ) حساب نکند و تازه امر بر محو کتابهائی که  جر خوردند و آنها را نوشتند و ناندانی آنها هم هست  را هم بدهد , که دیگر واویلا  ....!!


که از نظر اقتصاد مافیائی  و قانون دغلکاران و خلافکاران و دروغگویان ریختن خون چنین نا رو زن تک خوری نه تنها واجب است بلکه بایستی ریشه او را هم بسوزانند و نابود کنند !


اما جالب است بدانید که همین آقای باب دارای چنان جذبه روحی و معنوی و نیرو و هیبت و ایمان و خلوصی بود و چنان حرفهای او بر حق و دلنشین بوده که حتی خود آخوندها جرات نزدیک شدن و فتوای مستقیم قتل او را نداشتند و نمیتوانستند چنین کاری کنند و حتی خود شاه و درباریانش هم از این زبونی و خفت خواری در مقابل بابیان یا بیانی ها مستثنی نبودند و فقط امیر کبیر با حکمی چنان وحشیانه و غیر انسانی که از شخصی چون او بسیار بعید بود و محال بنظر می آمد دستور قتل عام آنها بطریقه تقسیم بابیان بین اصناف و اقشار مردم و ترتیب مسابقه بدتر کشتن را بین آنها صادر کرد و داد !!


اما از نکات بسیار جالب و قابل تامل و قابل پژوهش , پرت کردن آقای باب از بالای برج و سالم  به زمین فرود آمدن و آسیب ندیدنش و دیگری غیب شدن او در اولین مرتبه اعدام و تیربارانش پس از شلیک گلوله ها و برطرف شدن دود شلیک ها و یافتن او در خانه بدون کوچکترین زخم و صدمه ای میباشد که از معجزات او محسوب شده که خدائی از شق القمر کردن و با سوسمار حرف زدن محمد , معجزه ای عقلانی تر و پسندیده تری هست,  ذکر میگردد و اینها مخصوصا نحوه اعدامش در تاریخ هست و مورخین آنرا ثبت کرده اند !


[[ باب را به همراه محمدعلی زنوزی یکی از مریدانش، در فاصله چند قدمی یکدیگر آویزان نمودند. پس از شلیک تفنگ‌ها، دود چند لحظه آن دو نفر را از نظرها پنهان نمود. پس از متفرق شدن دود باروت مردم توانستند محل اعدام را مشاهده کنند، ندای حیرت و وحشت از مردم بلند شد، چون باب آنجا نبود؛[۷۲] زیرا گلوله‌ها فقط به طناب‌ها خورده بود و سبب بازشدن طناب و نجات باب شده‌بود.[۷۲] باب را در اتاقی یافتند و دوباره به محل اعدام آوردند و مثل سابق بستند. اما این بار سربازان از امر شلیک سرباز زدند.[۷۲] گروهی دیگر را آوردند و فرمان شلیک دادند و این بار باب کشته شد.[۷۲] ]]


( البته خیلی ها ادعا میکنند که تیر به طناب دور گردن و اطراف آنها خورده و طنابها را باز کرده و همین سبب فرار آنها شده که یکی نیست به اینها بگوید ابله ها شخصی را که تیرباران میکنند که دیگر به دار نمیکشند که تیر به طنابش بخورد و مرسوم است فقط دستان آنها از پشت میبندند که دور زدن گلوله و به طناب دور دست بسته  خوردن آنهم بدون ایجاد زخم و جراحت  خودش یک معجزه بزرگ غیر قابل انکار میباشد !!))


و نکته بسیار جالب دیگر که شما دوستان بسیار آنرا خوب میدانید و با تمام وجود آنرا حس کردید و عذاب
آنرا کشیدید همانا زدودن افکار خرافی اسلامی آخوندی از ذهن این مردم است ...شما حساب کنید این شخص چه نیروی عجیبی و چه قدرت بیانی داشته که توانسته مردم صد سال پیش که نسبت به مردم امروز صد هزار بار خرافی تر و متعصب تر و سنگ سر تر بودند را به دین آیین خود در آورده آنهم جوری که حتی لشگر ها و قشون چند هزار نفره حکومتی هم از پس آنها بر نمی آمده و از آنها شکست میخورده ...!!


[[ در اکتبر ۱۸۴۸ ارتش شاه برای سرکوبی بابیان از تهران به مازندران گسیل گردید (تقریباً ۲ هزار نفر)، این نیرو هماز بابی‌ها شکست خورد. نیروهای تازه‌نفسی در حدود ۷۰۰۰ تن از تهران به سوی قلعه شیخ طبرسی فرستاده شدومحاصره دژ بابی‌ها آغاز گردید. روحانیون علیه بابی‌ها فتوای (جهاد) دادند اما ارتش شاه نیزکامیابی بدست نیاورد. ویکپدیا ]]


   
 

پنجشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۴

این هم از ادعای مسلمانی سعودی ها و آن مفتی های آدمخوارش !

 این هم از ادعای مسلمانی سعودی ها و آن مفتی های آدمخوارش !



پنداری که این اسلام یا دین تبعیض و بی عدالتی و پارتی بازی و نابرابری میباشد و یا آنکه هر ننه قمری میتواند احکام آنرا بنا به دلخواه خودش تعبیر نماید و یا در راستای منافع و مصالح شخصی و جمعی و با توجه به قیمت دلاری و پوندی و ارزش معاملات تجاری از خیر اجرای آن بگذرد و یا با آن معامله کند !!

اگر در پاکستان زنی را به تهمت رابطه داشتن زنده زنده میسوزانند و سنگسار میکنند ...

اگر در افغانستان دختری را با تهمت دربان مسجد و با دروغ سوزاندن و پاره کردن قرآن با قساوت تمام میکشند...
اگر در ایران دست جوان و یا زنی را بجرم دزدیدن یک مرغ قطع میکنند ولی  محمد رضا رحیمی مشاور رئیس جمهورش با دزدی های چند میلیاردی پس از یک هفته به بهانه مرگ همسرش از زندان به مرخصی میرود و دیگر به اوین بازنمیگردد...

عربستان سعودی زادگاه اسلام و سرزمین مقدس مسلمانان با آن مفتی های آدمخوارش و آن فتاوی مسخره شان و آن نمایش گردن زدن وحشیانه که ادعای رعایت سنت و حفظ دین میکنند و خشتک خودشان را جر میدهند ...

به سادگی بخاطر یک توافق ۵/۹ میلیون پوندی احکام اسلام را به تخم شترهای مرحوم ملک عبدالله هم بحساب نیاوردند و قوانین الهی و کشوری را زیر پا گذاشتند  و بدون اجرای احکام شرع مقدس اسلام و حتی زدن یک ضربه شلاق از ۳۷۸ ضربه شلاق تعیین شده دادگاه عدل اسلامی شان در مورد یک شرابخوار فاسق و فاجر انگلیسی , او را آزاد میکنند و به کشورش باز میگردانند تا بدنیا ثابت کنند که احکام الله چندان واجب الاجرا هم نیست و بسته به طرف مقابلش و با قیمت پوند قابل معامله و قابل اغماض میباشد و این دین اسلام فقط برای کاربران ساده دل و طرفداران کوردل خودش لازم الاجراست و در حق آنها مو هم لای درز احکامش نمیرود ...!!


و همینجاست که آدم به پوچ بودن این احکام الهی یقین پیدا میکند و میفهمد که اسلام جز وسیله ای برای تحمیق مردم و کولی گرفتن از مردم بیچاره  نبوده و نیست و نخواهد بود و الله آنها هم زورش به پولدارها و خارجی ها و پارتی داران نمیرسد !


 توجه بفرمایید :

[[  "کارل اندره " یک شهروند بریتانیایی 74 ساله که 25 سال گذشته را در جده عربستان زندگی کرده است در سال گذشته میلادی و در ایست بازرسی پلیس سعودی به اتهام حمل مشروبات الکلی در خودرو دستگیر و تحت تعقیب قضایی قرار گرفته و از سوی دادگاه عربستان به تحمل 378 ضربه شلاق در ملا عام محکوم شده بود با رایزنی های دولت لندن و بدون اجرای حکم به کشورش بازگشت.ماه گذشته دولت محافظه کار دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا در اعتراض به صدور حکم دادگاه جده علیه این شهروند بریتانیایی اجرای توافق قضایی 5.9 میلیون پوندی دو دولت را لغو کرد.وزیر امور خارجه انگلیس تایید کرد که تنها ساعتی پس از ورود او به عربستان در روز 28 اکتبر گذشته (دو هفته پیش) این شهروند بریتانیایی از زندان آزاد شده است.]]


منبع خبر : http://www.asriran.com/fa/news/430794/نجات-از-دست-سعودی-ها-عکس

حالا دهن منو باز میکنند تا الحمدالله و ماشالله و استغفرالله یه وقت شاکی بشم و بگم : به اون خدا و الله و به اون قانون الهی که با  ملیت و قیمت و پارتی بازی احکامش و اجرای آن فرق میکنه و در مورد آنها تبعیض قائل میشه , باید .....


 نعوذ بالله استغفرالله به رحمتک یا جیمز کامرون ...,
 
حیف که زن و بچه مردم اینجا نشستن وگرنه ...

یکشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۹۴

مسلمانانی که همگی اشکال دارند و مشکل میسازند و دروغ میگویند!

 مسلمانانی که همگی اشکال دارند و مشکل میسازند و دروغ میگویند!
 
 
 هر وقت ما به اعتقادات این آقایان دینمدار نقدی کردیم و حرفی زدیم بلااستثنا و بدون هیچ تردیدی همه آنها متفق القول گفته اند :

اشکال از دین نیست بلکه اشکال از دینداران است !

یا ؛ در اسلام اشکالی وجود ندارد و اشکال از مسلمانان است !

 ویا هر وقت ما مدعی شدیم که بخاطر اسلام چنین مشکلاتی ( فقر , تبعیض , فساد , فحشا , بی اخلاقی ) گریبان ما را گرفته ...

بازهم همگی اظهار میکنند :

این مشکلات بخاطر اسلام نیست بلکه مشکل از مسئولین مسلمان است که بلد نیستند دستورات اسلام را درست اجرا کنند !

و اسلام حقیقی فلان و دستورات اسلام واقعی فلان جور است و ....مزخرف .

خوب آقایان , برادران , دوستان , نفهم ها ...

وقتی خودتان معترف هستید که همگی شما اشکال دارید و وقتی به زبان خودتان میگوئید که این اسلام واقعی نیست و این مسئولین مسلمان واقعی نیستند و نمیتوانند اسلام حقیقی را اجرا کنند و تمام مشکلات تقصیر آنهاست ,
 
پس چرا چارچنگولی به قدرت چسبیدند و ول نمیکنند ؟

پس چرا شما به آنها نمیگویید که این مشکلات بخاطر جهل و بی کفایتی آنهاست ؟

پس چرا نمیروید اسلام را از دست آنها نجات بدهید ؟

پس چرا پشت سر آنها نماز جماعت میخوانید ؟

پس چرا در هیات های آنها سینه میزنید ؟

پس چرا بفرمان آنها راهپیمائی و تظاهرات میکنید ؟

پس چرا دوباره به آنها رای میدهید و آنها را انتخاب میکنید ؟

پس چرا خودتان که اشکال دارید به ما گیر میدهید ؟

پس چرا اول اشکال خودتان را برطرف نمیکنید ؟

پس چرا نمیتوانید اسلام حقیقی را به ما نشان بدهید و آنرا اجرا کنید ؟

پس چرا هرسال بازهم قمه میزنید ؟

پس چرا یکی از شما با این کارها مخالفت جدی نمیکنید ؟

پس چرا یکی از شما درست حسابی درباره این اشکال و مشکل و خرافات ناشی از آن نمینویسید و بطور علنی مخالفت نمیکنید ؟

شما همگی رذیلانه و نانجیبانه دروغ میگوئید...

دروغ میگوئید چون حتی یکی از این پرسش ها را پاسخگو نیستید .

بی شرمانه و بی شرفانه دروغ میگوئید چون یکی از این کارها را نمیخواهید انجام بدهید.

 و فقط برای ماله کشی و پنهان کردن جهل و خرافات و بی کفایتی خودتان دروغ میگوئیدو الکی آنها را تکذیب میکنید .//  

پنجشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۴

هر دم از این باغ بری میرسد ...!

                                                                    هر دم از این باغ بری میرسد ...!؟



مشعل گردانی یا مراسم چهارشنبه سوری دهه محرم در قم که در شب هفتم آن برپا میشود !

بدرستی فهمیدیم و میبینیم که آتشبازی برای امام حسین نه تنها خرافات و آتش پرستی محسوب نمیشود بلکه ثواب دارد و آتش آن خطری ندارد و دست و پای کسی را نمیسوزاند !





 

شنبه، مهر ۲۵، ۱۳۹۴

شغلی بنام مداحی و مفتخورانی بنام مداح !

                  شغلی بنام مداحی و مفتخورانی بنام مداح !



امروزه بعلت زیاد شدن مشغله و درآمد آخوندها و سیر شدن شکم آنها , عده ای بیکاره و مفتخور نام خود را مداح گذاشتند و با خواندن اشعاری از امامان و گریه انداختن مردم نان و روزی خود را در می آورند و این عمل برای آنها بصورت شغل و حرفه در آمده است ! 
 
 هر چند که در ایام گذشته افراد پیر و گدا و فقیر و ناقص العضو که توان کار کردن نداشتند برای جلب نظر و جلب توجه و جلب  ترحم در معابر و گورستانها برای سیر کردن شکم خودشان با آوازی حزین اشعاری میخواندند و به اصطلاح مداحی اهل بیت را میکردند , اما امروزه شاهدیم جوانانی با اندام های سالم و ورزیده فقط از سر بیعاری و کاهلی رو به این کار آورده اند که بسی مایه خجالت و تاسف است .

چرا باید جوانی که میتواند زمینی را آباد کند  و یا چرخی را بگرداند با  گریه کردن و گریه انداختن مردم کسب روزی کند و از این راه نان بخورد و به فرزندانش نیز نانی آغشته به  اشک و ناله و گریه مردم را بدهد ؟

البته مقصر اصلی آن جماعت جاهل و خدا نشناسی هستند که با حماقت و گدا نوازی و جهالت خود چنین افرادی را پرورش میدهند و از جوانان کشور خود افرادی دلقک و بیعار و تن پرور و مفتخور میسازند و پرورش میدهند و حتی چنان آنها را بزرگ میکنند و به آنها قدرت میدهند تا آنچنان هار شوند و احساس قدرت کنند که بخاطر رانندگی و سبقت در خیابان بر روی مردم اسلحه بکشند و به سمت آنها تیر اندازی کنند ( ماجرای تیراندازی محمود کریمی !) و آنقدر وقیح و بیشرم شوند که کمترین انتقاد و ایراد به خود را توهین به اهل بیت و رسول خدا و امامان معصوم بدانند و جلوه دهند .

وبدانید که ادعای رضای خدا و خدمت به اهل بیت و امامان و تکریم و احترام به آنها و زنده نگاه داشتن یاد آنها از جانب این افراد , مزخرف و دروغی بیشرمانه ای بیش نیست که اگر برای رضای خدا و خیر و ثواب آن بود درخواست مزد های چند میلیونی نمیکردند .

که اگر واقعا برای رضای خدا و خدمت به خلق خدا بود ریالی نمیگرفتند و همانند دیگر مردم آنچه را که داشتند در طبق اخلاص میگذاشتند و این هنر ! و آوازه خوانی خودشان را  نذر و هدیه به مولا و اهل بیت خود محسوب میکردند.






پنجشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۹۴

باز سیاهی , باز نوحه , باز گریه و باز هم محرم است !

        باز سیاهی , باز نوحه , باز گریه و باز هم محرم است !


شور و هیجانی غریزی و آن هم برای هیچ !
به دنبال دیگ و بلند گو و طبل و سنج و زنجیر رفتن ...
دوباره به پای قصه تکراری سر بریده نشستن ,
و از برای دردهای بی درمان خود  بر ذکر مصیبتش گریستن ,


بازهم , فکر نذری آنشب هنگام زنجیر زدن و آنرا به پای عشق حسین گذاشتن!


شوق حمل پرچم و کتل برای بچه ها ,
تلاش برای دیده شدن و خودنمائی و جلوه پسران ,
لذت گردش بدون بازخواست و نیمه شب خیابانی دختران,
زحمت و رنج بیخود مردان سیاهپوش برای حفظ آبروی نداشته حاج آقا ,
ورهائی از کارهای خانه ومسابقه غیبت و بدگوئی مذهبی در زیر چادرسیاه زنان ,


بازهم , خلسه و رخوت از تکرار کاری بیهوده درسودا و خیال و توقع بردن ثواب ...


ده شب بدون اخم و تخم پدربخاطر نمره حساب  ,
ده شب بدون عذاب وجدان درآوردن بهانه دیرآمدن و گفتن دروغ ,
ده شب بدون ترس از دعوا و سرکوفت بخاطر شورکردن زیادی غذا ,
ده شب بدون زجر بیخوابی بخاطر ترس چه کنم و کجا بروم  فردا,


باز هم , لذت ده شب آزادی نسبی بخاطر تحمل رنج یک عمراسارت تضمین شده ...

   
مراسمی بدون کارت دعوت ,
تشکل و تجمعی بدون فراخوان ,
یک گردهمائی کور و برآمده از تکرار و عادت ,
آن هم  در مکانی آکنده از بوی گلاب و پاهای گندیده ,


باز هم , غلبه تقدس دروغین بر حقیقت مشهود در یک خودفریبی اعتقادی...


یادآوری وضو و نماز فراموش شده ,
خوب و مومن شدن موقتی حاصله از جوگیر شدن ,
پذیرش حجاب و چادر بسر کردن خودخواسته فقط برای ده شب ,
اوج احترام وعزت و اقتدار عبا و عمامه ها بر بالای منبر,


باز هم , دروغ و ریا و تظاهر و پاچه خواری و خودنمائی و تجاهل و تمارض ...


باز هم , عابد و زاهد شدن گربه زاکانی در میان شور وغوغا موش ها ,


باز هم , گم شدن فریاد روشنگری کسروی درمیان حسین حسین کردن مداحان ,


باز هم , نگاه غمگین هدایت و شرم بوف کور از عاقبت شوم این تقدس بدیمن ,


باز هم , دیدن و خواندن پرچم های آویخته ؛ 


باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه  نوحه و چه  عزا و چه  ماتم  است


وباز هم , زمزمه کردن و زیر لب خواندن ؛

باز این چه  کوشش است که در جهل  آدم  است
باز این چه حماقت , چه بلاهت , چه عادت است ؟! 
 

دوشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۴

وقتی خودتان عقاید و باورتان را مسخره میکنید دیگر از من چه توقعی دارید؟

      وقتی خودتان عقاید و باورتان را مسخره میکنید دیگر از من چه توقعی دارید؟


واقعا نهایت بی انصافی هست که جمعی باور خودشان را با احمقانه ترین دروغ ها به تمسخر بگیرند و آنوقت توقع نداشته باشند که کسی به آن نخندد !

واقعا نهایت خودخواهی هست که عده ای به اعتقادات خودشان توهین کنند ولی اگر کسی طنزگونه به آن انتقاد کرد او را به باد توهین بگیرند و به او فحاشی کنند !!


واقعا نهایت بلاهت و حماقت است که گروهی فقط از برای کم نیاوردن و برای اقرار نکردن به اشتباه شان  بخواهند بر روی حقیقت ماله بکشند و آن دروغ و اشتباه خودشان را توجیه بنمایند!!! 


 واگر آقایان به اصطلاح معتقد و مذهبی توقع داشته باشند که هر مهمل و خزعبل و دروغی که میگویند , من و کسانیکه همچون من فکر میکنند آنرا باور کنیم و یا حتی خودمان را به خریت بزنیم و یا آنرا نشنیده بگیریم , بسیار بسیار سخت در اشتباه هستند و واقعا توقع بیجائی دارند .


ای آقایان متدین , اگر ذره ای منطق  و وجدان دارید خودتان قضاوت کنید که :


من چگونه میتوانم باور کنم که علی بن ابیطالب در ۱۴۰۰ سال پیش حکم شرعی و وظیفه قانونی و اسلامی را که الله برای او تعیین کرده و دست دزدی را که خودش به دزدی اعتراف کرده را قطع کند و بعد از چند ساعت حکم شرع و قانون اسلام و گفته الله را زیر پا بگذارد و اولین عمل پیوند دست را در جهان و در مسجد مدینه انجام دهد و دست آن دزد ملعون را پیوند بزند و به او پس بدهد و حکم شرع را به هیچ نگیرد و مجازاتی را که که الله و رسول و دینش به او گفته را اجرا نکند ؟


آیا اینجا حق من نیست به آن علی که آن آخوند میگوید و آن کسیکه چنین علی را قبول میکند ( نه آن علی حقیقی که چنین نکرده و نمیکند) بگویم دکتر علی بن ابیطالب و یا انصافا بنویسم : (( دکتر علی بن ابیطالب متخصص پیوند اعضاء دارای مدرک تخصصی از دانشگاه جندی شاپور مطب در مسجد جامع مدینه ساعات ویزیت : قبل از نمازهای ظهر و عصر ساعت جراحی و پیوند : بعد از خواندن دو رکعت نماز ...))

آیا حق ندارم وقتی آن آخوند متقلب و یا خودتان چنین چیز احمقانه ای را در مکانهای اجتماعی و تلویزیون عنوان میکنید , من به آن بخندم و کمی با این سوژه حال کنم ؟


            



ای آقایان خدا پرست و مذهبی , اگر به اندازه سر سوزنی فهم و شعور در وجودتان باقی مانده خودتان به من بگوئید که :


من چگونه میتوانم قبول کنم کسی که به خاطر یک بنده و مخلوق دیگر خدا به خودش زنجیر بسته و صدای سگ میکند و ادای سگ را در میاورد و یا مثل کرم بر روی زمین میخزد و خود را از دسته خزندگان میداند و آن ادا را از خودش در میاورد و یا با قمه بر سر طفل خردسال و نوزادش میزند و سرش را خونین و مالین میکند , یک مسلمان با ایمان و اورا معتقد و یا همان اشرف مخلوقات گفته شده خدایتان بدانم؟


آیا من حق ندارم که به چنین جانوری که آبرو و حیثیت مرا در سراسر دنیا میبرد و مرا سوژه تحقیر و تمسخر جهانیان میکند , هر چه دلم خواست بگویم و او را به خاطر این عمل ننگین و این افتضاح  تحقیر کنم و به ریش خودش و پدرش بخندم ...؟


ای شیعیان ولایتمدار , که جز خودتان هیچکس را لایق بهشت نمیدانید , اگر به اندازه ارزنی شرف و آزادگی و شهامت همان حسین را دارید , خودتان کمی به این مطلب فکر کنید و به من بگوئید که :


من چطور میتوانم قبول کنم که حسین در صحرای سوزان کربلا آنقدر از لشگریان ابن زیاد کشت که خون تا رکاب اسبش بالا آمد و جبرئیل وساطت کرد که بس کند و آنقدر نکشد!؟


و یا آنکه در ظهر عاشورا  جعفر جنی به نزد او بیاید و ازاو اذن  جنگیدن بخواهد ؟ ( ارباب حلقه های -۳ )


و یا یک شیر که معلوم نیست از باغ وحش کوفه یا دنیای حیوانات مدینه فرار کرده به نزد او بیاید و دو زانو جلوی او کرنش کند و با زبان فصیح عربی و به لهجه مدینه ای با حسین حرف بزند و بخواهد که برود و شکم لشگریان کفر که همه از قوم خویشان خود حسین  بودند را بدرد و سفره کندو حسین هم بگوید : نه تو کاری نداشته باش !!؟


 و شما هم از آن نمایش و تعزیه درست کنید و بخواهید آنرا در اروپا و امریکا بر روی سن هم ببرید و نمایش بدهید ..!


آیا من حق ندارم که از شما به شوخی و جدی بپرسم ؛ راستی جعفر جنی دم داشت یا سم ؟


و آن شیری که به نزد حسین آمد نر بود یا ماده و بقیه آنها کجا بودند ؟؟!


و در مقابل آن ده روزی که شما همه جور غم و غصه و گریه و اشک و ناله و ماتمی که با این مزخرفات و دروغ ها به من تحمیل میکنید , آیا من حق ندارم که ساعتی با گفتن و تمسخر این دروغ ها و جعلیات کودک فریب خوش باشم و بخندم ؟


و در کلام آخر ,


آقایان , برادران , هموطنان اجباری من ,


شما را به خدا ((همان خدائی که بجای او به ذوالجناح اسب و ماکت گهواره علی اصغر و دست بریده عباس و مسلم توسل میکنید و با اینکار دیگران را هم از خود خدا دور مینمائید))  , قسم میدهم که آیا وقتی خودتان اینچنین با خرافات و دروغ و جعل و جهل آنها را دستمایه تمسخر و سوژه خنده میکنید و و ارزش آنها را پایین می آورید و احمقانه تصور میکنید که با این کارها خدمت میکنید و اجر و ثواب میبرید...!!!


 این حق من نیست و من نمیتوانم و این حق را ندارم که به آن بخندم و یا این عمل ننگین و ابلهانه شما را در قالب طنز به رویتان بیاورم و در پستی بنویسم و آنرا نشر کنم ؟؟

اگر بگوئید نه ... و یا فکر کنید که من مانند شما آنقدر احمق هستم که بخواهم چنین دروغ ها و مهملات و چنین چیزهائی را اعتقاد بدانم و باور کنم , سخت اشتباه میکنید , من چنین چیهائی را هرگز باور نمیکنم و حرفم را میزنم...

 چون این حق من است .// 

         


 

یکشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۹۴

میگوید من میگویم و تو فقط بگو : سمعا و طاعتا !

             میگوید من میگویم و تو فقط بگو : سمعا و طاعتا !

          

شیوخ در پشت تریبون و یا بر سر منبر فریاد میکشند و میگویند : سمعا و طاعتا ...

میگویم : آنچه میگوئی شنیدم اما قابل اطاعت نیست.


میگوید : سمعا و طاعتا ...
میگویم : برای گفته ام دلایل بی شمار دارم .


میگوید : سمعا و طاعتا ...
میگویم : اول , آخر دلیل آنکه خود در این حلقه اطاعت نیستی !


میگوید : خدا , سمعا و طاعتا ...
میگویم : آنکه تو از او بیخبری و ما را در وجودش به شک انداختی ؟


میگوید : دین , سمعا و طاعتا ...
میگویم : همان که برای شما دکان و جا و مقام شد و برای ما فقر و بدبختی ؟


میگوید : رسول , سمعا و طاعتا ...
میگویم : آنکه به زیر ردایش خزیدی و او را سپر بلای دروغ های خود ساختی ؟


میگوید : آخرت , سمعا و طاعتا ...
میگویم : همان روزی که خود به آن باور نداری و چنین به دنیا چسبیدی و ما را از آن میترسانی ؟


میگوید : جهنم , سمعا و طاعتا ...
میگویم : آنکه به بهانه اش دنیا و زندگی مرا تبدیل به همان که میگوئی کردی ؟


میگوید : کتاب , سمعا و طاعتا ...
میگویم : همان که هر کس و ناکسی از نوشته های آن قرائت و تفسیر و برداشت خودش را دارد ؟


میگوید : روایات و احادیث , سمعا و طاعتا ...
میگویم : ان مهملات مجعول و مجهولی که همیشه به نفع شما و به زیان ماست ؟


میگوید : اهل بیت , سمعا و طاعتا ...
میگویم : آنهائی که هر ساله از مرگشان برای شما درآمدی شوند و برای ما اندوه و گریه و عزا ؟


میگوید : ائمه , سمعا و طاعتا ...
میگویم : همان کسانی که وسیله توسل قرار دادی که خلق را از خدا دور کنی ؟


میگوید : انتظار ظهور , سمعا و طاعتا ...
میگویم : همان که او را چاه کنی اندر چاه کردید و جماعتی را دلخوش به نامه انداختن در آن ؟


میگوید : آمادگی برپائی حکومت عدل , سمعا و طاعتا ...
میگویم : کدام حکومت عدلی با مردمی فقیر و گرسنه و معتاد و بیمار و افسرده بنا شده و بنا میگردد ؟


میگوید : ولایت , سمعا و طاعتا ...
میگویم : همان که نظرش با نظر دزدی ها و اختلاسها و فقر و گرانی و بدبختی مردم نزدیک بود ؟


میگوید : احکام شرع , سمعا و طاعتا ...
میگویم : همان که برای بدبختی قطع دست و شلاق است و برای آقازاده ای حبس با تمام امکانات رفاهی و ایامی که اغلب در مرخصی میگذرد ؟


میگوید : حجاب , سمعا و طاعتا ...
میگویم : آنچه گوئی حجاب نیست و بل بهانه ای برای تهدید و تحدید و تفرقه هست و بس .


میگوید : حرام , سمعا و طاعتا ...
میگویم : آنچه به خوردنش عادت کردی و قومی را به خوردن و کردنش واداشتی؟


میگوید : هر آنچه گویم , سمعا و طاعتا ...
میگویم : ۳۷ سال گفتی رنج بیهوده بردی و چنین طاعتی نکردند و نکنند و نخواهند کرد !


میگوید : با چوب و چماق , سمعا و طاعتا ...


میگویم : شرم کن و بترس از آن زمانی که خود را مقابل سیل مردمی به هوش آمده و خشمگین و از جان سیر شده و کینه جو و عصبانی ببینی و در پشت سر هم پل هائی که خودت با غرور و کبر و دروغ و فریب و حرص و طمع  ویران نمودی و و دیگر راه گریزی نداری... و چه سخت و دردناک است آنروز...
و بدان که این وعده از نوع آن وعده های سرخرمنی که بر بالای منبر میدادی نیست و خودت نیک بر درستی و راستی آن آگاه و واقفی , حیا کن .//