توجه : پارک معتادان , ورود افراد سالم ممنوع !
بسیاری از برادران ارزشی در گفتگوهائی که با مخالفان در قسمت نظرات انجام میدهند معتقدند همین که ایران مانند سوریه و عراق نیست و امنیت در آن برقرار است !
پس ما باید برویم کلاه مان را هم به هوا بیاندازیم و خدا را هم شکر کنیم و ممنون مسئولین و دولتمردان صدیق و دست پاک و زحمتکش باشیم ...!
لذا بنده هم در جهت تائید گفتار آنها و تاکید بر برقراری امنیت کامل در مملکت گل و بلبل جمهوری اسلامی برای بیشتر شهروندان , خلاصه گزارش یکی از سایتهای وابسته داخل کشور ( پارسینه ) را برای نمونه می آورم تا هم به این برادران و هم به شما ثابت کنم که امنیت کامل برقرار میباشد و حق با این دوستان میباشد !!
[[ باورش سخت است دیدن صدها زن و مردی که در روز روشن و درست در یکی از شلوغترین مناطق تهران، این طور آزادانه پایپ را کنار لب میگذارند و فندک اتمی زیرش میچرخانند و از لبِ پایپ شیشهایِ دودزده، کام میگیرند؛ امنیتشان آنقدر «پایدار» است که حتی موادفروشان هم بدون واهمه از حضور یک غریبه - بدون ترس از احتمالِ مأمور بودن غریبهها - او را مشتری تازهای میبینند و بساط شیشه و هروئین اعلاءشان را برایش میگسترانند و بر سر غُر زدن تازه واردِ غریب، گوی سبقت از هم میقاپند.
بچه تهران قدیم که باشی، آدرس سر راست است؛ پارک دروازه غار؛ اگر بچه تهران قدیم هم نباشی کافی است پیِ میدان هرندی و پارک خواجوی کرمانی را بگیری؛ بوستانی بزرگ در قلب محله هرندی با یک زمین بزرگ چمن، یک کتابخانه بزرگ، چمنکاریهای وسیع و صدها زن، مرد، دختر و پسر معتاد و مواد فروشی که گُلهگُله روی چمنها، جا خوش کردهاند؛ دختر و پسرهای که یا شیشه و هروئین میفروشند، یا میکشند و یا هر دو.
با صدای خشدار مردی که «غریبه» خطابمان میکند رویمان را بر میگردانیم و با کنجکاوی نگاهش میکنیم؛
میگوید: «شیشه میخواید یا دوا؟»
آنقدر صریح و رک میپرسد که ناخودآگاه سرمان را به نشانه رد دعوتش، تکان دهیم و میگوییم: «ممنون؛ اهلش نیستم».
با بیخیالی سرش را میچرخاند ولی با همان صراحت میگوید:
«پس اینجا واینسا»...
آنقدر چکشی و رک جمله کوتاهش را برایمان دیکته میکند که ناخودآگاه به سمت ساختمانی که تنها پناهگاه در آن میان به نظر میرسد، کشانده میشویم.
از پارک خارج میشویم ولی وضع خیابانهای مجاور هم چندان بهتر از وضع داخل پارک نیست.
کمتر کوچه و پس کوچهای را میتوان یافت که در قُرُق تعدادی از معتادان و موادفروشان نباشد؛ در یکی از خیابانهای اطراف، 30 - 20 زن و مرد، در سایه دیواری کز کردهاند و گروه گروه مشغول بازی گرت و شیشه خود هستند.
یکی از اهالی محل که 25 سالی هست در این محل کسب و کار میکند، با اشاره به عادی شدن وضعیت معتادان بی مکان در این منطقه، میگوید:
متأسفانه این وضعیت برای ما عادی شده است و نه تنها در این منطقه، بلکه در بسیاری از خیابانهای جنوب تهران، میبینیم که معتادها به راحتی در کنار خیابانها در حال تزریق و مصرف مواد مخدر هستند.
دست زمختش را به ته ریش زبر و سفیدش میکشد و ادامه میدهد:
«مطمئنم که از دست شما هم کاری برنمیآید.
اگر روزی توانستید یکی از وزرا و مسئولان را اینجا بیاورید که از نزدیک با این مشکلات مواجه شوند شاید بتوانی کاری کنی ولی...»؛
ادامه صحبتش را میخورد و باز تکرار میکند
«اگر توانستی روزی یکی از وزرا و مسئولان را اینجا بیاوری...» ]]
منبع : http://www.parsine.com/fa/news/248115/پارک-معتادان-ورود-افراد-سالم-ممنوع-
توجه فرمودید؟؟!
دیدید که کاملا حق با برادران ارزشی هست و درست میگویند , مملکت در امن و امان و در امنیت کامل است ....!
فقط آن پیرمرد بیچاره نمیداند که یکی از منابع درآمد مسئولین , همین برقراری امنیت برای فروشنده گان و خریداران و مصرف کنندگان مواد مخدر میباشد ...!!
بسیاری از برادران ارزشی در گفتگوهائی که با مخالفان در قسمت نظرات انجام میدهند معتقدند همین که ایران مانند سوریه و عراق نیست و امنیت در آن برقرار است !
پس ما باید برویم کلاه مان را هم به هوا بیاندازیم و خدا را هم شکر کنیم و ممنون مسئولین و دولتمردان صدیق و دست پاک و زحمتکش باشیم ...!
لذا بنده هم در جهت تائید گفتار آنها و تاکید بر برقراری امنیت کامل در مملکت گل و بلبل جمهوری اسلامی برای بیشتر شهروندان , خلاصه گزارش یکی از سایتهای وابسته داخل کشور ( پارسینه ) را برای نمونه می آورم تا هم به این برادران و هم به شما ثابت کنم که امنیت کامل برقرار میباشد و حق با این دوستان میباشد !!
[[ باورش سخت است دیدن صدها زن و مردی که در روز روشن و درست در یکی از شلوغترین مناطق تهران، این طور آزادانه پایپ را کنار لب میگذارند و فندک اتمی زیرش میچرخانند و از لبِ پایپ شیشهایِ دودزده، کام میگیرند؛ امنیتشان آنقدر «پایدار» است که حتی موادفروشان هم بدون واهمه از حضور یک غریبه - بدون ترس از احتمالِ مأمور بودن غریبهها - او را مشتری تازهای میبینند و بساط شیشه و هروئین اعلاءشان را برایش میگسترانند و بر سر غُر زدن تازه واردِ غریب، گوی سبقت از هم میقاپند.
بچه تهران قدیم که باشی، آدرس سر راست است؛ پارک دروازه غار؛ اگر بچه تهران قدیم هم نباشی کافی است پیِ میدان هرندی و پارک خواجوی کرمانی را بگیری؛ بوستانی بزرگ در قلب محله هرندی با یک زمین بزرگ چمن، یک کتابخانه بزرگ، چمنکاریهای وسیع و صدها زن، مرد، دختر و پسر معتاد و مواد فروشی که گُلهگُله روی چمنها، جا خوش کردهاند؛ دختر و پسرهای که یا شیشه و هروئین میفروشند، یا میکشند و یا هر دو.
با صدای خشدار مردی که «غریبه» خطابمان میکند رویمان را بر میگردانیم و با کنجکاوی نگاهش میکنیم؛
میگوید: «شیشه میخواید یا دوا؟»
آنقدر صریح و رک میپرسد که ناخودآگاه سرمان را به نشانه رد دعوتش، تکان دهیم و میگوییم: «ممنون؛ اهلش نیستم».
با بیخیالی سرش را میچرخاند ولی با همان صراحت میگوید:
«پس اینجا واینسا»...
آنقدر چکشی و رک جمله کوتاهش را برایمان دیکته میکند که ناخودآگاه به سمت ساختمانی که تنها پناهگاه در آن میان به نظر میرسد، کشانده میشویم.
از پارک خارج میشویم ولی وضع خیابانهای مجاور هم چندان بهتر از وضع داخل پارک نیست.
کمتر کوچه و پس کوچهای را میتوان یافت که در قُرُق تعدادی از معتادان و موادفروشان نباشد؛ در یکی از خیابانهای اطراف، 30 - 20 زن و مرد، در سایه دیواری کز کردهاند و گروه گروه مشغول بازی گرت و شیشه خود هستند.
یکی از اهالی محل که 25 سالی هست در این محل کسب و کار میکند، با اشاره به عادی شدن وضعیت معتادان بی مکان در این منطقه، میگوید:
متأسفانه این وضعیت برای ما عادی شده است و نه تنها در این منطقه، بلکه در بسیاری از خیابانهای جنوب تهران، میبینیم که معتادها به راحتی در کنار خیابانها در حال تزریق و مصرف مواد مخدر هستند.
دست زمختش را به ته ریش زبر و سفیدش میکشد و ادامه میدهد:
«مطمئنم که از دست شما هم کاری برنمیآید.
اگر روزی توانستید یکی از وزرا و مسئولان را اینجا بیاورید که از نزدیک با این مشکلات مواجه شوند شاید بتوانی کاری کنی ولی...»؛
ادامه صحبتش را میخورد و باز تکرار میکند
«اگر توانستی روزی یکی از وزرا و مسئولان را اینجا بیاوری...» ]]
منبع : http://www.parsine.com/fa/news/248115/پارک-معتادان-ورود-افراد-سالم-ممنوع-
توجه فرمودید؟؟!
دیدید که کاملا حق با برادران ارزشی هست و درست میگویند , مملکت در امن و امان و در امنیت کامل است ....!
فقط آن پیرمرد بیچاره نمیداند که یکی از منابع درآمد مسئولین , همین برقراری امنیت برای فروشنده گان و خریداران و مصرف کنندگان مواد مخدر میباشد ...!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر