مصاحبه خبرنگار کردار نیک با اولین میمون فضانورد ایرانی
پس از زحمات بسیار و پرداخت رشوه به دربان باغ وحش تا رئیس سازمان فضائی ناسا ، خبرنگار ما موفق به دیدار و مصاحبه با میمون فضانورد ایرانی شد.
خبرنگار ما : اول بفرمایید که آیا نام شما همان آفتاب است و شما را به همین اسم صدا کنیم ؟
آفتاب : بسم الله الرحمن الرحیم
اذا ارسلنا المیمون فی کپسول به فضا بمبلغ ثالثا میلیارد تومان , فی شارع افتخارا اسلاما ....
ضمن عرض سلام خمت مردم فضا دوست و شهید پرور ایران و درود به رهبر فضانورد و فضاپرور انقلاب و با درود به تمام میمونهای شهید شده در راه فتح
قله ها و فضائی و کرات آسمانی وسیارات منظومه شمسی ....
ضمن تبریک برای فرارسیدن ایام مبارکه دهه فجریا همان دهه زجرکه مردم میگویند ،
من میمون بن فرناس با اسم بین المللی میمین گاگارین ملقب به آفتاب هستم ،
وشما همان آفتاب مرا صدا کنید .
خبرنگار ما : چی شد که شما تصمیم گرفتید که فضانورد بشوید ؟
آفتاب : والله ، ما غلط میکنیم که بخواهیم به فضا برویم ,
یا دوست داشته باشیم که فضانورد بشویم !
واصلا میمون رو چه به فضا ...؟
جای ما در جنگلها و بالای درخته نه در موشک و معلق در هوا ...
و در اینجا باید بگویم که من اول داوطلب اینکار نبودم ، ولی پس از عملیات ربودن من توسط برادران سربازان گمراه امام زمان و انتقال من به اوین و تحمل شش ماه انفرادی بعلت مقاومت و ایستادگی , که در طی این مدت با بازجوئی هائی که توسط برادران تواب ساز بسرکردگی برادر حسین بازجو انجام میگرفت , مقاومت من درهم شکست.....
و درآخر با آوردن یک خرس بزرگ , که میگفت من یک خرگوش هستم ونشان دادن عاقبت وی تسلیم شدم وبصورت داوطلبانه برای فضانوردی اسلامی و نابودی اسرائیل غاصب و آمریکای جهانخوارو فتح کهکشانها اعلام آمادگی کردم .
فقط نمیدانم چرا هر چقدر اصرار کردم که مرا یک بسیجی فضانورد معرفی کنند ،
قبول نکردند که نکردند ، نمیدانم چرا ؟
خبرنگار ما : کلا , فضانورد شدن و آمادگی شما چه مدت زمانی طول کشید ؟
آفتاب : با احتساب مدت انفرادی دراوین و دوره آموزش ،من موفق شدم که زیر یکسال به این فیض عظیم نائل شوم .
وهمینجا از برادرم آقای محمود احمدی نژاد رئیس جمهور دولت خدمتگزار امام زمان تشکر ویژه میکنم , چرا که الگوی من برای انجام این ماموریت الهی بودند .
خبرنگار ما : کمی از چگونگی تمرین ها ودوره های آموزشی خود بگویید .
آفتاب : پس از خواندن نماز صبح و آیات و وحشت و خواندن سوره شمس و تلاوت آیه الکرسی و فوت کردن آن به درو اطراف خودم , به اتاق مخصوصی که سقف بسیار بلندی داشت میرفتیم .
و در آنجا پس از خواندن دعای جعفر طیار در جای مخصوصی پاهایم را جفت میکردم و با گفتن الله اکبر جفت پا به هوا میپریدم .
اوایل هر چه زور میزدم و میپریدم به یک متر هم نمیرسید.
ولی با ضربات کابل و شلاق و توجه و تذکرات صمیمانه و ارشاد یکی از برادران
که برادر جابر مهربان نام داشت موفق به زدن رکورد پانزده متروسی و هفت سانت شدم , که بر جای نهادن این رکورد , بی تردید از امداد های غیبی وحاصل دعای خیر مراجع محترم و آیات اعظام است.
البته لازم به ذکر است که من هر روز روزه بودم و این تمرین ها را با زبان روزه انجام میدادم .
و بدانید که روزه گرفتن یکی از مهمترین و ضروری ترین دوره ها برای تمرین و از سخت ترین مراحل آموزش میباشد که دلیلی صددرصد علمی دارد .
میدانید که درسفینه ودرفضا آب محدود و جیره بندی شده است وامکان طهارت گرفتن هم در خلاء مقدور نیست و از آفتابه نمیشود استفاده کرد .
پس اگر با خوردن و آشامیدن , خدائی نکرده مجبور به رفتن به مستراح برای قضای حاجت بشویم , ممکن است سبب ترشح نجاست و مدفوع در خلاء
بشود که در و دیوار و همه پروژه ما نجس خواهد شد .
که طبق دستورات اسلام و احکام , باید همه جا را بشوریم و آب بکشیم , که با
کمبود آب اینکار ممکن نیست و ادامه یک پروژه نجس هم حرام است .
پس با بهره از ماه مبارک رمضان واستفاده از فریضه روزه و راهنمائی علمای اسلام , قادر خواهیم بود تا عملیات ما بدون نجاست و پاک و مطهر مورد قبول
درگاه حق قرار بگیرد.
و تمرین بعدی ما آموختن نوحه خوانی هست که برای تقویت روحیه در فضا واجب است.
که این تمرین زیر نظر برادر بهتر از جانم عبدالرضا هلالی , همراه با خانم و قلیان تریاک میباشد که جز بهترین ساعات آموزش من محسوب میشود .
خبر نگار ما : بفرمایید در مدت اقامت در فضا چکار میکردید ؟
آفتاب : میدانید که مرا به صندلی بسته بودند ، بنابرین نتوانستم کاری بکنم .
فقط دوربینی که برادران من را با آن میدیدند و مانیتوری که من برادران را در آن میدیدم جلوی چشمانم بود ودستورات لازم را برای خواندن بموقع نماز و تکلیف شرعی میدادند را با آنها ابلاغ میکردند , و در مواقع بیکاری برایم سخنرانی آقایان مصباح و جنتی و خلاصه نماز جمعه را از مانیتور پخش میکردند و میگذاشتند.
(( ولی در هنگام خوا ب آلودگی و یا تنبلی در انجام فرائض دینی , از تصویر آقای احمد خاتمی از نمای بسیار نزدیک استفاده میکردند که واقعا موثر بود.))
خبرنگار ما : یک خاطره خودتان را برای خوانندگان ما تعریف کنید .
آفتاب : بهترین خاطره من مربوط به زمانی بود که من برای انجام تکلیف دینی در فضا دچار شک شدم......
طبق نوشته قرآن و دستورات اسلام , این تکالیف برای انسان که قرار است خلیفه الله روی زمین بشود هست و به من که میمون و آنهم نه بر روی زمین بلکه معلق در فضا هستم , واجب نیست و تکلیف نمیباشد.....
به همین سبب دچار بحران روحی شدیدی شدم .....
ولی برادران با امکان مکالمه زنده من با آیات , آقایان صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی در یک چت تصویری وشنیدن نصایح سودمند و تفهیم معنی ارتداد و شرح مجازات آن توسط آن دو بزرگوار دوباره نور ایمان به قلبم تابیدن گرفت .//
خبرنگار ما : و برای آخرین سوال ، برنامه های بعدی شما چیست ؟
آفتاب : برنامه های زیادی داریم.....
که به حول قوه الهی مهمترین آنها فرستادن مسلمین زنده زنده به فضا و اعزام آنها متقیم از آنجا به بهشت است!
و بعدی پیدا کردن یک کره و سیاره ای که تمام شرایط را برای برگزاری یک نماز جماعت دارا باشد ،البته این تصمیم بعد از فرمایش آن رئیس دانشگاه که این آرزو را کرده بودند و با سفارش آیتالله نوری همدانی و دیگر علمای فیضیه در صدر دستور و برنامه های سازمان فضا و هوای جمهوری اسلامی قرار گرفت.
که همه شدیدا مشغول کار بر روی آن میباشند ،
البته برای تمرین و آزمایش آن قول دادند که یکی از برادران مخلص بسیجی سایبری نیز مرا همراهی کند انشاالله ......
خبرنگار ما : با تشکر از شما اگر حرفی برای خوانندگان دارید بفرمایید
آفتاب : حرف من به جوانان اینست که این شعار ها را سر لوحه زندگی انقلابی و فضائی خودشان بکنند:
راه قدس از مریخا میگذرد +
جنگ ، جنگ تا فتح خورشید در فضا +
اورانوس اورانوس ما داریم میاییم +
موشک ، موشک حتی النصر +
خدایا خدایا ، تا کهکشان بعدی جنتی را نگهدار .....
پس از زحمات بسیار و پرداخت رشوه به دربان باغ وحش تا رئیس سازمان فضائی ناسا ، خبرنگار ما موفق به دیدار و مصاحبه با میمون فضانورد ایرانی شد.
خبرنگار ما : اول بفرمایید که آیا نام شما همان آفتاب است و شما را به همین اسم صدا کنیم ؟
آفتاب : بسم الله الرحمن الرحیم
اذا ارسلنا المیمون فی کپسول به فضا بمبلغ ثالثا میلیارد تومان , فی شارع افتخارا اسلاما ....
ضمن عرض سلام خمت مردم فضا دوست و شهید پرور ایران و درود به رهبر فضانورد و فضاپرور انقلاب و با درود به تمام میمونهای شهید شده در راه فتح
قله ها و فضائی و کرات آسمانی وسیارات منظومه شمسی ....
ضمن تبریک برای فرارسیدن ایام مبارکه دهه فجریا همان دهه زجرکه مردم میگویند ،
من میمون بن فرناس با اسم بین المللی میمین گاگارین ملقب به آفتاب هستم ،
وشما همان آفتاب مرا صدا کنید .
خبرنگار ما : چی شد که شما تصمیم گرفتید که فضانورد بشوید ؟
آفتاب : والله ، ما غلط میکنیم که بخواهیم به فضا برویم ,
یا دوست داشته باشیم که فضانورد بشویم !
واصلا میمون رو چه به فضا ...؟
جای ما در جنگلها و بالای درخته نه در موشک و معلق در هوا ...
و در اینجا باید بگویم که من اول داوطلب اینکار نبودم ، ولی پس از عملیات ربودن من توسط برادران سربازان گمراه امام زمان و انتقال من به اوین و تحمل شش ماه انفرادی بعلت مقاومت و ایستادگی , که در طی این مدت با بازجوئی هائی که توسط برادران تواب ساز بسرکردگی برادر حسین بازجو انجام میگرفت , مقاومت من درهم شکست.....
و درآخر با آوردن یک خرس بزرگ , که میگفت من یک خرگوش هستم ونشان دادن عاقبت وی تسلیم شدم وبصورت داوطلبانه برای فضانوردی اسلامی و نابودی اسرائیل غاصب و آمریکای جهانخوارو فتح کهکشانها اعلام آمادگی کردم .
فقط نمیدانم چرا هر چقدر اصرار کردم که مرا یک بسیجی فضانورد معرفی کنند ،
قبول نکردند که نکردند ، نمیدانم چرا ؟
خبرنگار ما : کلا , فضانورد شدن و آمادگی شما چه مدت زمانی طول کشید ؟
آفتاب : با احتساب مدت انفرادی دراوین و دوره آموزش ،من موفق شدم که زیر یکسال به این فیض عظیم نائل شوم .
وهمینجا از برادرم آقای محمود احمدی نژاد رئیس جمهور دولت خدمتگزار امام زمان تشکر ویژه میکنم , چرا که الگوی من برای انجام این ماموریت الهی بودند .
خبرنگار ما : کمی از چگونگی تمرین ها ودوره های آموزشی خود بگویید .
آفتاب : پس از خواندن نماز صبح و آیات و وحشت و خواندن سوره شمس و تلاوت آیه الکرسی و فوت کردن آن به درو اطراف خودم , به اتاق مخصوصی که سقف بسیار بلندی داشت میرفتیم .
و در آنجا پس از خواندن دعای جعفر طیار در جای مخصوصی پاهایم را جفت میکردم و با گفتن الله اکبر جفت پا به هوا میپریدم .
اوایل هر چه زور میزدم و میپریدم به یک متر هم نمیرسید.
ولی با ضربات کابل و شلاق و توجه و تذکرات صمیمانه و ارشاد یکی از برادران
که برادر جابر مهربان نام داشت موفق به زدن رکورد پانزده متروسی و هفت سانت شدم , که بر جای نهادن این رکورد , بی تردید از امداد های غیبی وحاصل دعای خیر مراجع محترم و آیات اعظام است.
البته لازم به ذکر است که من هر روز روزه بودم و این تمرین ها را با زبان روزه انجام میدادم .
و بدانید که روزه گرفتن یکی از مهمترین و ضروری ترین دوره ها برای تمرین و از سخت ترین مراحل آموزش میباشد که دلیلی صددرصد علمی دارد .
میدانید که درسفینه ودرفضا آب محدود و جیره بندی شده است وامکان طهارت گرفتن هم در خلاء مقدور نیست و از آفتابه نمیشود استفاده کرد .
پس اگر با خوردن و آشامیدن , خدائی نکرده مجبور به رفتن به مستراح برای قضای حاجت بشویم , ممکن است سبب ترشح نجاست و مدفوع در خلاء
بشود که در و دیوار و همه پروژه ما نجس خواهد شد .
که طبق دستورات اسلام و احکام , باید همه جا را بشوریم و آب بکشیم , که با
کمبود آب اینکار ممکن نیست و ادامه یک پروژه نجس هم حرام است .
پس با بهره از ماه مبارک رمضان واستفاده از فریضه روزه و راهنمائی علمای اسلام , قادر خواهیم بود تا عملیات ما بدون نجاست و پاک و مطهر مورد قبول
درگاه حق قرار بگیرد.
و تمرین بعدی ما آموختن نوحه خوانی هست که برای تقویت روحیه در فضا واجب است.
که این تمرین زیر نظر برادر بهتر از جانم عبدالرضا هلالی , همراه با خانم و قلیان تریاک میباشد که جز بهترین ساعات آموزش من محسوب میشود .
خبر نگار ما : بفرمایید در مدت اقامت در فضا چکار میکردید ؟
آفتاب : میدانید که مرا به صندلی بسته بودند ، بنابرین نتوانستم کاری بکنم .
فقط دوربینی که برادران من را با آن میدیدند و مانیتوری که من برادران را در آن میدیدم جلوی چشمانم بود ودستورات لازم را برای خواندن بموقع نماز و تکلیف شرعی میدادند را با آنها ابلاغ میکردند , و در مواقع بیکاری برایم سخنرانی آقایان مصباح و جنتی و خلاصه نماز جمعه را از مانیتور پخش میکردند و میگذاشتند.
(( ولی در هنگام خوا ب آلودگی و یا تنبلی در انجام فرائض دینی , از تصویر آقای احمد خاتمی از نمای بسیار نزدیک استفاده میکردند که واقعا موثر بود.))
خبرنگار ما : یک خاطره خودتان را برای خوانندگان ما تعریف کنید .
آفتاب : بهترین خاطره من مربوط به زمانی بود که من برای انجام تکلیف دینی در فضا دچار شک شدم......
طبق نوشته قرآن و دستورات اسلام , این تکالیف برای انسان که قرار است خلیفه الله روی زمین بشود هست و به من که میمون و آنهم نه بر روی زمین بلکه معلق در فضا هستم , واجب نیست و تکلیف نمیباشد.....
به همین سبب دچار بحران روحی شدیدی شدم .....
ولی برادران با امکان مکالمه زنده من با آیات , آقایان صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی در یک چت تصویری وشنیدن نصایح سودمند و تفهیم معنی ارتداد و شرح مجازات آن توسط آن دو بزرگوار دوباره نور ایمان به قلبم تابیدن گرفت .//
خبرنگار ما : و برای آخرین سوال ، برنامه های بعدی شما چیست ؟
آفتاب : برنامه های زیادی داریم.....
که به حول قوه الهی مهمترین آنها فرستادن مسلمین زنده زنده به فضا و اعزام آنها متقیم از آنجا به بهشت است!
و بعدی پیدا کردن یک کره و سیاره ای که تمام شرایط را برای برگزاری یک نماز جماعت دارا باشد ،البته این تصمیم بعد از فرمایش آن رئیس دانشگاه که این آرزو را کرده بودند و با سفارش آیتالله نوری همدانی و دیگر علمای فیضیه در صدر دستور و برنامه های سازمان فضا و هوای جمهوری اسلامی قرار گرفت.
که همه شدیدا مشغول کار بر روی آن میباشند ،
البته برای تمرین و آزمایش آن قول دادند که یکی از برادران مخلص بسیجی سایبری نیز مرا همراهی کند انشاالله ......
خبرنگار ما : با تشکر از شما اگر حرفی برای خوانندگان دارید بفرمایید
آفتاب : حرف من به جوانان اینست که این شعار ها را سر لوحه زندگی انقلابی و فضائی خودشان بکنند:
راه قدس از مریخا میگذرد +
جنگ ، جنگ تا فتح خورشید در فضا +
اورانوس اورانوس ما داریم میاییم +
موشک ، موشک حتی النصر +
خدایا خدایا ، تا کهکشان بعدی جنتی را نگهدار .....
۴ نظر:
That monkey looks just like the leader of Iran
I should say the monkey looks like Mahmoud Ahmadinejad(محمود احمدینژاد)
if you iraniyan , you can think so,
but , if you are not a iraniyan , you have to say ,sorry ,,,& dont talk about this , any more ....thank you
my friend , are you iranian.....?
ارسال یک نظر