در مورد معضل << اعتیاد >> خودتان را بیشتر از این گول نزنید !
افراد بسیار زیادی هستند که دلیل اعتیاد را از نادانی و ناتوانی و سستی و بی ارادگی و بی غیرتی فرد معتاد تصور میکنند و مقصر صددرصد را خود شخص معتاد میپندارند و رهائی از این مصیبت را تنها در گرو خواستن و میل به ترک اعتیاد در شخص معتاد میدانند .
شاید این پندار و تصور تا ۳۰ سال قبل قابل قبول بود و میتوانستیم آنرا بپذیریم ولی در حال حاضر و با توجه به آمارهای موجود چنین تصوری به هیچ وجه قابل قبول نیست و هیچ انسان فهمیده وعاقلی چنین چیزی نمیگوید و نمیتواند آنرا بپذیرد .
در حالیکه بنابر آمار ۲۰ تا ۲۵ درصد از معتادان کشور دارای مدرک فوق لیسانس به بالا هستند و بیش از نیمی از معتادان دارای مدرک دیپلم میباشند پس دلیل اعتیاد را نادانی گفتن و از ناآگاهی دانستن فقط نشانگر نادانی و ناآگاهی گوینده این مطلب است.
و باز آمار بالای تعداد معتادان متاهل نسبت به آمار معتادان مجرد هم میتواند دلیلی بر رد اظهار بیغیرتی درمعتادان باشد.
و گرایش دوباره معتادان به مصرف مواد مخدر پس از خوابیدن و ترک کردن آنها نیز حاکی از آن است که صددرصد شخص معتاد مقصراصلی و تنها گناهکار نیست .
پس این تفکر و تصور تنها نشانگر فرار از واقعیت و شانه خالی کردن از بار مسولیت و گول زدن و فریب دادن شخص گوینده توسط خودش میباشد و بس .
و میتوان با شنیدن این اظهارات سطحی و بی پایه به عمق نادانی وناآگاهی و بیسواد بودن شخص گوینده پی ببریم ...!
و همچنین فکر نمیکنم که چاره این معضل , بازهم بنابر اعتقاد و باور این اشخاص به همان روش سنتی خودشان قابل حل و کارآمد باشند چرا که :
یک معتاد لیسانسه و تحصیلکرده را نمیتوان با تحکم و کتک و بی پولی و بستن به تخت وادار به ترک کرد !
و یک معتاد متاهل شاغل را نمیتوان با انداختنش به داخل زیر زمین و بستن در بر روی او از چنگ اعتیاد رهانید و نجات داد !!
و یا ابلهانه تصور کرد که با نرساندن مواد و کنترل شدید و دور نگهداشتن او از دوستان سابقش سبب پاک شدن او میگردند !
و یا احمقانه خیال کنند که با راندن و بیرون انداختن شخص معتاد ازجمع و یا از خانه , از دست او راحت میشوند و دیگر هیچ مسولیتی در قبال او ندارند.
پس این اشخاص با این تفکرات و طرز فکر بهتر است که خودشان را بیشتر از این فریب ندهند و از واقعیت فرار نکنند و با خواندن و مطالعه بیشتر به حقیقت مطلب آگاهی پیدا کنند و یا حداقل از اظهار نظرهائی اینچنین جدا خودداری کنند و برای حفظ آبروی خودشان سکوت را ترجیح بدهند.
(( روی سخنم بیشتر با جمع کثیری از چنین افرادی بود که در پست [[ نامه سرگشاده و تقاضائی از سردار ...]] من , با بلاهت تمام چنین اظهار نظرهای سخیفانه ای رادرکامنت های خودکردند وچنین دلایل جاهلانه ای را نوشته بودند. ))
افراد بسیار زیادی هستند که دلیل اعتیاد را از نادانی و ناتوانی و سستی و بی ارادگی و بی غیرتی فرد معتاد تصور میکنند و مقصر صددرصد را خود شخص معتاد میپندارند و رهائی از این مصیبت را تنها در گرو خواستن و میل به ترک اعتیاد در شخص معتاد میدانند .
شاید این پندار و تصور تا ۳۰ سال قبل قابل قبول بود و میتوانستیم آنرا بپذیریم ولی در حال حاضر و با توجه به آمارهای موجود چنین تصوری به هیچ وجه قابل قبول نیست و هیچ انسان فهمیده وعاقلی چنین چیزی نمیگوید و نمیتواند آنرا بپذیرد .
در حالیکه بنابر آمار ۲۰ تا ۲۵ درصد از معتادان کشور دارای مدرک فوق لیسانس به بالا هستند و بیش از نیمی از معتادان دارای مدرک دیپلم میباشند پس دلیل اعتیاد را نادانی گفتن و از ناآگاهی دانستن فقط نشانگر نادانی و ناآگاهی گوینده این مطلب است.
و باز آمار بالای تعداد معتادان متاهل نسبت به آمار معتادان مجرد هم میتواند دلیلی بر رد اظهار بیغیرتی درمعتادان باشد.
و گرایش دوباره معتادان به مصرف مواد مخدر پس از خوابیدن و ترک کردن آنها نیز حاکی از آن است که صددرصد شخص معتاد مقصراصلی و تنها گناهکار نیست .
پس این تفکر و تصور تنها نشانگر فرار از واقعیت و شانه خالی کردن از بار مسولیت و گول زدن و فریب دادن شخص گوینده توسط خودش میباشد و بس .
و میتوان با شنیدن این اظهارات سطحی و بی پایه به عمق نادانی وناآگاهی و بیسواد بودن شخص گوینده پی ببریم ...!
و همچنین فکر نمیکنم که چاره این معضل , بازهم بنابر اعتقاد و باور این اشخاص به همان روش سنتی خودشان قابل حل و کارآمد باشند چرا که :
یک معتاد لیسانسه و تحصیلکرده را نمیتوان با تحکم و کتک و بی پولی و بستن به تخت وادار به ترک کرد !
و یک معتاد متاهل شاغل را نمیتوان با انداختنش به داخل زیر زمین و بستن در بر روی او از چنگ اعتیاد رهانید و نجات داد !!
و یا ابلهانه تصور کرد که با نرساندن مواد و کنترل شدید و دور نگهداشتن او از دوستان سابقش سبب پاک شدن او میگردند !
و یا احمقانه خیال کنند که با راندن و بیرون انداختن شخص معتاد ازجمع و یا از خانه , از دست او راحت میشوند و دیگر هیچ مسولیتی در قبال او ندارند.
پس این اشخاص با این تفکرات و طرز فکر بهتر است که خودشان را بیشتر از این فریب ندهند و از واقعیت فرار نکنند و با خواندن و مطالعه بیشتر به حقیقت مطلب آگاهی پیدا کنند و یا حداقل از اظهار نظرهائی اینچنین جدا خودداری کنند و برای حفظ آبروی خودشان سکوت را ترجیح بدهند.
(( روی سخنم بیشتر با جمع کثیری از چنین افرادی بود که در پست [[ نامه سرگشاده و تقاضائی از سردار ...]] من , با بلاهت تمام چنین اظهار نظرهای سخیفانه ای رادرکامنت های خودکردند وچنین دلایل جاهلانه ای را نوشته بودند. ))
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر