یک سال دیگر هم مثل برق و باد گذشت ...
ولی شاید برای خیلی از ما هیچ فرقی نکنه و نداشته باشد ,
چه یک سال , چه ده سال , چه ۳۶ سال و چه ۳۰۰ سال گذشت و میگذرد وبگذرد ...!
میدونم بعضی ها دلشوره دارند که مبادا سال دیگه بدتر از امسال باشه , ولی اصلا به روی خودشان نمی آورند وبروز نمیدهند .
ومیدونم عده دیگری مطمئن هستند که سال بعد هم , هیچ فرقی با امسال نداره و نمیکنه و لبخند تلخی میزنند .
و باز هم میدونم که هیچکدام ازما حتی بخودمان زحمت نمیدهیم که بنشینیم و کمی فکر کنیم تا ببینیم واقعا سال قبل چگونه گذشت وچه کار کرده ایم؟
و شاید خیلی ها ازاینکه چون یک سال دیگه به خط پایان خودشان نزدیک تر شدند , احساس رضایت هم بکنند ؟!
من به دنبال دلیل هایش نمیروم و نمیگردم و چیزی درباره آنها نمیگویم ...
اما خیلی خوب میدونم که برای یک پدر و مادر ؛
هیچ چیز وحشتناک تر از این نیست که بچه آنها هیچ آرزو و خواسته و حسرتی نداشته باشه !
یک بچه باید آرزو داشته باشه , تا برای آن تلاش کنه ...
یک بچه باید بخواد , تا میل وشوق به زندگی را در وجود خودش نشان بده ...
یک بچه باید حسرت نداشته ها را داشته باشه تا وقتی بدست آورد چشم هایش برق بزند و از ته دل بخندد ...
یک بچه باید امید داشته باشه تا بتونه بزرگ بشه و زندگی بکنه و مسیر را ادامه بده ...
یک بچه باید داشتنش با نداشتنش , خیلی باهم دیگه فرق بکنه و متفاوت باشه ...
اگر بچه ای آرزوئی نداشته باشه و هیچ چیزی نخواد وخواسته های خودش را به زبان نیاره و یا تمایلی به آنها نداشته باشه , یعنی اینکه حتما یک بیمار هست و یا اینکه هیچ فرقی با یک مرده نداره !
همه ما هم با هر سن و سالی بچه هستیم حتی اگر چند بچه هم داشته باشیم.
و ما هم باید بخواهیم و بگوئیم و به بچه های خودمان هم یاد بدهیم که بخواهند و به زبان بیاورند...
ما باید بخواهیم که سال بعد ما بهتر از امسال باشه ...
ما با ید یک زندگی بهتر در امنیت کامل و با آسایش بیشتر را بخواهیم و به زبان بیاوریم ...
ما باید امید داشته باشیم که آینده بهتری خواهیم داشت ...
ما باید با صدای بلند بگوئیم که خیلی آرزوها داریم ...
ما باید باور کنیم که یک زندگی بهتر و خوشبختی حق طبیعی ماست ...
ما حتی اگر مطمئن باشیم که شاید این چیزها به عمر ما کفاف نداد و به خود ما هم نرسید ...
ولی لااقل میتوانیم بخاطربچه های خودمان آن را فریاد بزنیم و بخواهیم.
ما باید نشان بدهیم که ؛
ما خیلی آرزوها داریم وخیلی چیزها را میخواهیم
و اصلا دوست نداریم ونمیخواهیم که ؛
بچه های ما حسرت به دل بمانند و خودمان هم حسرت به دل از دنیا برویم...
ما حداقل میتوانیم تظاهر کنیم و به بچه های خودمان نشان دهیم که بی خیال نبودیم و بی تفاوت نیستیم .//
ولی شاید برای خیلی از ما هیچ فرقی نکنه و نداشته باشد ,
چه یک سال , چه ده سال , چه ۳۶ سال و چه ۳۰۰ سال گذشت و میگذرد وبگذرد ...!
میدونم بعضی ها دلشوره دارند که مبادا سال دیگه بدتر از امسال باشه , ولی اصلا به روی خودشان نمی آورند وبروز نمیدهند .
ومیدونم عده دیگری مطمئن هستند که سال بعد هم , هیچ فرقی با امسال نداره و نمیکنه و لبخند تلخی میزنند .
و باز هم میدونم که هیچکدام ازما حتی بخودمان زحمت نمیدهیم که بنشینیم و کمی فکر کنیم تا ببینیم واقعا سال قبل چگونه گذشت وچه کار کرده ایم؟
و شاید خیلی ها ازاینکه چون یک سال دیگه به خط پایان خودشان نزدیک تر شدند , احساس رضایت هم بکنند ؟!
من به دنبال دلیل هایش نمیروم و نمیگردم و چیزی درباره آنها نمیگویم ...
اما خیلی خوب میدونم که برای یک پدر و مادر ؛
هیچ چیز وحشتناک تر از این نیست که بچه آنها هیچ آرزو و خواسته و حسرتی نداشته باشه !
یک بچه باید آرزو داشته باشه , تا برای آن تلاش کنه ...
یک بچه باید بخواد , تا میل وشوق به زندگی را در وجود خودش نشان بده ...
یک بچه باید حسرت نداشته ها را داشته باشه تا وقتی بدست آورد چشم هایش برق بزند و از ته دل بخندد ...
یک بچه باید امید داشته باشه تا بتونه بزرگ بشه و زندگی بکنه و مسیر را ادامه بده ...
یک بچه باید داشتنش با نداشتنش , خیلی باهم دیگه فرق بکنه و متفاوت باشه ...
اگر بچه ای آرزوئی نداشته باشه و هیچ چیزی نخواد وخواسته های خودش را به زبان نیاره و یا تمایلی به آنها نداشته باشه , یعنی اینکه حتما یک بیمار هست و یا اینکه هیچ فرقی با یک مرده نداره !
همه ما هم با هر سن و سالی بچه هستیم حتی اگر چند بچه هم داشته باشیم.
و ما هم باید بخواهیم و بگوئیم و به بچه های خودمان هم یاد بدهیم که بخواهند و به زبان بیاورند...
ما باید بخواهیم که سال بعد ما بهتر از امسال باشه ...
ما با ید یک زندگی بهتر در امنیت کامل و با آسایش بیشتر را بخواهیم و به زبان بیاوریم ...
ما باید امید داشته باشیم که آینده بهتری خواهیم داشت ...
ما باید با صدای بلند بگوئیم که خیلی آرزوها داریم ...
ما باید باور کنیم که یک زندگی بهتر و خوشبختی حق طبیعی ماست ...
ما حتی اگر مطمئن باشیم که شاید این چیزها به عمر ما کفاف نداد و به خود ما هم نرسید ...
ولی لااقل میتوانیم بخاطربچه های خودمان آن را فریاد بزنیم و بخواهیم.
ما باید نشان بدهیم که ؛
ما خیلی آرزوها داریم وخیلی چیزها را میخواهیم
و اصلا دوست نداریم ونمیخواهیم که ؛
بچه های ما حسرت به دل بمانند و خودمان هم حسرت به دل از دنیا برویم...
ما حداقل میتوانیم تظاهر کنیم و به بچه های خودمان نشان دهیم که بی خیال نبودیم و بی تفاوت نیستیم .//
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر