نسل سوخته واقعی کیست ؟
بسیاری از جوانان ایرانی معتقدند که از یک نسل سوخته و یک قربانی سرنوشت میباشند اما یک نسل سوخته واقعی آن نسلی هست که دارای این مشخصات باشد:
نسلی که در تغییرات حاصله هیچ دستی و نقشی نداشت
نسلی که بیشترین لطمه و صدمه را از تغیرات خورد و دید
نسلی که در سختترین وضعیت و بدترین موقعیت قرار گرفت
نسلی که هیزم آن آتشی شد که برای سوختن او بپا کردند
نسلی که بیشترین فشارها را به او آوردند و تحمل کرد
نسلی که از کمترین امکانات مادی و معنوی برخوردار بود
نسلی که سوخت کوره آتش جنگ هشت ساله شد
نسلی که با مرگ دمخور و همراه و رفیق بود
نسلی که برای راه رفتن در خیابان باید در جبهه میجنگید
نسلی که تمام راه ها مسدود و همه درها بر رویش بسته بود
نسلی که بجای ترغیب به تحصیل کردن , تشویق به جنگیدن شد
نسلی که به جز رفتن به جبهه های جنگ راه دیگری نداشت
نسل ژ -٣ و جیب خشاب و پوتین و فشنگ و پوکه و انفجار و دود و آتش
نسلی که برای زندگی کردن باید ازمیدان نبرد با مرگ , زنده بیرون می آمد
نسلی که آوازش , با نوای کاروان و کربلا کربلا ما داریم می آییم , بود
نسلی که بیشترین کشته ها و تلفات و اسیران و معلولان را داد
نسلی که با لباس سیاه و همیشه عزادار , روزهای خودش را شب کرد
نسلی که با نشستن پای حجله همکلاسی ها ودوستانش شب ها را به صبح رساند
نسلی که کمترین توقع را داشت و یا شاید اصلا توقعی نداشت
نسلی که حتی فرصت حرف زدن را هم به او ندادند
نسلی که با دفترچه بسیج و اجناس کوپنی تغذیه شد و رشد کرد
نسلی که برای بدست آوردن هرچیزی باید در صف می ایستاد
نسلی که هیچ چیزی برای بدست آوردن نداشت و برایش نگذاشتند
نسلی که هیچ فرصتی برای گریز از بودنش , بدست نیاورد و پا نداد
نسلی که آستین کوتاه و موی بلند و خندیدن و نگاه کردن برایش جرم بود
نسلی که با کمیته و پاترول و گشت ثارالله و طرح والعادیات سرکوب شد
نسلی که فقط با نداریم و نکن و نخور و نپوش و نمیشه مواجه بود
نسلی که با خاموشیهای منظم ازخیابانهای تاریک و پر چاله چوله گذرکرد
نسلی که اول تهدید و بعد تحمیق و سپس تحقیر و در آخر تفکیک شد
نسلی که عشق را در خودش کشت و عاشق نشد
نسلی که فقط جوانی را در فیلم های ویدئوی بتا ماکس دید
نسلی که فقط خوشی را از دهان دیگران و از نسلهای گذشته شنید
نسلی که روزگارش با حسرت سپری شد و فقط آه کشید
نسلی که جائی جز سر کوچه و سر چهارراه برای نشستن نداشت
نسلی که دلخوشی آنها کشیدن سیگاری بنگ بود
نسلی که دق و دلی هایش را بر سر تخمه شکست
نسلی که حرفش شنیده نشد و فریاد در گلویش خفه شد
نسلی که از ته دل گفت ؛ ای مادر کاش نزاده بودی
نسلی که در مقابل خدا کم نیاورد و از او هم طلبکار شد
نسلی که در آتش جهل سوزاندند و در آتش تقدیر ناخواسته سوخت
نسلی که هم تاوان حماقت نسلهای قبلی را داد و هم شاهد تباهی نسلهای بعدی شد و فقط رنج برد...
کسانیکه راه را برای آخوند ها هموار کردند وآخوند ها را آوردند و در اصل :
بسیاری از جوانان ایرانی معتقدند که از یک نسل سوخته و یک قربانی سرنوشت میباشند اما یک نسل سوخته واقعی آن نسلی هست که دارای این مشخصات باشد:
نسلی که در تغییرات حاصله هیچ دستی و نقشی نداشت
نسلی که بیشترین لطمه و صدمه را از تغیرات خورد و دید
نسلی که در سختترین وضعیت و بدترین موقعیت قرار گرفت
نسلی که هیزم آن آتشی شد که برای سوختن او بپا کردند
نسلی که بیشترین فشارها را به او آوردند و تحمل کرد
نسلی که از کمترین امکانات مادی و معنوی برخوردار بود
نسلی که سوخت کوره آتش جنگ هشت ساله شد
نسلی که با مرگ دمخور و همراه و رفیق بود
نسلی که برای راه رفتن در خیابان باید در جبهه میجنگید
نسلی که تمام راه ها مسدود و همه درها بر رویش بسته بود
نسلی که بجای ترغیب به تحصیل کردن , تشویق به جنگیدن شد
نسلی که به جز رفتن به جبهه های جنگ راه دیگری نداشت
نسل ژ -٣ و جیب خشاب و پوتین و فشنگ و پوکه و انفجار و دود و آتش
نسلی که برای زندگی کردن باید ازمیدان نبرد با مرگ , زنده بیرون می آمد
نسلی که آوازش , با نوای کاروان و کربلا کربلا ما داریم می آییم , بود
نسلی که بیشترین کشته ها و تلفات و اسیران و معلولان را داد
نسلی که با لباس سیاه و همیشه عزادار , روزهای خودش را شب کرد
نسلی که با نشستن پای حجله همکلاسی ها ودوستانش شب ها را به صبح رساند
نسلی که کمترین توقع را داشت و یا شاید اصلا توقعی نداشت
نسلی که حتی فرصت حرف زدن را هم به او ندادند
نسلی که با دفترچه بسیج و اجناس کوپنی تغذیه شد و رشد کرد
نسلی که برای بدست آوردن هرچیزی باید در صف می ایستاد
نسلی که هیچ چیزی برای بدست آوردن نداشت و برایش نگذاشتند
نسلی که هیچ فرصتی برای گریز از بودنش , بدست نیاورد و پا نداد
نسلی که آستین کوتاه و موی بلند و خندیدن و نگاه کردن برایش جرم بود
نسلی که با کمیته و پاترول و گشت ثارالله و طرح والعادیات سرکوب شد
نسلی که فقط با نداریم و نکن و نخور و نپوش و نمیشه مواجه بود
نسلی که با خاموشیهای منظم ازخیابانهای تاریک و پر چاله چوله گذرکرد
نسلی که اول تهدید و بعد تحمیق و سپس تحقیر و در آخر تفکیک شد
نسلی که عشق را در خودش کشت و عاشق نشد
نسلی که فقط جوانی را در فیلم های ویدئوی بتا ماکس دید
نسلی که فقط خوشی را از دهان دیگران و از نسلهای گذشته شنید
نسلی که روزگارش با حسرت سپری شد و فقط آه کشید
نسلی که جائی جز سر کوچه و سر چهارراه برای نشستن نداشت
نسلی که دلخوشی آنها کشیدن سیگاری بنگ بود
نسلی که دق و دلی هایش را بر سر تخمه شکست
نسلی که حرفش شنیده نشد و فریاد در گلویش خفه شد
نسلی که از ته دل گفت ؛ ای مادر کاش نزاده بودی
نسلی که در مقابل خدا کم نیاورد و از او هم طلبکار شد
نسلی که در آتش جهل سوزاندند و در آتش تقدیر ناخواسته سوخت
نسلی که هم تاوان حماقت نسلهای قبلی را داد و هم شاهد تباهی نسلهای بعدی شد و فقط رنج برد...
کسانیکه راه را برای آخوند ها هموار کردند وآخوند ها را آوردند و در اصل :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر