بیتفاوتی .. بی تفاوت ها ....
آنها خدای فرصت سوزی واستاد از دست دادن موقعیت ها هستند .
مشتی آدم خسته و کم طاقت که :
مابین خوب و بد ،حق و باطل و گفتن و نگفتن و کردن و نکردن گیر کرده اند.
آدمهائی که احساس میکنند دیگر کشش و توانایی ندارند و منفعل مانده اند .
سیاهی لشگری هستند که گاه بنابرسلیقه خود شان به چپ ویا راست متمایل میشوند .
منتظر هستند تا یکی بیاید و همه چیز را تغییر بدهد تا دنیا را بوفق مرادشان شود .
و منتظر آن یک روز هستند و به آن دلخوشند که آن یکروز بیاید . آن یک روز نیامدنی !!
و من نگران آن هستم که مبادا آن ناجی و یا آن روز خیالی را نبینند و این آرزو را باخود به گور ببرند........
اما خودشان را گول میزنند....
خودشان را گول میزنند تا در زندگی یکنواخت شان تحولی ایجاد کنند ,
تحولی در حالت انتظار ....
تلاش میکنند با انتظار, هویتی برای خودشان بسازند و صاحب هویتی حتی دروغین شوند .
میسازند تا مبادا آن احساس بد تهی بودن برشان غلبه کند.
منطق آنها ؛ حفظ آرامش موجود بخاطر بدتر نشدن وضعیت بد فعلی حاکم میباشد ...
ومرام و روش آنها دخالت نکردن با ژست بیطرفی با دروغ های مصلحتی همراه با قیافه ای خسته هست.
تکیه کلام آنها هم:
دیدی گفتم !
میدونستم....
من که گفتم....
از اول معلوم بود!!
با کوچکترین نقد یا حتی اشاره یا گلایه ای بر آشفته میشوند.
چنان آشفته میشوند که می آشوبند....
و تمام ناکامی ها ودیوار کمبود ها و تقصیرات را برسر شخص منتقد آوار میکنند.
آنها خدای فرصت سوزی واستاد از دست دادن موقعیت ها هستند .
و در تخریب و از بین بردن ظرفیت های موجود بی رقیب و بی نظیر میباشند .
رمز ماندگاری آنها در پاسخ و گفتن : اصلا به من چه مربوطه ؟
که با آن براحتی از زیر مسئولیت نداشته ، شانه خالی میکنند و میگریزند.......
دنیای آنها به سردی یخ و شکنندگی بلور است.
وجود بی تفاوت ها و کثرت و تعداد آنها بهترین مکان برای پنهان شدن و رشد و نمو ؛
موج سواران ، فرصت طلبان، هرهری مذهبان و دمدمی مزاجان هست.
همان کسانیکه فقط اگر احساس امنیت کنند ،
سر درآورده و تبدیل به منتقدی زبردست و ناطقی توانا میشوند...
اما همان ها با کوچکترین احساس خطر,
باز خود را در میان بی تفاوت ها پنهان میکنند
و چنان ناپیدا میشوند که انگار اصلا وجود نداشته اند .
قدرت تطابق و همزیستی و همرنگی آنها با بی تفاوت ها فوق العاده و بی نظیر است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر