برپائی مراسم عزاداری در ایام محرم وعلت تکرار آن توسط ایرانیان
وجود مراسم و حرکات جمعی و همگانی و تشریک مساعی در کاری مشترک برای یک جامعه لازم و ضروری و حیاتی میباشد.
واز دیرباز بزرگان و متفکران هر جامعه ای با شناخت خلق و خوی مردم وآگاهی و درک میزان اهمیت آن در همبستگی ولزوم ایجاد شادی و نشاط و صمیمیت در میان افراد قبیله و جامعه خودشان و با برپائی جشن ها و برگزاری آن به این خواسته پاسخ دادند.
واین جشن ها با گذشت زمان بشکل یک سنت درآمده وجز فرهنگ آنها شده و یکی از رسوم ملی هر مملکتی محسوب میگردد که مردم هر کشوری هر ساله با دقت و اهمیت و حساسیت در برپائی و برگزار کردن هر چه باشکوه تر آن میکوشند.
ولی فکر میکنم تنها در ایران است که برخلاف همه جا بجای برپائی جشن و رقص و آواز و شادی , عزاداری و زنجیر زنی و نوحه خوانی و گریه کردن و اشک ریختن و غم خوردن مرسوم و متداول گشته است .
//
و چون این رسم و واکنش با عقاید مذهبی و اعتقادی و دینی عجین شده شکل گرفته , خرده گرفتن به آن و یا درخواست برای تغییر دادنش حتی باارائه دلایل منطقی و عقلی و کاملا علمی هم بسیار مشکل و خطرناک میباشد وفعلا محال
بنظر میرسد.
در حال حاضر برای ما ایرانی ها دهه محرم و مراسم عزاداری و برپائی هیات وحاشیه هایش بیشتر از جنبه دینی و مذهبی آن , حضور آزادانه و بدون دعوت در یک مراسم اجتماعی انهم بدون رعایت تشریفات و بی اهمیت بودن شغل و طبقه و جایگاه اجتماعی دارای کشش بسیاری هست واز جذابیت خاصی برخوردار است .
در جامعه ای بسته , آزادی حضور در یک حرکت گروهی و همگانی ومهیا بودن مکانی برای ایجاد روابط تازه و امکان نمایش توانائی های شخصی و خودنمائی آنهم درزمان و ساعاتی که بر خلاف روزهای عادی دیگرهست و بازخواستی به دنبال نداشته باشد , برای همگان مخصوصا جوانان و زنان که محدودیت هایی دارند بسیار پر کشش و خیلی جالب است وبرایشان نعمتی به حساب می آید.
و حتی اگرهمگان آگاه شوند و بدانند که بنوعی برپائی این مراسم ابزاری برای کنترل و ایجاد محدودیت های بیشتری از جانب حکام در روزهای دیگر سال هست و برگزاری آن تنها برای قشر خاصی منفعت و استفاده دارد و آزادی محدود در آن ایام نیز صدقه رعایت در تکرارکردن آن میباشد.
بازهم بعلت نداشتن جایگزینی برای آن و نداشتن هیچ محدودیتی در این زمینه , بطور خودخواسته آنرا برپا میدارند و همان حرکات را انجام میدهند و در متنوع کردن مراسم برای جالبتر شدن آن , از هیچ حرکت ابلهانه و احمقانه ای شرم و ابائی ندارند.
حرکاتی همچون:
گل مالیدن بر سر و کله و لباس ها...
و یا زنجیر بستن به خودشان و صدای سگ در آوردن...
و یا بر سر و کله خود قمه زدن...
و جدیدا به اسب و حیوانات متوسل شدن ..........
وجود مراسم و حرکات جمعی و همگانی و تشریک مساعی در کاری مشترک برای یک جامعه لازم و ضروری و حیاتی میباشد.
واز دیرباز بزرگان و متفکران هر جامعه ای با شناخت خلق و خوی مردم وآگاهی و درک میزان اهمیت آن در همبستگی ولزوم ایجاد شادی و نشاط و صمیمیت در میان افراد قبیله و جامعه خودشان و با برپائی جشن ها و برگزاری آن به این خواسته پاسخ دادند.
واین جشن ها با گذشت زمان بشکل یک سنت درآمده وجز فرهنگ آنها شده و یکی از رسوم ملی هر مملکتی محسوب میگردد که مردم هر کشوری هر ساله با دقت و اهمیت و حساسیت در برپائی و برگزار کردن هر چه باشکوه تر آن میکوشند.
ولی فکر میکنم تنها در ایران است که برخلاف همه جا بجای برپائی جشن و رقص و آواز و شادی , عزاداری و زنجیر زنی و نوحه خوانی و گریه کردن و اشک ریختن و غم خوردن مرسوم و متداول گشته است .
//
و چون این رسم و واکنش با عقاید مذهبی و اعتقادی و دینی عجین شده شکل گرفته , خرده گرفتن به آن و یا درخواست برای تغییر دادنش حتی باارائه دلایل منطقی و عقلی و کاملا علمی هم بسیار مشکل و خطرناک میباشد وفعلا محال
بنظر میرسد.
در حال حاضر برای ما ایرانی ها دهه محرم و مراسم عزاداری و برپائی هیات وحاشیه هایش بیشتر از جنبه دینی و مذهبی آن , حضور آزادانه و بدون دعوت در یک مراسم اجتماعی انهم بدون رعایت تشریفات و بی اهمیت بودن شغل و طبقه و جایگاه اجتماعی دارای کشش بسیاری هست واز جذابیت خاصی برخوردار است .
در جامعه ای بسته , آزادی حضور در یک حرکت گروهی و همگانی ومهیا بودن مکانی برای ایجاد روابط تازه و امکان نمایش توانائی های شخصی و خودنمائی آنهم درزمان و ساعاتی که بر خلاف روزهای عادی دیگرهست و بازخواستی به دنبال نداشته باشد , برای همگان مخصوصا جوانان و زنان که محدودیت هایی دارند بسیار پر کشش و خیلی جالب است وبرایشان نعمتی به حساب می آید.
و حتی اگرهمگان آگاه شوند و بدانند که بنوعی برپائی این مراسم ابزاری برای کنترل و ایجاد محدودیت های بیشتری از جانب حکام در روزهای دیگر سال هست و برگزاری آن تنها برای قشر خاصی منفعت و استفاده دارد و آزادی محدود در آن ایام نیز صدقه رعایت در تکرارکردن آن میباشد.
بازهم بعلت نداشتن جایگزینی برای آن و نداشتن هیچ محدودیتی در این زمینه , بطور خودخواسته آنرا برپا میدارند و همان حرکات را انجام میدهند و در متنوع کردن مراسم برای جالبتر شدن آن , از هیچ حرکت ابلهانه و احمقانه ای شرم و ابائی ندارند.
حرکاتی همچون:
گل مالیدن بر سر و کله و لباس ها...
و یا زنجیر بستن به خودشان و صدای سگ در آوردن...
و یا بر سر و کله خود قمه زدن...
و جدیدا به اسب و حیوانات متوسل شدن ..........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر