نامه ای به برادر حزباللهی مهران غفوریان
برادر مهران غفوریان ( دامه قاقین ) ,
دیروز خبر ناگهانی حزباللهی شدن شما را در اخبار سایتها دیدم و خواندم و پس از تعجب از این اعلام دیرهنگام شما فکر کردم و دریافتم که صددرصد این تاخیر از اضافه وزن و پاهای کوتاه شماست که مثل همیشه قاق و نفر آخر شدید.
اما هنوز در تعجبم که چرا این خبر مشمئز کننده را در مراسم و همایش حمایت از جبهه مقاومت و یادبود شهدای قنیطریه ویژه گرامیداشت شهید جهاد مغنیه لبنانی اعلام کردی ؟
مگر نسبتی با لبنانی ها داری یا پدرت اهل بیروت است ؟
یا شاید هم قنیطریه را با قیطریه اشتباه گرفتی و فکر کردی بالای شهر هست و غذایش چرب تر است؟
برادر مهران ,
تو حتی اسم آن سردار ایرانی ( سردار اسکندری )را که همراه جهاد مغنیه کشته شد را نمیدانستی و در پاسخ خبرنگار هم گفتی که از سر بریده آن سردار ایرانی!!
پس چطور انقدر تحت تاثیر قرار گرفتی که بعنوان یک مسلمان آنهم با یک دعوت ساده ! درآن همایش شرکت کنی و کمترین کاری را که میتوانستی انجام بدهی , انجام دادی ؟
برادر غفوریان ,
چقدر سعادت نصیب تو شد که در آن همایش سعید حدادیان که عین همان جبار سینگ فیلم هندی شعله که تو نقش او را در فیلم مشعل بازی کردی , میماند و مو نمیزند را زیارت نمودی و هم در حین خواندن روضه و درست آن زمان که از سر بریده حضرت اباعبدالله الحسین(ع) میخواند، چشمانت که همیشه مردم را به خنده وادار میکرد پر از اشک شد و به گریه افتادی و استخوانی سبک کردی , خوشا به سعادت تو و التماس دعا برادر ...
برادر هنرمند مهران حزب الهی ,
من هر چه فکر کردم که چطور یک کمدین میتواند حزباللهی باشد آنهم از نوع لبنانی اش عقلم به جائی قد نداد !!؟
چون درست مثل این میماند که آن خواهر حزباللهی که به تو افتخار کرد هم رقاصه فیلم های هندی باشد ...
مگر میشود که یک هنرمند طنز که باید روح ظریف و لطیفی داشته باشد تا بتواند تلخی یک ماجرا را با هنرش تبدیل به شیرینی و لبخند بکند , یک حزب الهی که فقط مرگ و ترور و شهادت و کشتن و کشته شدن و روضه و زوزه و اشک و غم و اندوه خوراکش هست باشد و بشود؟!!
بنظر خودت این محال و دور از عقل نیست ؟
تو به همان سعید حدادیان و یا محمود کریمی هفت تیر کش و یا آن هلالی خانم باز تریاکی بگو که همین فردا بیایند و یک سکانس فیلم کمدی و طنز بازی بکنند !!
میشود ؟ میتوانند ؟ به جان خودت غیر ممکن هست و خودت هم خوب میدانی که نمیتوانند !!!
حالا تو چطور بدون هیچ سابقه ای توانستی که یک حزباللهی بشوی خدا و الهام چرخنده میدانند و بس !
راستی اسم این زنه الهام چرخنده را آوردم ,
خوب بدبخت تو اگر ادای او را در آورده باشی هم , نفهمیدی که او زن است و زیر آن چادر میتواند هرکاری بکند و گندها و افتضاحاتش را زیر آن قایم کند ولی تو میخواهی آنها را کجایت بکنی که گندش در نیاید ؟
و برادر در آخر به تو بگویم که اگر گول بوی کباب را خوردی , خام بودی و نفهمیدی که کبابی در کار نیست بلکه در آنجا فقط دارند خر داغ میکنند ...
منتظر هنر نمایی ها و کارهای خنده دارت به زبان عربی برای کمک و خنداندن مردم مظلوم فلسطین و کودکان بی پناه غزه و لبنان هستیم ...
ثوره , ثوره , حتی النصر ...
التماس دعا برادر حزباللهی مهران غفوریان ,التماس دعا ...
یکی از بینندگان کارهای تو
راستی جون حسن نصرالله اگر دوباره عکس می اندازی با دو تا آدم حسابی عکس بیانداز , نه با اینها که به غول بیابانی بیشتر شبیه هستند تا آدمیزاد !!!
برادر مهران غفوریان ( دامه قاقین ) ,
دیروز خبر ناگهانی حزباللهی شدن شما را در اخبار سایتها دیدم و خواندم و پس از تعجب از این اعلام دیرهنگام شما فکر کردم و دریافتم که صددرصد این تاخیر از اضافه وزن و پاهای کوتاه شماست که مثل همیشه قاق و نفر آخر شدید.
اما هنوز در تعجبم که چرا این خبر مشمئز کننده را در مراسم و همایش حمایت از جبهه مقاومت و یادبود شهدای قنیطریه ویژه گرامیداشت شهید جهاد مغنیه لبنانی اعلام کردی ؟
مگر نسبتی با لبنانی ها داری یا پدرت اهل بیروت است ؟
یا شاید هم قنیطریه را با قیطریه اشتباه گرفتی و فکر کردی بالای شهر هست و غذایش چرب تر است؟
برادر مهران ,
تو حتی اسم آن سردار ایرانی ( سردار اسکندری )را که همراه جهاد مغنیه کشته شد را نمیدانستی و در پاسخ خبرنگار هم گفتی که از سر بریده آن سردار ایرانی!!
پس چطور انقدر تحت تاثیر قرار گرفتی که بعنوان یک مسلمان آنهم با یک دعوت ساده ! درآن همایش شرکت کنی و کمترین کاری را که میتوانستی انجام بدهی , انجام دادی ؟
برادر غفوریان ,
چقدر سعادت نصیب تو شد که در آن همایش سعید حدادیان که عین همان جبار سینگ فیلم هندی شعله که تو نقش او را در فیلم مشعل بازی کردی , میماند و مو نمیزند را زیارت نمودی و هم در حین خواندن روضه و درست آن زمان که از سر بریده حضرت اباعبدالله الحسین(ع) میخواند، چشمانت که همیشه مردم را به خنده وادار میکرد پر از اشک شد و به گریه افتادی و استخوانی سبک کردی , خوشا به سعادت تو و التماس دعا برادر ...
برادر هنرمند مهران حزب الهی ,
من هر چه فکر کردم که چطور یک کمدین میتواند حزباللهی باشد آنهم از نوع لبنانی اش عقلم به جائی قد نداد !!؟
چون درست مثل این میماند که آن خواهر حزباللهی که به تو افتخار کرد هم رقاصه فیلم های هندی باشد ...
مگر میشود که یک هنرمند طنز که باید روح ظریف و لطیفی داشته باشد تا بتواند تلخی یک ماجرا را با هنرش تبدیل به شیرینی و لبخند بکند , یک حزب الهی که فقط مرگ و ترور و شهادت و کشتن و کشته شدن و روضه و زوزه و اشک و غم و اندوه خوراکش هست باشد و بشود؟!!
بنظر خودت این محال و دور از عقل نیست ؟
تو به همان سعید حدادیان و یا محمود کریمی هفت تیر کش و یا آن هلالی خانم باز تریاکی بگو که همین فردا بیایند و یک سکانس فیلم کمدی و طنز بازی بکنند !!
میشود ؟ میتوانند ؟ به جان خودت غیر ممکن هست و خودت هم خوب میدانی که نمیتوانند !!!
حالا تو چطور بدون هیچ سابقه ای توانستی که یک حزباللهی بشوی خدا و الهام چرخنده میدانند و بس !
راستی اسم این زنه الهام چرخنده را آوردم ,
خوب بدبخت تو اگر ادای او را در آورده باشی هم , نفهمیدی که او زن است و زیر آن چادر میتواند هرکاری بکند و گندها و افتضاحاتش را زیر آن قایم کند ولی تو میخواهی آنها را کجایت بکنی که گندش در نیاید ؟
و برادر در آخر به تو بگویم که اگر گول بوی کباب را خوردی , خام بودی و نفهمیدی که کبابی در کار نیست بلکه در آنجا فقط دارند خر داغ میکنند ...
منتظر هنر نمایی ها و کارهای خنده دارت به زبان عربی برای کمک و خنداندن مردم مظلوم فلسطین و کودکان بی پناه غزه و لبنان هستیم ...
ثوره , ثوره , حتی النصر ...
التماس دعا برادر حزباللهی مهران غفوریان ,التماس دعا ...
یکی از بینندگان کارهای تو
راستی جون حسن نصرالله اگر دوباره عکس می اندازی با دو تا آدم حسابی عکس بیانداز , نه با اینها که به غول بیابانی بیشتر شبیه هستند تا آدمیزاد !!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر