آقای معلم , آیا براستی درد واقعی شما فرق است نه فقر ؟
معلمین سراسر کشور امروز در طی یک گردهمائی اعتراضی بنام تجمع سکوت خواسته های خود را بیان کردند به گوش مسئولین رساندند .
اما چند نکته بسیاربسیارعجیب در این تجمع وجود داشت و برخی گفته ها و حرکات سبب شگفتی گردید و برخی نوشته ها و پلاکارد ها نیز درعین محتوای تاسف برانگیزشان خنده دار هم بود ولی خنده ای تلخ ...
یکی از عجیب ترین نکات این گرد همائی تجمع معلمان تهرانی در جلوی مجلس شورای اسلامی که به اصطبل و طویله شهرت پیدا کرده میباشد !
و برای من بسیار بسیار عجیب است که این معلمین محترم چه حرکت درست و سازنده ای از این مجلس و نمایندگان دزد و بیشرف و بی وجدانش دیده اند که برای احقاق حق خودشان به آنها شکایت برده اند و مشکلات خودشان را برای آنها بازگو میکنند ؟
و دیگر آنکه ,
چرا برای احقاق حق خود و اطمینان به خواسته های قانونی و حق مشروع خودشان تجمع (( سکوت )) برقرار میکنند ؟
در حالیکه ما میدانیم این حکومت هر سکوتی را مساوی با (( رضا )) و رضایتمندی میداند و حتی گوشش به داد و فریادهای اعتراضی هم بدهکار نیست , چه رسد که بخواهد به تجمع سکوت توجه کند و به خواسته آنها اهمیت دهد و برای آنها کاری انجام بدهد !!
و بسیار متأثر کننده و رقت بار است که نوشته ای بر بالای سرش میبرد و در دست دارد که بر روی آن نوشته : سکوت ما بلند تر از فریاد ماست !!
و یا سکوتم از رضایت نیست !
که قانونا باید بیت بعدی آن نیز دلم اهل شکایت نیست , باشد !
معلم گرامی , آموزگار محترم و عزیز,
چطور سکوت میتواند از فریاد بلندتر باشد ؟
و اگر سکوت تو از فریادت بلند تر است پس چرا مدرسه را تعطیل کردی و به خیابان آمدی ؟
آیا فقط در خیابان و مجلس سکوت از فریاد بلندتر میشود ؟
این چه فریادیست در حالیکه هیچ صدائی بگوش نمیرسد ؟
همان صدائی که باید مادران و پدران خفته را بیدار کند و نگران آینده فرزندش سازد تا با شما همراه و همصدا شود !
آموزگار مهربان , معلم فداکار ,استادان گرامی و ای آینده سازان کشور ,
آیا براستی درد شما فقر نیست ؟
آیا از اینکه حقوق شما زیر خط فقر است مشکلی ندارید و ناراحت نیستید ؟
آیا همین فقر بر کیفیت آموزش شما برای ساختن دانش آموزان آینده ساز این مرز و بوم هیچ تاثیری نگذاشته است و ندارد ؟
پس چرا در بیانیه خود نوشتی :
افزایش 30 درصدی دستمزد و فوقالعاده شغل معلمان و تاکید بر جدا بودن آن از تاثیرات تورمی بر رشد دستمزدها !
اضافه شدن ردیفهایی مانند حق مسکن ، ایاب و ذهاب هزینه غذا و غیره در حکمهای حقوقی معلمان مانند احکام سایر کارکنان دولت امری ضروری و حقی طبیعی است نا کارآمدی شدید انواع بیمه معلمان به ویژه بیمه تکمیلی از دیگر دغدغه های اصلی جامعه فرهنگیان کشور است.؟؟!
چطور اجازه میدهی که ایلنا بنویسد :
[[ عمدهترین مسئلهای که باعث شده است هزاران معلم حول یک محور مشترک باهم به توافق برسند، دغدغههای صنفی و نارضایتیهای ناشی از شرایط سخت اقتصادی زندگیشان است.
خواستهای که آنها را به کنشگران صنفی مطالبه محور تبدیل کرده است. معلمین میگویند اجازهٔ هیچگونه بهره برداری سیاسی را به هیچ گروه یا جریانی که بخواهد از خواستههای صنفی آنها به نفع منافع سیاسی خود استفاده کند نمیدهند زیرا این خواستهها سالهاست که با شدت و ضعف کم و بیش تکرار شده ...]]
انهم خواسته ای که : سالهاست که با شدت و ضعف کم و بیش تکرار شده ؟؟!!!
سروران گرامی و ای بزرگواران ,
آیا منظور شما از(( فرق )) همان تفاوت بین شما با یک آموزگار واقعی و یک معلم حقیقی در جهان است؟
یا بدنبال تفاوت و فرق خود و فرهنگیان و کارمندان آموزش و پرورش با کارمندان دولت در اداره آب و فاضلاب شهری میگردید؟
آیا شما جایگاه واقعی خود را میدانید ؟
آیا نقش خود را در امروز و فردای این کشور میشناسید ؟
آیا براستی از حقیقت اهمیت خود باخبری ؟
آیا میخواهی التماس کردن را تجربه کنی و بیازمائی و بیاموزی ؟
آیا میدانی که همان کسانی که امروز به آنها اعراض و التماس میکنی شاگردان دیروز خودتان بودند و به لطف و آموزش شما نماینده و وکیل و وزیر شدند ؟
آیا میدانید که امروز همان آینده دیروز شماست که ادعای ساختن آنرا دارید ؟
جسارت مرا ببخشید و مرا عفو کنید که من میگویم :
درد شما و درد اصلی شما فقر است منتها نه فقر مادی و حقوقی بلکه فقر فرهنگی , بله همان فقر فرهنگی که همه ما نیز با شما از آن رنج میبریم و تاوان گرفتاری آنرا میدهیم و میپردازیم ...
معلمین سراسر کشور امروز در طی یک گردهمائی اعتراضی بنام تجمع سکوت خواسته های خود را بیان کردند به گوش مسئولین رساندند .
اما چند نکته بسیاربسیارعجیب در این تجمع وجود داشت و برخی گفته ها و حرکات سبب شگفتی گردید و برخی نوشته ها و پلاکارد ها نیز درعین محتوای تاسف برانگیزشان خنده دار هم بود ولی خنده ای تلخ ...
یکی از عجیب ترین نکات این گرد همائی تجمع معلمان تهرانی در جلوی مجلس شورای اسلامی که به اصطبل و طویله شهرت پیدا کرده میباشد !
و برای من بسیار بسیار عجیب است که این معلمین محترم چه حرکت درست و سازنده ای از این مجلس و نمایندگان دزد و بیشرف و بی وجدانش دیده اند که برای احقاق حق خودشان به آنها شکایت برده اند و مشکلات خودشان را برای آنها بازگو میکنند ؟
و دیگر آنکه ,
چرا برای احقاق حق خود و اطمینان به خواسته های قانونی و حق مشروع خودشان تجمع (( سکوت )) برقرار میکنند ؟
در حالیکه ما میدانیم این حکومت هر سکوتی را مساوی با (( رضا )) و رضایتمندی میداند و حتی گوشش به داد و فریادهای اعتراضی هم بدهکار نیست , چه رسد که بخواهد به تجمع سکوت توجه کند و به خواسته آنها اهمیت دهد و برای آنها کاری انجام بدهد !!
و بسیار متأثر کننده و رقت بار است که نوشته ای بر بالای سرش میبرد و در دست دارد که بر روی آن نوشته : سکوت ما بلند تر از فریاد ماست !!
و یا سکوتم از رضایت نیست !
که قانونا باید بیت بعدی آن نیز دلم اهل شکایت نیست , باشد !
