چهارشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۹۳

حکم شرعی بازماندن تنگه هرمزو احادیث وآیات منسوب به آن ( طنز)

حکم شرعی بازماندن تنگه هرمزو احادیث وآیات منسوب به آن ( طنز)

به ناو های آمریکایی گفتیم سؤال کردیم باید فارسی جواب بدهید، این کار را می کنند

از آنجاییکه سردار فتوی در مصاحبه با شبکه العالم فرمودند که :

 باز نگه داشتن تنگه هرمز یک وظیفه شرعی است و انتقال انرژی منطقه خلیج فارس به دیگر مناطق دنیا از طریق تنگه هرمز حکمی شرعی برای ما دارد!!

منبع خبر : http://www.asriran.com/fa/news/385538/%D8%A8%D9%87- 

لکن ما به دنبال مستندات این حکم شرعی و مدارک این وظیفه دینی رفتیم و مدارکی برای اثبات آن پیدا کردیم که به نظر شما خوانندگان گرامی میرسانیم...

شاید چند مثقالی ثواب هم نصیب ما شود تا شاید ما هم در راه سرافرازی اسلام و سربلندی مسلمین قدم ناچیزی برداشته باشیم , التماس دعا .... 

از آنجا که کتاب مقدس مسلمانان دارای معانی پنهان و باطنی میباشد و هر کس هر جور که دلش میخواهد آنرا معنی و تفسیر میکند , فلذا در قرآن مجید اینا در سوره نمیدانم چی و در آیه نمیدانم چندم آمده که :

واعتصمو بحبل الله جمیعا و لا تفرقو ...

یعنی همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و پخش و پلا نشوید 

خوب , این یعنی که چه ؟

این یعنی همین که ما میدانیم خدا اصلا نخ و سوزن هم ندارد چه رسد به ریسمان و طناب و کابل و این حرفها ...

پس اینجا منظور از ریسمان خدا همان تنگه هرمز میباشد و چون جمیعا هم در اینجا مصداق بارز همان کل الاجمعین مسلمانان است و لاکن تمام کشوهای دور و بر تنگه هم همانا مسلمین میباشند دیگر جای شکی باقی نمیماند که منظور خدا همان تنگه هرمز است و بس .

و چنگ زنید هم در ادبیات قبل از اسلام و در دوره جاهلیت به معنای مواظب باشید و همان حواستان را جمع کنید میباشد مثلا اعراب میگفتند  واعتصمو بحبل الشترا ...یعنی ریسمان شتر را بگیر و حواست باشد که جائی نرود....

پس تا اینجا میشود : ای مسلمانان دور و بر تنگه هرمز حواستان باشد ...

و لاتفرقوا ...که همان دچار تفرقه نشوید و با هم بخورید میباشد و دراثبات این معنا از غلغل بن مشعشع بن الوسواس روایت است که در زمان کندن خندق بدور مدینه مسلمین روزه میگرفتند و یکبار دم دمای اذان مغرب به وقت یثرب , ابوذر و عمار و سلمان سهم بلال را هم برداشتند که بالای مناره که چشم انداز قشنگتری از بیابان برهوت بی آب و علف اطراف مدینه داشت , به پیش بلال بروند و آنجا افطار بکنند ,که عمر و ابوبکر با ایما و اشاره و چشم و ابرو به پیامبر ندا دادند و پیامبر فقط فرمودند : لا تفرقوا ...

یعنی پخش و پلا نشوید و بتمرگید و همگی با هم در یکجا بخورید ... 

و همین یک وظیفه شرعی شد .

پس میشود :  ای مسلمانان دوروبر تنگه هرمز حواستان باشد و بنشینید همگی با هم بخورید ...

پس همه ما میدانیم که اگر تنگه هرمز بسته باشد بخور بخوری هم در کار نیست لذا باید باز باشد تا همه مسلمین بتوانند از آن بخورند   پس باز نگهداشتن آن یک وظیفه شرعی و حکم الهی میباشد نتیجه میگیریم که سردار فتوی پرت و پلا نگفته ...

و دومین مدرک که , در اصول کافی و ناکافی آمده و روایت شده که :

شبی نوبت آب باغ نخلستان امیرالمونین که از خرماهای همان باغ , بچه یتیم های کوفه را سیر میکرد و احوال بیوه ها را میپرسید , بود , که آنحضرت از فاطمه زهرا خداحافظی کرد و روی حسنین پتو انداخت که نچایند و سپس قنبر را با تو سری و لگد بیدار کرد به نخلستان مشرف شدند  ولی هر چه نشست دید آب نمی اید ,حضرت قنبر را صدا زد ولی دید که او پای یک نخل سرپا خوابش برده که با دستان مبارک خودش یک کلوخ برداشت به طرف او انداخت که محکم به سر قنبر خورد و بیدار شد و گفت : پدر و مادر و خاله و عمه و عمو و زن دائی هایم فدایت باد کاری داشتی ؟

امیرالمومنین فرمودند : ای که خواب به خواب بروی , برو ببین این عمروعاص که لعنت خدا بر خودش و همه فک و فامیلش باد چرا آب را به جوی ما ننداخته و آب نمی آید ؟

قنبر در حالی که زیر لب چیزی میگفت و غرغر میکرد رفت و حضرت در حالیکه یکوری زیر درختی لم داده بود به ادامه خواندن نماز شبش مشغول شد...

ساعتی نگذشته بود که قنبر آمد و در دستش هم کیسه ای بود و از آن آب میچکید و  در حالیکه نیشش باز بود گفت : یا مولا که بقیه فک و فا,میل هایم هم فدایت بشوند راه آب را باز کردم و الان آب می اید ..

حضرت گفت : مشکل چه بود , آیا کار ایادی استکباری معاویه بود ؟

که قنبر خندید گفت : نه جانم بفدایت , پنداری دم غروبی زن جوان عمروعاص همان دختر سومی ابن زیاد داشته لب آب رخت میشسته و چندتا کهنه و پوشک بچه  را آب میبرد که جلوتر در سوراخی گیر میکند و جلوی آب را میبندد  همین و من هم آنها را برداشتم و آب همین حالا ها می اید و میرسد ...

در همین حال حضرت سرش را به آسمان گرفت و گفت :

خدای من شاهد است که هیچ گناهی بالاتر از بستن آب و یا آبراهی به مسلمانان نیست....
که هماندم آب  در جوب جوشید و به نخلستان افتاد آبی همچون اشک چشم و همچون گلاب که بان میشد تمام چارپایان کوفه را سیراب کرد .

حالا شما حساب کنید که بستن تنگه هرمز چه عقوبتی دارد ؟

و سومین سند و مدرک :

در بحار الاموات  از جابر بن حیان نقل شده که روزی در خانه امام بودم که دیدم حضرت ناراحت است دلیل را پرسیدم گفتند : چاه توالت خانه گرفته و منتظر تخلیه چاه هستیم .

و من محلولی را که به همراه داشتم و تازه کشف کرده بودم از زیر ردایم بیرون آوردم و گفتم : پدر و مادرم فدای توالت شما باد از این محلول پشت به قبله سه قطره در چاه بچکانید و یک آیته الکرسی بخوانید چاه باز میشود ...

حضرت رفت و بعد از چندی با روی باز و خندان برگشت و گفت :

از جدم شنیدم که هر که راه آب یا ابریزگاهی را ببندد به  بهشت نرود و بچه هایش همه کور و کر و کچل بدنیا آیند و اگر آن شخص سردار باشد ملائک بر قپه ها و درجه های او هر شب جمعه بریینند و خداوند او را دوباره به درجه سرباز صفری میرساند و اگر تنگه ای را ببندد خدا چنان بر او تنگ بگیرد و او چنان تنگش بیاید و تنگش بگیرد  که نداند چه کند ... 

پس نتیجه میگیریم که سردار فتوی به حکم شرعی خود عمل کرده و میکند و من الله التوفیق         

هیچ نظری موجود نیست: