از رهبری اوپک تا گدائی ۱۰۰ میلیاردی برای احیای صنعت نفت
(( آندسته بیخبران از تاریخ معاصر که توهم اقتدار و عزت , راه نفس فکری شان را بسته است این مطلب را با دقت بیشتری بخوانند )) این تیتر امروز سایت صدای آمریکاست : [[ ایران می گوید برای احیای صنعت نفت به ۱۰۰ میلیارد دلار نیاز دارد ! به گزارش رویترز، محمدرضا نعمت زاده در مصاحبه ای با روزنامه اتریشی وینر زایتونگ که روز پنجشنبه منتشر شد، در پاسخ به پرسشی در باره تخمین های غرب که ایران به ۳۰۰ میلیارد دلار نیاز دارد، گفت این رقم بسیار بالا است و «فکر می کنم ما می توانیم کار را با یک سوم آن مبلغ انجام دهیم.» وزیر صنعت و تجارت جمهوری اسلامی ایران می گوید تهران برای بازگرداندن صنعت نفت به سطح پنج سال پیش به حدود ۱۰۰ میلیارد دلار نیاز دارد.]]
منبع :http://ir.voanews.com/content/iran-oil-/2886871.html توجه فرمودید ؟! برای آنکه بتوانیم صنعت نفت که تمام کشور به آن متکی شده و چرخ همه دولتهای پس از ملی شدن نفت با آن میگردد را زنده کنیم بنابر تشخیص کارشناسان خارجی ۳۰۰ میلیارد و بنابر تشخیص نعمت زاده وزیر صنعت و تجارت به ۱۰۰ میلیارد دلار نیازمندیم !! اما برای روشن شدن ذهن آندسته از ناآگاهان و برای هوشیار شدن آن توهم زدگانی که با این وضعیت ! خودشان را در اوج قدرت و عزت و احترام و اقتدار میبینند مطلبی از آرشیو سایت اطلاع رسانی انقلاب اسلامی ( توجه داشته باشید این مطلب از نوشته های مزدوران طاغوتی زمان شاه و یا جیره بگیران استکبار جهانی نیست بلکه از خود همین نظام به اصطلاح مقدس میباشد ) بازنشر و نقل قول میکنم تا بفهمید در چه زمانی دارای احترام و اقتدار و رفاه و عزت و قدرت بودیم و حالا در کدام جایگاه هستیم و به چه مذلتی افتادیم که برای احیاء و زنده کردن و چرخاندن چرخ کشور باید از شرکتهای خارجی گدایی ( در اصل چراندن و چریدن و مفت بری آنها در قالب و به اسم سرمایه گزاری خارجی) کنیم تا شاید تازه بتوانیم به سطح ۵ سال پیش خودمان برسیم؟؟! و خوب بفهمیم و بدانیم که (( نرمش قهرمانانه )) یعنی چه ؟! (( درسال ۱۳۵۲ ایران ( شاهنشاه فقید ) رهبر اوپک بود و با اقتدار و بر خلاف میل تمام کشورهای غربی وابر قدرتها توانست با همکاری اوپک قیمت نفت را بالا ببرد)) افزایش قیمت نفت توسط اوپک در 1352 نام کتاب:ایران و سازمانهای بینالمللی روزشمار: 1352/10/02 صفحه:257
انقلاب در بهای نفت , طی نشست 23 دسامبر 1973 اعضای اوپک در تهران اعلام شد. شاه که به جناح رادیکال اوپک پیوسته بود تا آرزوهای خود را با افزایش قیمت نفت تأمین کند، سعی میکرد این افزایش قیمت را به نام خود معرفی کند و از این طریق، به کسب پرستیژ به عنوان رهبر اوپک بپردازد. البته نزدیکی ایران و عربستان برای افزایش قیمت نفت، بسیار مؤثر بود و هیچ یک از این دو، به تنهایی نمیتوانست تغییری عمده در قیمت نفت ایجاد کند. تلاشهای دولتها و شرکتهای غربی نیز برای مهار افزایش بهای نفت، نتیجهای نداد. به هر حال در سال 1973 [//1352] اوپک توانست به طور مؤثر، به تعیین قیمت نفت بپردازد به طوری که [قیمت نفت] ابتداء به 5/11 دلار برای هر بشکه و سپس در جریان کنفرانس تهران، به 11/65 دلار برای هر بشکه افزایش یافت. افزایش درآمدهای نفتی این امکان را به شاه داد که اقداماتی به منظور تبدیل ایران به یک قدرت منطقهای به عمل آورد. به این ترتیب بود که خرید سلاحهای مدرن و گرانقیمت آمریکایی در حجمی گسترده (برای حراست از خلیجفارس) توسط شاه آغاز شد.[[1]] ایران در جریان افزایش بهای نفت، از دو طرف سود برد. از یک سو در تحریم نفتی شرکت نکرد و حتی، فروش خود را افزایش داد (که به معنی سود بیشتر و کسب سهم بیشتر از بازار نفت و در نتیجه، نفوذ بیشتر ایران در اوپک و بازار نفت بود) و از سوی دیگر، از مزایای افزایش بهای نفت بهرهمند شد که نهایتا باعث شد ایران درآمدهای بیشتری را نسبت به سایر اعضای اوپک، در جریان این تحولات نصیب خود بکند. ایران در مواردی توانست نفت را حتی بالاتر از قیمتهای تعیین شده به فروش رساند، به عنوان نمونه، چند ماه پس از افزایش بهای نفت در سال 1973 [//1352]، شرکت ملی نفت ایران 12 میلیون بشکه نفت آماده را به مزایده بینالمللی گذاشت و توانست نفت سبک خود را بشکهای 17 دلار و نفت سنگین را بشکهای 16 دلار به فروش رساند.[[2]] ایران، با این اقدامات توانست وجهه خاصی به عنوان یک عضو مترقی و پیشگام اوپک کسب کند.[[3]] ایران تا سال 1976 [//1355]]، به عضو "حافظ توازن" در اوپک معروف بود و همواره از افزایش قیمت نفت جانبداری میکرد ولی عربستان سعودی در مقابل، از تولید انبوه و کاهش قیمتها حمایت مینمود. دلیل این امر، این بود که عربستان بیشتر درآمدهای نفتی خود را در صنایع کشورهای غربی سرمایهگذاری کرده بود و میل نداشت با افزایش قیمت نفت به صنایع آن کشورها و به این ترتیب، به منافع عربستان آسیب وارد شود.[[4]] در مجموع، پیش از انقلاب، دولت ایران با توجه به اهمیت نفت برای اقتصاد و امنیت ملی، به اصطلاع نوعی سیاست ایجاد پیوند در پیش گرفت و در راستای خط مشی واحد، نفت، سیاست منطقهای و رشد اقتصادی را به هم پیوند زد. از نفت برای تأمین مالی رشد اقتصادی و تقویت بنیه نظامی کشور استفاده شد و این دو نیز به نوبه خود، برای حفظ صادرات عظیم نفت و رهبری در اوپک و در امور امنیتی منطقه به کار گرفته شد. دوستی ایران با ایالات متحده و مصالحه با شرکتهای نفتی و سیاست تهدید و تطمیع شاه در قبال دولتهای عرب، به توفیق این سیاست پیوند کمک کرد.[[5]] پاورقی: 1- هوشنگ امیراحمدی، پیشین، ص 84. 2- Poul Hollowood And S. Sinchair, "OPEC Developing with 3rd world. International Affairs, Spring 1982, P. 2. 3- رضا رئیسطوسی، نفت و بحران انرژی، تهران: کیهان، 1363، ص 45. 4- Mohammad Ahrari, OPEC, The Falling Giant (Kentachy: Lexington. University Press, 1986) P. 182. 5- هوشنگ امیراحمدی، پیشین، صص 85 - 84 پیشین: (جایگاه استراتژیک ایران در بازار جهانی نفت، ترجمه علیرضا طیب، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، سال دهم شماره 97 - 98، مهر و آبان 1374) -
منبع : ttp://www.22bahman.ir/ContentDetails/pageid/153/ctl/view/mid/364/Id/B-164043/language/fa- IR/Default.aspx
فروش زورکی محصولات بنجل در راستای حمایت از تولید داخلی !
کارخانجات جنس زورکی به مغازه دآران میفروشند !! روزنامه شهروند نوشت : مالک یک سوپرمارکت در منطقه سهروردی درباره زورفروشی یا همان فروش اجباری کالاهای بنجل و کم طرفدار کارخانهها، به «شهروند» توضیح میدهد: برخی کارخانهها، سوپرمارکتها را مجبور میکنند تا در ازای خرید یک نوع کالای خاص، محصول دیگری از آن کارخانه را خریداری کنند. بهعنوان مثال «...» به همراه فروش نوشابه، توزیعکنندگان را مجبور به خرید آب گازدار میکند یا برند «...» آنها را مجبور میکند در ازای خرید دوغ، دلستر تولید این کارخانه را نیز خریداری کنند. بیشتر این تخلفها از سوی شرکتهای لبنی است و شاید بتوان گفت برند «...» بیشتر از سایر کارخانههای لبنی فروش اجباری را به مشتریان خود تحمیل میکند. حالا این فروش زورکی توی سرشان بخورد , بدبختی اصلی اینجاست : مالک یک سوپرمارکت بزرگ در میدان قدس نیز به «شهروند» میگوید: فروش اجباری کالا به سوپرمارکتها گاهی به شکل دیگری رخ میدهد. به این صورت که کارخانه تولیدکننده متعهد میشود در صورت فروش نرفتن کالا و گذشتن تاریخ انقضا، جنس را بهعنوان کالای مرجوعی پس بگیرد اما برخی کارخانهها از پس گرفتن کالای فاسد خودداری میکنند. آنها برای پسنگرفتن کالا ترفندهای مختلفی دارند بهعنوان مثال برای فروشنده مهلت تعیین میکنند و میگویند شما ظرف دو روز فرصت داشتید کالای فاسد را پس بدهید. این در حالی است که مثلا در آن دو روز تعطیلی رسمی بوده و فروشنده به واحد اداری کارخانه دسترسی نداشته است. همین موضوع موجب میشود که برخی ازعوامل توزیع خرد مانند سوپرمارکتداران برای جلوگیری از ضرر و زیان خود گاهی کالاهای تاریخ مصرف گذشته را به مشتریان بفروشند. خیلی از سوپرمارکتداران نمیدانند فروش اجباری کالا جرم است یا برای آن قانونی تعریف شده است که قابلیت پیگیری دارد. یعنی در آخر باز هم بدبخت مردم بیچاره که: تاوان کالاهای قاچاق را آنها باید بدهند ... تاوان ورود اجناس تقلبی خارجی را هم آنها باید بدهند ... تاوان اجناس بنجل چینی و هندی در مقابل پول نفت را هم آنها باید بدهند ... تاوان طمعکاری برادران قاچاقچی سپاه را هم آنها باید بدهند ... تاوان اقتصاد مقاومتی را هم آنها باید بدهند ... و تاوان حمایت از تولیدات داخلی را هم با خرید اجناس تاریخ مصرف گذشته آنها باید بدهند !! منبع : http://www.isna.ir/fa/news/94050703510/فروش-زوری-برخی-کالاها-به-سوپرمارکت-ها
دلیل حمایت های بی شائبه رهبری از احمدی نژاد از دهان برادر رهبر !
نزدیک بودن نظر رهبر به نظر محمود احمدی نژاد و دلیل حمایت های آشکار و بی شائبه رهبری از ناپاک ترین دولت و زیر چتر خود گرفتن خائن ترین دولتمردان و مصون نمودن و فراقانونی کردن آنها همیشه برای بسیاری از مردم جای تعجب و سوال داشته و دارد...!!؟! اما سید محمد خامنه ای برادر سید علی خامنه ای رهبر کنونی جمهوری اسلامی که ادعا میکند حتی قبل از روح الله خمینی سابقه مبارزاتی داشته ! ( خیلی زود شروع کردم حتی قبل از امام (ره). زمینه سازی کردیم و بعد که امام (ره) کارش را آغاز کرد من جز 10 نفر اول بودم.) پرده از این معما برداشته و با زبانی بسیار ساده و قابل فهم دلیل این حمایت را با پاسخ به این پرسش , روشن و آشکار میکند و مینماید : [[× چرا روحانی نبودن رئیس جمهور فکر درستی است؟ چه تئوری برای این مسئله دارید؟ نیازی نیست رئیس جمهور روحانی باشد اصلا نباید روحانی باشد. بعد از امام خمینی (ره) هم باید این مسئله رعایت میشد. برای ریاست مجلس و برخی از کارهای اجرایی اصلا روحانی بودن فرد صحیح نیست. تئوری من برای مطرح کردن این مسئله این است که بسیاری از این کارها نیروهایش هستند که آن را انجام بدهند. ببنید هماکنون خطاها به گردن مسئولان میافتد . ما در حال حاضر روسای جمهوری درکشور داشتیم به استثنای مقام رهبری که نخست وزیر روحانی بودند در دوران ریاست جمهوری این افراد روحانی بودن و در زمان آنها بدترین اتفاقات برای کشور افتاد که شاید عامل اصلی هم نبودند اما به اسم اینها تمام شد. (( احمدی نژادهای زیادی در حال حاضر در خانهاشان هستند که اگر فرصت به آنها برسد همین کارها را انجام میدهند. )) روحانی جایگاه خاصی دارد و در جای خودش باید به میدان بیاید. روحانی باید از لحاظ علمی سطح بالایی داشته باشد و در حد مرجعیت باشد و در سطح تقوا هم که شرط ضعامت حکومت این است که تقوا داشته باشد. کسی اگر تقوا داشته باشد مثل امام (ره) می میرد در حالی که قرض دارد. در حال حاضر سران برخی از کشورها چهل تا 200 میلیادر دلار در دنیا پول حساب شده شمرده دارند در صورتی که فردی که بخواهد منافع مملکت را رعایت کند باید مطیع به امر مولا و قانون مدار محض و حقوق مردم باشد. رهبر جمهوری اسلامی روحانی باشد کفایت دارد. رئیس قوه قضاییه باید مجتهد باشد اما نیازی به این نیست که معمم باشد. وزیر اطلاعات هم همینطور. اینها اگر مجتهد باشند کافیست اما نیازی نیست همه اینها معمم باشند. × به نظر شما هم اکنون افرادی داریم که معمم نباشند و بتوانند ریاست قوه قضاییه را بر عهده بگیرند یا خیر؟ بله داریم . اما من نمیتوانم اسم ببرم. ]] منبع خبر : http://www.parsine.com/fa/news/41170/مسئول-استرداد-شاه-بودم
دقت کردید ؟ به همین سادگی ...!! به همین سادگی میگوید : وقتی احمق های مثل احمدی نژاد در خانه هایشان در آب نمک خوابانده داریم و هر وقت که دلمان خواست او را با یک نظرم به نظرش نزدیک تر هست گفتن میتوانیم آنها را به قدرت برسانیم و هر کاری که دلمان خواست بکنیم و در آخر تمام کاسه کوزه ها را هم سر آنها بشکنیم و خودمان را کنار بکشیم ... مگر مرض داریم که خودمان را بده کنیم و از چشم مردم بیاندازیم ؟!! اسگول هائی مثل احمدی نژاد را می آوریم و کار خودمان را میکنیم و تا جائی که میتوانیم از آنها حمایت میکنیم که احمدی نژادی ها و اسگول های دیگر دلگرم باشند و پشتشان قرص شود تا جا نزنند و بدانند ما پشت شان هستیم , ولی اگر یکوقت کار به جاهای باریک رسید و دیدیم وضعیت خراب شد , خودمان را کنار میکشیم و او را قربانی میکنیم و قال قضیه را میخوابانیم ...! که در این صورت باز هم ما برد کردیم و میکنیم !! خوب حالا چند تا از این اسگول ها دارید ؟ تا دلتان بخواهد داریم , ولی نمیتوانم بگویم و اسم آنها را افشا کنم که کار خودمان خراب شود , فقط بدانید باز هم از این اسگلهای نفهم و پر مدعا و احمق داریم و فقط یک نظرم به نظر او نزدیکتر هست مایه اش هست و بس ... دیگر از این آشکارتر و روشن تر و قابل فهم تر میخواهید کسی برایتان بگوید و شرح دهد ؟!! ( راستی قرض خمینی هم یکی اعدام های سال ۶۷ و یکی هم خوردن جام زهر بود که به گردن روحانیت انداخت که با فرمول سید محمد خامنه ای میتوانست نه تنها مقروض بلکه طلبکار هم باشد و رحلت جانگداز بکند !!)
معجزه فیضیه ! این آخوند (( حکیم عالیقدر حجه الاسلام ناظریان )) محقق , مدرس , مولف , مهندس , کاشف , مخترع , پزشک عمومی , دارو ساز , پژوهشگر , شیمیدان , متخصص در طب اهل بیت , دارای مدرک تخصصی و دکترا از دانشکده چهارده معصوم آکسفورد , برنده پاچه بز طلائی پنج تن آل عبا در زمینه پزشکی , نفر دوم المپیاد طب سنتی ( بعد از روازاده ) و نفر اول و دارنده مدل طلای پدرسوختگی و شارلاتان بازی از مدرسه فیضیه قم و اینک رئیس همه متقلبان و دغلکاران و مکاران مدرسه علمیه آستان قدس رضوی میباشد و مراجع و آیات عظام به او معجزه فیضیه لقب داده اند ...!
توجه : پارک معتادان , ورود افراد سالم ممنوع ! بسیاری از برادران ارزشی در گفتگوهائی که با مخالفان در قسمت نظرات انجام میدهند معتقدند همین که ایران مانند سوریه و عراق نیست و امنیت در آن برقرار است ! پس ما باید برویم کلاه مان را هم به هوا بیاندازیم و خدا را هم شکر کنیم و ممنون مسئولین و دولتمردان صدیق و دست پاک و زحمتکش باشیم ...! لذا بنده هم در جهت تائید گفتار آنها و تاکید بر برقراری امنیت کامل در مملکت گل و بلبل جمهوری اسلامی برای بیشتر شهروندان , خلاصه گزارش یکی از سایتهای وابسته داخل کشور ( پارسینه ) را برای نمونه می آورم تا هم به این برادران و هم به شما ثابت کنم که امنیت کامل برقرار میباشد و حق با این دوستان میباشد !! [[ باورش سخت است دیدن صدها زن و مردی که در روز روشن و درست در یکی از شلوغترین مناطق تهران، این طور آزادانه پایپ را کنار لب میگذارند و فندک اتمی زیرش میچرخانند و از لبِ پایپ شیشهایِ دودزده، کام میگیرند؛ امنیتشان آنقدر «پایدار» است که حتی موادفروشان هم بدون واهمه از حضور یک غریبه - بدون ترس از احتمالِ مأمور بودن غریبهها - او را مشتری تازهای میبینند و بساط شیشه و هروئین اعلاءشان را برایش میگسترانند و بر سر غُر زدن تازه واردِ غریب، گوی سبقت از هم میقاپند. بچه تهران قدیم که باشی، آدرس سر راست است؛ پارک دروازه غار؛ اگر بچه تهران قدیم هم نباشی کافی است پیِ میدان هرندی و پارک خواجوی کرمانی را بگیری؛ بوستانی بزرگ در قلب محله هرندی با یک زمین بزرگ چمن، یک کتابخانه بزرگ، چمنکاریهای وسیع و صدها زن، مرد، دختر و پسر معتاد و مواد فروشی که گُلهگُله روی چمنها، جا خوش کردهاند؛ دختر و پسرهای که یا شیشه و هروئین میفروشند، یا میکشند و یا هر دو. با صدای خشدار مردی که «غریبه» خطابمان میکند رویمان را بر میگردانیم و با کنجکاوی نگاهش میکنیم؛ میگوید: «شیشه میخواید یا دوا؟» آنقدر صریح و رک میپرسد که ناخودآگاه سرمان را به نشانه رد دعوتش، تکان دهیم و میگوییم: «ممنون؛ اهلش نیستم». با بیخیالی سرش را میچرخاند ولی با همان صراحت میگوید: «پس اینجا واینسا»... آنقدر چکشی و رک جمله کوتاهش را برایمان دیکته میکند که ناخودآگاه به سمت ساختمانی که تنها پناهگاه در آن میان به نظر میرسد، کشانده میشویم.
از پارک خارج میشویم ولی وضع خیابانهای مجاور هم چندان بهتر از وضع داخل پارک نیست. کمتر کوچه و پس کوچهای را میتوان یافت که در قُرُق تعدادی از معتادان و موادفروشان نباشد؛ در یکی از خیابانهای اطراف، 30 - 20 زن و مرد، در سایه دیواری کز کردهاند و گروه گروه مشغول بازی گرت و شیشه خود هستند. یکی از اهالی محل که 25 سالی هست در این محل کسب و کار میکند، با اشاره به عادی شدن وضعیت معتادان بی مکان در این منطقه، میگوید: متأسفانه این وضعیت برای ما عادی شده است و نه تنها در این منطقه، بلکه در بسیاری از خیابانهای جنوب تهران، میبینیم که معتادها به راحتی در کنار خیابانها در حال تزریق و مصرف مواد مخدر هستند. دست زمختش را به ته ریش زبر و سفیدش میکشد و ادامه میدهد: «مطمئنم که از دست شما هم کاری برنمیآید. اگر روزی توانستید یکی از وزرا و مسئولان را اینجا بیاورید که از نزدیک با این مشکلات مواجه شوند شاید بتوانی کاری کنی ولی...»؛ ادامه صحبتش را میخورد و باز تکرار میکند «اگر توانستی روزی یکی از وزرا و مسئولان را اینجا بیاوری...» ]] منبع : http://www.parsine.com/fa/news/248115/پارک-معتادان-ورود-افراد-سالم-ممنوع- توجه فرمودید؟؟! دیدید که کاملا حق با برادران ارزشی هست و درست میگویند , مملکت در امن و امان و در امنیت کامل است ....! فقط آن پیرمرد بیچاره نمیداند که یکی از منابع درآمد مسئولین , همین برقراری امنیت برای فروشنده گان و خریداران و مصرف کنندگان مواد مخدر میباشد ...!!
دیدار مردمی یک رئیس جمهور با مردمی که او را انتخاب کرده اند !
کمی به این عکس دقت کنید : این صحنه , لحظه سوقصد و یا تیر اندازی به شخص رئیس جمهور و یا محافظت از او در زمان برخورد یک راکت به ماشین حامل وی نیست ! بلکه واکنش محافظانش در لحظه پرتاب کردن یک شاخه گل به سمت او میباشد ! براستی چرا باید یک رئیس جمهور با این شکل در میان مردمی که او را انتخاب کرده اند ظاهر شود؟ آیا این حالت میتواند بیانگر دیدار یک رئیس جمهور با مردمی باشد که خودشان او را انتخاب کرده اند ؟ آیا اینقدر این مملکت ناامن و خطرناک است که باید بدین شکل رئیس جمهورش در معابر دیده شود و او را با این حالت در سطح شهر بگردانند ؟ آیا دیدار با مردم با این شکل برای شخص رئیس جمهور آنقدر مطلوب و لذتبخش هست که این چنین لبخند میزند ؟ غرضم شخص حسن روحانی نیست و همه ما میدانیم که تمام سران نظام کم و بیش با همین شکل و شمایل و به همین ترتیب در میان مردم ظاهر میشوند و برای همه آنها نیز چنین تیم اسکورت و محافظانی تشکیل میگردد!
ولی اگر این کارها و رفتارها از نظر امنیتی باشد که بهتر است آقایان ادعای برقراری امنیت در کشور را نکنند و کمی بیشتر به فکر امنیت جامعه باشند. اما اگر این رفتار برای نشان دادن میزان محبوبیت و و نشان دادن تراکم هواداران و دوستداران و جمعیت ندید بدید و رئیس جمهور ندیده باشد که باید به حال این رئیس جمهور و دیگر سران نظام گریست... و بهتر است که آنها در آن لحظه بجای خندیدن , از این حالت حضور خجالت بکشند و سرشان را بالا نیاورند چون این طرز استقبال شایسته یک رئیس جمهور حسابی و برازنده مردم و یک جامعه متمدن و فهیم نمی باشد و نیست...! (( سفر رییس جمهوری و کاروان تدبیر و امید
به استان کردستان ))
در حالیکه همه ما از سختی ها و مشقات و تحقیر ها و بی احترامی ها برای تهیه ویزا از سفارت خانه های خارجی کم و بیش چیزهائی شنیدیم و میدانیم , دولت جمهوری اسلامی اعلام کرد : گردشگران و اتباع هفت کشور میتوانند بدون ویزا به ایران سفر کنند، فقط کافی است گذرنامهی معتبر داشته باشند و در فهرست ممنوعالورودها نیز نباشند. به گزارش خبرنگار گردشگری ایسنا، براساس اطلاعات پلیس فرودگاههای کشور، اتباع کشورهای سوریه، ترکیه، لبنان، جمهوری آذربایجان، گرجستان، بولیوی و مصر بدون آنکه به ویزا نیاز داشته باشند، - حتی از نوع فرودگاهی - میتوانند برای مدت زمان مشخصی به ایران سفر کنند. بر این اساس شهروندان سوریه 90 روز، گرجستان 45 روز، بولیوی 30 روز، مصر 20 روز، لبنان و جمهوری آذربایجان هر یک به مدت 15 روز بدون آنکه به ویزا نیاز داشته باشند میتوانند در ایران بمانند و اگر بیش از این سفر طولانیتری داشتند باید برای گرفتن ویزا از طریق نمایندگیهای وزارت خارجه اقدام کنند. یعنی اتباع این کشورها هر وقت که دلشان خواست و عشقشان کشید میتوانند همینجوری سرشان را بیاندازند پایین و هری سر بخورند و به کشور ما بیایند واین در حالیست که ما باید شب برویم پشت در سفارت خانه های آنها پتو بیاندازیم و بخوابیم تا ویزا بگیریم ! (( تازه بریم اگر به بچه های ما تجاوز نکنند ...!!!)) فقط نکته بسیار قابل توجه , در قرار دادن سوریه با این وضعیت فعلی و جنگ و بدبختی در لیست این هفت کشور است که پنداری جمهوری اسلامی این تسهیلات را فقط برای بشار اسد و خانواده و فک و فامیل های او گذاشته و در نظر گرفته است ! چون مردم بدبخت سوریه نان ندارند که بخو رند پس از کجا میتوانند خیال گردشگری و سیاحت را بکنندو در سرشان بپرورانند , تازه نصف سوریه هم که دست داعشی ها هست و لابد بعد از طلبان نوبت برادران داعشی هست که بیایند و بروند ...! و در آخر , قبل از خواندن این خبر اول برای شادی روح جانگداز بزرگ روح الله خمینی که ما را به این مقام رفیع انسانی رساند و سپس برای سید علی خامنه ای که چنین عزت و اقتدار و آبروئی برای اتباع ایرانی مهیا نمود یک صلوات یا یه هیپ هیپ هورای جلیل ختم کنید : (( ایران درحال حاضر برای تمام کشورها غیر از 10 کشور کلمبیا، سومالی، انگلیس، کانادا، آمریکا، بنگلادش، اردن، عراق، افغانستان و پاکستان امکان صدور ویزا در فرودگاه را فراهم کرده است. )) این یعنی اگر هر کس و ناکسی در اوج آسمانها و در هواپیما شاشش گرفت و توالت هواپیما پر بود... , مسافر شاشبند شده میتواند از آقای خلبان بپرسد : جناب آقای خلبان الان حول وحوش کجا ها هستیم ؟ خلبان : الان درست رو ایران طرفهای ...م اونجاها هستیم ... مسافر شاشبندی : اه , ایرانه .. پس قربون دستت یه نیش ترمز کن من این بچه رو سرپاش بگیرم و خودم هم یه پیشاابی بندازم و جلدی گازشو بگیر و بریم ...!! خلبان : ای به چشم ... حالا گور بابای مقام انسانیت , بنازم به این عزت و اقتدار آخوندی که ما را به چه بدبختی هائی که نینداخت و نمیندازه ... بقول حضرت حافظ : کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش وه که بس بی خبراز غلغل چندین جرسی منبع خبر : http://www.isna.ir/fa/news/94050401290/سفر-آزاد-به-ایران-برای-اتباع-7-کشور
رژیم از چه میترسد و چرا تعداد واقعی کشته شدگان سیل را نمیگویند ؟ آیا جمهوری اسلامی از پولهای بلوکه شده در چین میترسد که هیچ نمیگوید واجازه نمیدهد کسی هم حقیقت را بگوید؟ در حالیکه رسانه ها تعداد کشته شدگان سیل کن و سولقان را هفت , ده , یازده و نهایتا ۲۵ نفر مینویسند و آمار میدهند , ولی شاهدان و نجات یافتگان سیل مزبور بنابر مشاهدات خودشان چیزی بسیار فراتر و بیشتر از این تعداد را بیان میکنند ! حسین که با چهار تن دیگر از بچه محل هایش برای تفریح و آبتنی به رودخانه کن رفته بودند تنها بازمانده از آن جمع پنج نفری هست که به طرز معجزه آسائی به درختی گیر کرده و نجات پیدا میکند , او میگوید : [[ اونجایی که ما کنار رودخانه نشسته بودیم، کلی خانواده نشسته بودن. انگار اون روز کل تهران اومده بودن کن. وجب به وجب آدم نشسته بود. همه کنار رودخونه نشسته بودن، جا نبود بشینیم. آب مهلت نداد که اونا از جاشون تکون بخورن. من وقتی بالای درخت بودم، همهشونو دیدم که روی آب میرفتن. اونا چی شدن؟ آب اونا رو کجا برد؟ اول درختا افتادن روشون و بعد روی آب رفتن. بچههای کوچیک رو میدیدم که مرده و روی آب آمده بودن. آب از بالای جاده هم بالاتر زده بود. دو سه ساعت گذشته بود و من هنوز بالای درخت بودم، هر چی نگاه میکردم هیچکس نبود، هیچکس نمیاومد. اون موقع که روی درخت بودم، چیزایی دیدم که طاقتم رو برید. جرات نمیکردم خودم رو بندازم توی آب، فقط دنبال یه چیزی بودم که رگمو بزنم و بمیرم تا دیگه هیچی نبینم. داشتم دیوونه میشدم. الانم دارم دیوونه میشم، خوابم نمیبره ]] هرکس که اونجا بوده میگه بارون اونقدر نبود که سیل راه بندازه. اونجا انگار یه اتفاق دیگه افتاده و باعث سیل شده! این حرف را حالا خانوادههای قربانیان سیل زیاد میزنند و حرف، فقط حرف آنها نیست. «حسین طلا»، رئیس مجمع نمایندگان استان تهران گفت که شدت بارندگی و شکسته شدن آببند کارگاه چینیها برای آزاد راه تهران- شمال دلیل ایجاد سیلاب شده است. حالا هم احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر تهران که به تازگی از محل سیل دیدن کرده، میگوید:
متاسفانه کارگران در بستر رودخانه اقدام به تجهیز کارگاه کرده بودند؛ بهگونهای که آب به صورت چشمهای عبور میکرده است که با جاری شدن سیل، میزان خسارات آنها افزایش یافته است . خواهر «محمد» هم میگوید که آب جنازهها را به سمت پارک جوانمردان کن برده بود و از آنجا فقط 18 جنازه را به چشم دیده که از آب درآوردهاند: «اون روز حتی اجازه نمیدادند که کسی با گوشی همراهش از جنازهها فیلم بگیرد. حتی در پزشکی قانونی از دایی من که رفته بود جنازه را تحویل بگیرد، تعهد گرفتند که دراینباره حرفی نزنند. توی فیلمایی هم که فامیلامون کم و بیش گرفتن، جنازههایی رو که از آب درمیارن، پیداست که چندتاشون هم چینی هستن.» «فاطمه»، مادر «منصور» میگوید امروز گشته خانه «رامین» را پیدا کرده تا بیاید و دلش را با امیدواری مادر او قراری بدهد. او هم مانند خیلیها معتقد است که تخریب آببندی که چینیها در کن ساختهاند، باعث آمدن سیل و ناپدید شدن فرزندش شده:
هواشناسی اعلام نکرده بود یا خبرش اصلا به گوش ما نرسید. همه جوونایی که اونجا بودن میگن هیچکس به ما اعلام نکرده بود که سیل میاد. یکی از خانومای اهل کن به من میگفت که همیشه وقتی هوا خراب میشد با بلندگو اعلام میکردن که کسی کنار رودخونه نره ولی اون روز چنین اتفاقی نیفتاد و مردم از اومدن سیل خبری نداشتن. رفتم کلانتری کن، گفتن خانوم برو، ما از هیچی خبر نداریم. افراد خانواده «منصور» و «رامین» حالا 6 روز است که اطراف رودخانه کن تا جنوب شهر، به سمت کهریزک را به دنبال دو جوان خانوادههایشان میگردند. «تعداد نیروهای کمکی خیلی کم است. تنها بچههای ما نیستن، اون روز خیلیا رفتن زیر آب. یه خانومی اونجا بود به من میگفت خانوم آنقدر نگو بچه من، بچه من، اون روز این رودخونه پر زن و بچه بود. اونجا یه تونل هست که آب اون رو خراب کرده و آب ریخته این طرف رودخونه و بچههای ما رو بردهاند.۰ الان یه هفتهاس که منتظرم. همه بهم میگن برمیگرده، یه وقتایی ته دلم ناامید میشم ولی بازم میگم که خدایا اگه تو بخوای، منصور من برمیگرده.» منبع : http://www.isna.ir/fa/news/94050401408/محله-ای-که-4-جوانش-را-سیل-برده-است تا کی این مردم میخواهند چوب بی لیاقتی دولتمردان و چوب بی کفایتی این مسولین خائن و جنایتکار را بخورند؟ تا کی مردم باید تاوان حماقت اینها را بپردازند ؟
دلایل ممنوعیت ورود ۳۱ مورد از اقلام به مرقد راحل ملکوتی جانگداز امام!
۱- امام دوست ندارند کسی بخاطر رکعت های نماز سرشان منت بگذارند و آنرا بشمارند . ۲- حضرت امام از وسایل پاشیدنی خوششان نمی آمد و به چیزهای مالیدنی علاقه مند بودند. ۳- رادیو اگر بی بی سی باشد بلامانع است و امام قلم و کاغذ را جایز میدانست . ۴ - حضرت امام هرگز نگفت : ای کاش من هم یک عملی بودم و ایشان شیاف را از تزریق بهتر میدانستند . ۵- ماشالله , مال امام در اواخر عمرشان حسابی برق افتاده بود و کاملا واکس زده بودندو دیگر نیازی نیست . ۶- لاکن علم پیشرفت کرده دیگر , باتری دیگر یعنی چه , من تو دهن باطری میزنم . ۷- امام ورزشکاران را دوست داشت اما اراذل و اوباش غیر اسلامی را دوست نداشت . ۸ - امام نه , ولی حاج حسن دوزاری اش کج بود و نمیداند که این چیز ها دیگر ور افتاده و وجود ندارد. ۹- اگر در هنگام چک برادران صلاح دانستند که هیچ وگرنه جایز نمیباشد و مقبول خداوند تبارک و تعالی نمیشود . ۱۰ - ما این همه شهید دادیم که شما با ماژیک به حرم ما بیایید مگر قلم خودمان چه عیبش هست ؟ ۱۱- امام در دوران حکومتش همیشه بر روی یک صندلی که رویش یک ملافه سفید دا شت ظاهر میشدند و قالی و قالیچه نبود . ۱۲- مگر رسول الله در مدینه انواع زیراندازو سجاده های ضخیم استفاده میفرمودند؟ ۱۳- حضرت امام از اعداد و حساب خوشش نمی آمد , به صحیفه نور و هزاران میلیون و چند صد هزار میلیون سال و تاریخ کشف امریکا از منظر امام رجوع کنید. ۱۴- مگر امام حسین در صحرای کربلا با خودش کلمن بردند یا حضرت ابوالفضل قمقمه با خودشان داشتند , جمع کنید این بساط ها را ... ۱۵- لاکن این خانمها توجه کنند , چادر مال سر کردن است نه برای مسافرت , ما چادر مسافرتی نداریم ... ۱۶- امام آرایش نمیکرد و اصلا کرم هم نداشت چه برسد به انواع کرم ها ...! ۱۷- اینها مظاهر طاغوت هستند مگر همان بقچه و گونی خودمان چه ایرادی دارد که سامسونت دستمان بگیریم ...؟ ۱۸ - اسلام خون میخواهد , اسلام شمشیر زن میخواهد , لاکن یه آدم دست و پا شکسته چه خدمتی میتواند به اسلام بکند حالا آنها را دیگر ...؟ ۱۹- این توطئه استکبار است که قوطی دربسته به جوانان ما نشان دهد ,ما قوطی در بسته نمیخواهیم , ما اصلا قوطی نمیخواهیم , قوطی به چه درد ما میخوره ؟ ۲۰ - حضرت امام خودشان از چتربازان قهار بودند و کسی نمیتواند سر امام چتر باز کند . ۲۱- ما با سینما مخالف نیستیم , ما با دوربین فیلمبرداری بزرگ و عکاسی مخالفیم , لپ تاپ هم نمیدونم چی چیه , در دوران ما این فساد ها و لپتاپ اینها نبود ... ۲۲- وسایل بازی برای کودکان میخواهیم چکار ؟ ما کودک برای زیر تانک رفتن و روی مین رفتن میخواهیم , حالا چه ضخیمش باشد چه کلفتش ...! ۲۳- ما با فرهنگ مشکلی نداریم , تمام بدبختی ما از همین مظاهر فرهنگی غرب است که استکبار میشود ماها را ... ۲۴- ببینید این کتابها هست که دانشگاه ها را لانه فساد کرده , کتاب نباید ضخیم باشه , کتاب تا آن اندازه که بشود آنرا چک کرد باید باشد , بقیه طاغوتی هست و ما آنرا نمیخواهیم . ۲۵- اینها را چرا بیاورند حرم ما ؟ بدهند اینها را به همین برادران سپاه و بسیجی ها که با آنها دشمنان اسلام را بکشند دیگر ... ۲۶- مصرف تریاک در حرم امام چه سیخ و سنگی و چه با قورقوی و گاز پیک نیکی هم حرام میباشد . ۲۷- در این مورد حاج حسن و و دیگر متولیان مرقد آقا توهم زده اند ! ۲۸- خودکار باید چک شود و خودکاری که چک نشود در خط خدا و پیامبر اسلام و بقیه الله الاعظم نمیباشد . ۲۹- امام هیچ چیز تعمیر کردنی نداشتند و ندارند و همه چیزهای حرم را هم یه لا پهنا از چین نو خریدیم ... ۳۰- چون ممکن هست که به هوای همین چیزها حرم امام را هم مثل گدایان سامره و گداخانه کاظمین کنند ممنوع است. ۳۱- اگر در خط اسلام عزیز مجبور به استفاده شدند بلامانع میباشد . من نمیدانم این آقایان چه رودربایستی با خودشان دارند ؟ یهو بگوئید به حرم امام ما نروید و نیائید دیگر ... اما براستی اینها از چه چیز خوف دارند و میترسند که حتی از ماژیک و پتو و سجاده کلفت و خودکار غیر قبل چک ! و عصا و قوتی هم میترسند و وحشت دارند؟ و چه چیزهائی دیدند و به سرشان آمده که مجبور شدند برای ورود مردم چنین تمهیداتی را در نظر بگیرند و چنین شرایطی بگذارند ؟ بهتر بود ورود هر چیزی به حرم امامتان آزاد بود تا بقیه حکام و جانشینان و پس مانده های امام بدانند که میزان ارادت مردم به بنیانگزار جمهوری اسلامی چقدر هست و چیست تا حساب کار دستشان بیاید ؟!
علف هرز , اعتراض طبیعت است به دخالت غیر مسئولانه زارع در طبیعت
شاید خیلی از ما سیل را یک بلای الهی یا خشم طبیعت و در کل آنرا خیلی بد بدانیم و اصلا سیل را دوست نداشته باشیم . ولی آقای حسین آخانی استاد محیط زیست و عضو هیأت علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران نظر دیگری دارد , او سیل را خیلی دوست دارد ! نظراتی که اگر شما هم بخوانید شاید نظر دیگری نسبت به سیل پیدا کنید ؛ من سیل را خیلی دوست دارم! سیل راز بقای تمدن ایران است. راز بقای حفظ تالاب ها است. تصور بکنید سیلهایی که اخیرا در البرز آمد، اگر راهشان با سدها بسته نبود، چه کارها که نمیکردند. میرفتند و یکی یکی تالابهای مرکزی را به سرعت پر میکردند و ریشه ریزگردها را میخشکاندند. گیاهان تشنه حاشیه رودخانه ها را سیر آب می کردند. آشغالها و کثافت کاریهای اطراف رودخانهها را میبردند. چاره ریزگردهای خوزستان هم سیل است. اگر جلوی رودخانهها باز شود و سیل بیاید، شستشوی خاک شوری آن را کاهش داده و پوشش گیاهی انبوهی در دشت خوزستان شکل می گیرد که مانع بلند شدن گرد و خاک میشود. هیچ چیز جز سیل نمیتواند تالابها را پر کند. آیندگان آنانی که به بهانه مسخره کنترل سیل و روان آبها سدها را ساختند، در کتابهایشان به نیکی یاد نخواهند کرد. البته تا اینجای کار هم سیلهای اخیر کلی مسیر را پاکسازی کرده است. آنها متجاوزین به حریم رودخانه را مجازات میکنند. فقط نگرانی من آن است دوباره این سدسازان بهانههای جدیدی برای سد سازی های جدید بتراشند. سال 2002 بود که به اتاق خانم زیمرمن در باغ گیاهشناسی برلین رفته بودم. جمله قشنگی روی دیوار اتاق ایشان بود: "علف هرز اعتراض طبیعت است به دخالت غیر مسئولانه زارع در طبیعت". سیل هم اعتراض طبیعت است به دخالت انسانها در طبیعت. حسین آخانی استاد محیط زیست و عضو هیأت علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران منبع : http://www.parsine.com/fa/news/247604/من-سیل-را-خیلی-دوست-دارم من هم سیل را دوست دارم . من سیل پیشبینی شده و مهار کرده را دوست دارم . من آن آبهای خروشان در مسیر درست افتاده را دوست دارم . زیرا میدانم اگر آن همه آب , مهار و کنترل شود بسیاری از مشکلات ما را حل خواهد کرد . من آب را برای سرزمین خشک و تشنه خودم دوست دارم .
در سالهای اخیر و با اوج گرفتن فساد و دزدی در نظام جمهوری اسلامی ما با افرادی مواجه میشویم که ادعای مسلمانی دارند و خود را پایبند به اسلام میدانند اما معتقدند که این حکومت اسلامی نیست و آنرا قبول ندارند و میگویند این آن اسلامی نیست که آنها تصور میکنند و این اسلام آن چیزی نیست که در این ۳۷ سال توسط آخوندها اعلام و اجرا شده است و اسلام واقعی چیز دیگری میباشد! ولی تاکنون هیچ یک از آنها نتوانسته اند بگویند آن اسلام واقعی مورد نظرشان چیست و چه فرقی با اسلام فعلی دارد؟! این جماعت مدعی هستند که اسلام دینی پیشرو و دارای قوانینی پیشرفته میباشد و اجرای اسلام واقعی سبب سعادت فرد هم در این دنیا و هم در آخرت میباشد!! و پنداری فراموش کردند که این حرف را ۳۷ سال پیش خمینی و دیگر سردمداران همین حکومت هم زدند و همین وعده ها را داده اند ! این افراد که تعدادشان کم هم نیست در هر سن و سالی و در همه سطوح جامعه دیده میشوند و وجود دارند . و زمانیکه با آنها صحبت میکنید از جمهوری اسلامی برائت میجویند و خودشان را به هیچ وجه به آن وابسته نمیدانند و در صورت تاکید بر اسلامی بودن حکومت , اسلام آنها را من در آوردی و زاییده خیال و در راستای منافع شخصی اعضای حکومت میدانند. این جماعت همه نقدهای شما را بر حکومت میپذیرند و تائید میکنند ولی در مقابل کوچکترین نقدی به اسلام آشفته میشوند و واکنش نشان میدهند ! این افراد در تمام مراسم مذهبی که حکومت آنرا تحکیم پایه های خود و میزان مقبولیت نظام میدانند شرکت میکنند ولی میگویند ؛ ما به سیاست کاری نداریم و برای دل خودمان به این مراسم میرویم ! و غیر ممکن است که با یکی از آنها گفتگو کنید و آنها نگویند که :
ایراد از اسلام نیست بلکه از مسلمانی ماست !! این افراد نه تنها عوامل این حکومت را بلکه دیگر مسلمانان را نیز قبول ندارند و بقیه مسلمانان نیز کافران وهابی و افراطی و داعشی و سلفی و عمری و ....هستند. یکی از مشخصه های بارز این قشر آن است که درست بر خلاف نص صریح افراد این حکومت , اسلام و دین را به ملیت و هویت ملی ارجح نمیدانند ولی همیشه در مقابل این پرسش که : اسلام برای شما دراولویت و ارجحیت است یا ایران , سکوت میکنند !! خیلی از این افراد هم معتقدند که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و کمک های جمهوری اسلامی را به لبنان و غزه و یمن و عراق را بعد از حل مشکل فقر در جامعه خودمان به صلاح میدانند اما در مقابل آن هیچ واکنشی نشان نمیدهند ! این افراد از هواداران اصلی و پرو پا قرص تیم های ملی هستند و از افتخارات ملی بدست آمده از تمام دیگر اقشار بیشتر خوشحال میشوند و آنرا در بوق و کرنا میکنند و بدان میپردازند ! این افراد از موفقیت ایرانی های خارج از کشور بدون آنکه از میزان مسلمانی و یا خداپرستی و یا دین ستیزی آنها بخواهند که چیزی بدانند , ایرانی و از افتخارات خودشان محسوب میکنند و بدون توجه به اعتقادات مذهبی آنها از آنها تعریف و تمجید و گاه استفاده ابزاری میکنند !
این جماعت در دنیای مجازی حضوری گسترده اما غیر فعال دارند و بیشتر به گذاشتن عکس و کلمات قصار و گاه خودنمائی از طریق عواطف انسانی سرگرم هستند و یا مشغول گدائی صلوات برای ائمه و اطهار و یا دریوزگی دعا برای شفای بیماری و کودکی میباشند ... و در محرم و رمضان هم که فقط بلدند یا حسین یا ابوالفضل بکنند و از خواص روزه گرفتن پست و لینک بگذارند و ۹۰ درصد آنها هم چون جنبه انتقاد و تحمل نقد و سواد و آگاهی پاسخگوئی را ندارند در محیط های بسته و انجمن ها فعالیت میکنند و جز نظرات موافق را تاب ندارند !! اما در کمال وقاحت و بیشرمی برای هتاکی و حرافی در پستهای منتقدان رفته و از اسلامشان دفاع میکنند ! شما یک پست در مورد عوامل و علل اعتیاد , فقر , گرانی , تخریب آثار باستانی و ملی , فرار مغزها و جوانان و ...غیره از آنها نمیبینید و این چیزها را جز مسائل سیاسی میدانند و چون اهل سیاست نیستند به آن نمیپردازند ...! اما اگر شخصی این بدبختی ها را برآمده از حکومت اسلامی و اسلام بداند و مطلبی در اینمورد بنویسد این جماعت مسلمان ! همچون مغولان و قوم یأجوج و مأجوج بر سر آن شخص ریخته و در همه مسائل اظهار نظر میکنند و در آخر هم با فحاشی و هتاکی و تهمت کار خودشان را به انجام میرسانند... و در عین حال خودشان را بسیار مودب و متین و با تربیت حلالزاده و نجیب زاده ! تاکید میکنم حلالزاده و نجیب زاده !!؟ میدانند ! اما اینجا این سوال پیش می آید که : اگر شما مسلمان هستید و داعیه مسلمانی دارید؛ پس چرا به مخالفت برعلیه این حکومت که معتقد هستید اسلامی نیست بر نمیخیزید ؟ چرا به نجات اسلام واقعی نمیرود و آنرا از چنگ دکانداران دین بیرون نمی آورید ؟ چرا در مقابل اینهمه کفر و ظلم و جور سکوت پیشه کرده اید ؟ چرا وقتی مخالف اعمال این حکومت هستید و آنرا اسلامی نمیدانید در مراسم های آنها شرکت میکنید ؟ چطور وقتی غم مردم را ندارید دم از ایرانی بودن میزنید ؟ چرا در مقابل ویران کردن آثار ملی سکوت کرده ولی افتخارات آنرا از آن خود میدانید ؟ اصلا اسلامی که میگوئید چیست ؟ تفاوت اسلام شما با اسلام آخوندی در چیست ؟ آیا نمونه ای از اسلام واقعی خودتان در تاریخ سراغ دارید ؟ تابحال چه خدمتی در قالب یک مسلمان واقعی به ملت و به کشور کرده اید ؟ آیا واقعا شما مسلمان واقعی هستید و اینهمه شرک و کفر و خرافات را میبینید و دم نمیزنید؟ چرا به دروغ خود را را دوستدار ایران مینامید ولی در مقابل ویرانی آن هیچ کاری نمیکنید ؟ نه آقایان شما از همین مسلمانانی که قبول ندارید پلیدتر و کثیف تر هستید . شما مشتی ترسو هستید که در قالب یک مخالف این حکومت پشت توهمی بنام اسلام واقعی پنهان شدید . شما مشتی بی هویت و بی وطن و بی دین هستید چرا که نه میدانید چه هستید؟ نه در مقابل ویرانی وطن کاری میکنید و نه برای دین خود هیچ تحرکی از خود نشان میدهید.صد رحمت به مسلمانی این حکومتی ها چرا که لااقل میدانند از چه دفاع میکنند و پای چه ایستاده اند ؟! شما که نه میدانید چه هستید و نه میدانید چه میخواهید و نه میدانید چه میکنید ؟ فقط سدی در مقابل میهن پرستان و آزادیخواهان شدید و تنها یاد گرفتید که چوب لای چرخ آنها بگذارید ... و بیشتر شما پست فطرت های نانجیبی هستید که همچون کفتاران و لاشخوران منتظر نشسته اید تا ببنید باد از کدام سو میوزد که به آن سمت بروید و چهار چشمی نگاه میکنید تا ببینید قدرت در دست چه کسانی هست تا برای آنها خوش خدمتی کنید و دم بجنبانید. برای همین است که هم ادعای مسلمانی میکنید و هم داعیه وطن پرستی دارد که هر کدام غالب بودند و اهرم حکومت در دستشان بود خودتان را به آنها منتسب کنید چون نه برای دین خود و همان اسلام واقعی تابحال کاری کردید و نه برای جلوگیری از ویرانی ایران و وطن تاکنون چیزی از خود نشان داده اید. ای جماعت , بهتر است که هر چه زودتر تکلیف خودتان را با خودتان روشن کنید چون دیگر دست شما رو شده و مطمئن باشید همانگونه که این حکومت شما را به پشیزی نمیگیرد و هر بلائی که دلش خواست بر سرتان می آورد و همچون دستمال از شما استفاده میکند , در هر حکومت دیگری هم همینگونه با شما رفتار خواهد شد و همین حال و روز را خواهید داشت...!!
پرنس «بندر بنسلطان» یکی از اعضای بلندپایه خانواده سلطنتی حاکم بر حجاز و سفیر عربستان در واشنگتن که تمام موقعیت های مطرح شدن و در تیتر اخبار جهان قرار گرفتنش بخاطر جنگ با یمن , تحت الشعاع مذاکرات هسته ای ایران قرار گرفت و جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی تمام آن موقعیت ها را از او ربود , (( طوریکه در این چند وقت حتی مجلات فکاهی و نشریه های روستائی و روزنامه دیواری های مدارس هیچ کشورغربی با او مصاحبه ای انجام ندادند وخبری از او چاپ نکردند که نزدیک بود دق کند )) او در اولین مصاحبه اش بعد مذاکرات هسته ای ایران با مجله تایمز لندن , چنان از خود بیخود و هول شد که ایران را تهدید به حمله نظامی کرد ! البته این کلک ها دیگر قدیمی شده و دیگر همه میدانند که شیوخ و پادشاهان و پرنس های عرب هر وقت میخواهند اسمی از خود در کنند و اسمشان چند لحظه ای تیتر اخبار جهان شود , یا در مورد ایران و جزایر سه گانه همیشه ایرانی از خود افاضه در میکنند و یا شجاعترین آنها ایران را تهدید نظامی میکند که بعد از آن هم دست کم شش ماه خبری از آنها نمیشنویم و آنها را در هیچ کجای دنیا نمیبینیم و نمیتوانیم اثری از آنها پیدا کنیم !! ولی چند روزی خوراک خنده و سوژه رسانه های ما میشوند که خالی از لطف نیست ... حالا این بندرک هم شکر اضافه ای خورد تا با اینکار به اصحاب رسانه ها نشان دهد که آنها هم گاهی آدم هستند !! ولی به او اخطار میکنم دفعه آخرش باشد که از این غلط ها میکند وگرنه دفعه بعد تا بیاید بخودش بجنبد , آقای اکبر عبدی را با گریم فیلم مادر بجای او به واشنگتن میفرستیم و او را کت بسته در اختیار مسعود ده نمکی قرار میدهیم تا هر کاری که دلش خواست با او بکند و هر بلائی که دلش خواست بر سرش بیاورد , اگر باور ندارید به عکس های زیر نگاه کنید :
خوب به این دو عکس دقت کنید : هر دو فرزندان همین آب و خاک وبچه های همین ایران هستند که در پروژه نسل کشی اسلامی آخوندی قربانی شده اند! مبادا تصور کنید که : قسمت آن یکی سعادت کشته شدن در تخیل و توهم , راه قدس از کربلا میگذرد بود...
و آن دیگری تقدیرش این بود که به بلای اعتیاد آزاد گذاشته در جامعه دچار شود و در تلاتم دریای انواع مواد مخدر حاضر و آماده غرق گردد و جان دهد... نه , نه , هرگز ...
همه ما بخوبی میدانیم که اگر به هردوی آنها رسیدگی و توجه میشد و بزرگتری بالای سر آنها بود , اینک هردو عضوی از اعضای همین جامعه بحساب می آمدند و دارای خانواده ای بودند و هر یک دارای شغل و مقامی میشدند و گوشه ای از چرخ این مملکت را میگردادند. اما میبینیم که چنین نیست چرا که هدف از بین بردن آنهاست... چه با گلوله ، چه با سرنگ چه با توهم ایمان ، چه با توهم مواد مخدر و چه در راه جهاد فی سبیل الله یا چه در راه قاچاق مواد مخدر . اینها هردو قربانی هستند , آنهم فقط قربانی یک چیز , همانا قدرت طلبی آخوند ها ... اینها قربانی هستند , خواه چه در میدان جنگ در خون خود بغلطند و کشته شوند ,
خواه چه در جوی آب از خماری تلف شود و یا بعلت پر بودن زندانها و بخاطر خالی کردن آن دسته دسته به دار کشیده شوند. اسم این یکی را بگذارید شهید و شمع محفل بشریت و نام آن دیگری را بگذارید قاچاقچی یا معتاد انگل جامعه ...
به حال مادر وطن چه تفاوت دارد؟ مگر غیر از آن است که هر دو فرزند او هستند؟
مگر غیر از آنست که او دو فرزند خود را از دست داده؟! اینها فردای ایران بودند که دیگر نیستند. و تنها این مام میهن ایران است که سرمایه های اصلی خود را از دست میدهد . سرمایه هائی که با تعمد دشمنان و ندانم کاری بیخردان حا کم و بیتفاوتی مدیران و مسئولان ما پرپر شدند و همچنان پرپرمیشوند ... و حیرتا و عجبا از این آخوندها که اصلا غمشان نیست!!
چرا که برای از بین بردن و مردن هرکدام نمایشی از برای کسب قدرت و یا ثروت خودش ترتیب میدهد . بگذار برای آن یکی صد مراسم برپا کنند و گل بریزند و هزاران لقب به او بدهند و او را افتخار دین و دولت بخواند ... بگذار برای این یکی صدها مامور تربیت کنند و با باتوم بر فرق سراین ننگ بکوبند و او را به بهانه پالایش جامعه به دار بکشند... مگرنه این است که بجای زندگی و تحرک وخدمت هردو در زیر خاک دفن میشوند ؟ مگر غیر از آن است که فقدان هر دوی آنها به زیان این کشور است؟ باید بدانیم , قبل از آنکه یک شهید افتخار کشور و یک معتاد ننگ یک جامعه باشد , هردوی آنها جوانان این بوم و بر و فرزندان همین آب و خاک میباشند .