معلم گرامی , آموزگار محترم و عزیز,
چطور سکوت میتواند از فریاد بلندتر باشد ؟
و اگر سکوت تو از فریادت بلند تر است پس چرا مدرسه را تعطیل کردی و به خیابان آمدی ؟
آیا فقط در خیابان و مجلس سکوت از فریاد بلندتر میشود ؟
این چه فریادیست در حالیکه هیچ صدائی بگوش نمیرسد ؟
همان صدائی که باید مادران و پدران خفته را بیدار کند و نگران آینده فرزندش سازد تا با شما همراه و همصدا شود !
آموزگار مهربان , معلم فداکار ,استادان گرامی و ای آینده سازان کشور ,
آیا براستی درد شما فقر نیست ؟
آیا از اینکه حقوق شما زیر خط فقر است مشکلی ندارید و ناراحت نیستید ؟
آیا همین فقر بر کیفیت آموزش شما برای ساختن دانش آموزان آینده ساز این مرز و بوم هیچ تاثیری نگذاشته است و ندارد ؟
پس چرا در بیانیه خود نوشتی :
افزایش 30 درصدی دستمزد و فوقالعاده شغل معلمان و تاکید بر جدا بودن آن از تاثیرات تورمی بر رشد دستمزدها !
اضافه شدن ردیفهایی مانند حق مسکن ، ایاب و ذهاب هزینه غذا و غیره در حکمهای حقوقی معلمان مانند احکام سایر کارکنان دولت امری ضروری و حقی طبیعی است نا کارآمدی شدید انواع بیمه معلمان به ویژه بیمه تکمیلی از دیگر دغدغه های اصلی جامعه فرهنگیان کشور است.؟؟!
چطور اجازه میدهی که ایلنا بنویسد :
[[ عمدهترین مسئلهای که باعث شده است هزاران معلم حول یک محور مشترک باهم به توافق برسند، دغدغههای صنفی و نارضایتیهای ناشی از شرایط سخت اقتصادی زندگیشان است.
خواستهای که آنها را به کنشگران صنفی مطالبه محور تبدیل کرده است. معلمین میگویند اجازهٔ هیچگونه بهره برداری سیاسی را به هیچ گروه یا جریانی که بخواهد از خواستههای صنفی آنها به نفع منافع سیاسی خود استفاده کند نمیدهند زیرا این خواستهها سالهاست که با شدت و ضعف کم و بیش تکرار شده ...]]
انهم خواسته ای که : سالهاست که با شدت و ضعف کم و بیش تکرار شده ؟؟!!!
سروران گرامی و ای بزرگواران ,
آیا منظور شما از(( فرق )) همان تفاوت بین شما با یک آموزگار واقعی و یک معلم حقیقی در جهان است؟
یا بدنبال تفاوت و فرق خود و فرهنگیان و کارمندان آموزش و پرورش با کارمندان دولت در اداره آب و فاضلاب شهری میگردید؟
آیا شما جایگاه واقعی خود را میدانید ؟
آیا نقش خود را در امروز و فردای این کشور میشناسید ؟
آیا براستی از حقیقت اهمیت خود باخبری ؟
آیا میخواهی التماس کردن را تجربه کنی و بیازمائی و بیاموزی ؟
آیا میدانی که همان کسانی که امروز به آنها اعراض و التماس میکنی شاگردان دیروز خودتان بودند و به لطف و آموزش شما نماینده و وکیل و وزیر شدند ؟
آیا میدانید که امروز همان آینده دیروز شماست که ادعای ساختن آنرا دارید ؟
جسارت مرا ببخشید و مرا عفو کنید که من میگویم :
درد شما و درد اصلی شما فقر است منتها نه فقر مادی و حقوقی بلکه فقر فرهنگی , بله همان فقر فرهنگی که همه ما نیز با شما از آن رنج میبریم و تاوان گرفتاری آنرا میدهیم و میپردازیم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر