شنبه، مهر ۱۲، ۱۳۹۳

مشکل از شما و راه چاره از ما -٢

                                     مشکل از شما و راه چاره از ما -٢



امروز میخواهم  اول از همه  توجه شما را به پاسخی که آخوند نقویان از بابت راهنمائی کردن و حل مشکلا ت  از طریق فقه اسلامی و از منظر یک مسلمان روحانی کرده جلب کنم تا بدانیم که بر ماست که راهنما و چاره ساز باشیم و چنین فرصتی به این ابلهان با این راهنمائی هایشان ندهیم :

سوال – همه از بدی های همسر من می گویند . و من را از زندگی کردن با اوناامید می کنند. اما من نمی خواهم که زندگی ام بهم بخورد . بعضی وقتها هم حق با آنهاست . همسر من بدی هایی هم دارد . البته همسر من انتخاب پدر و مادرم بوده است نه من ولی من برای او دعا می کنم که خداوند عقل کاملی به او بدهد . آیا دعاهای من اثری دارد یا خیر ؟


  حال به خزعبلات آخوند نقویان توجه کنید :

پاسخ من به این بانو بخاطر این همه صبر و حوصله و بردباری تبریک می گویم . در روزگار ما این خانم نایاب و کمیاب است . الان همین که کسی فهمید که همسر من مشکلی دارد و من هم فهمیدم ،[[ اولین چیزی که خانم به یادش می افتد طلاق و رفتن خانه ی مادرش است ]]  تازه این خانم می گوید که این (( همسر  تحمیلی است )) و خانم  خودش او را انتخاب نکرده است . خودش عاشق نشده که پایش بسوزد و بسازد . این خانم به احترام انتخاب پدر و مادرش و بخاطر اینکه آنها ناراحت و خجل نشوند چیزی نمی گوید . این خانم فرشته است . پیامبر در بیانی فرمودند که چنین زنانی فرشته هستند . این خانم مطمئن باشند که این دعاها موثر است . البته در کنار دعا گاهی با محبت با همسرش صحبت کند یا برای او بنویسد که تو این خوبی ها را داری ، ای کاش اینجا این کار را هم بکنی . اربابی خدمتکار زیرک و فهمیمی داشت و وقتی خدمتکار کارها را انجام می داد می گفت که قربان کار انجام شد . نمی گفت که من انجام دادم . این دعا در کنار این صبوری ، درکنار این تذکر ، سه ضلع یک مثلثی است که حتما این زندگی را به شیرینی خواهد کشاند. اقوام و فامیل در خانواده وظیفه ندارند که بدی همسران و فرزندان را به رخ همدیگر بکشند اگر همدیگر را دوست دارند. مگر اینکه برای مداوا بگوییم آن هم با یک بیان لطیف که خود طرف می فهمد منظور ما حسودی و بدی گفتن طرف نیست . انگیزه ی گفتن مهم است . اگر زندگی بهم بخورد شما در آنجا مسئول هستی . در اسلام یکی از سه موردی که دروغ جایز است ، دروغ گفتن برای اینکه بین زن و مردی آشتی برقرار کنیم .

م . خ  : http://link.yamojir.com/sh-link-show.php?id=197

دقت کنید : زن بیچاره گفته نمیخواهم زندگیم بهم بخورد ,

آنوقت این آخوند الاغ میگوید [[ اولین چیزی که یادش می افتد طلاق است ]]

کجا گفته همسرش تحمیلی هست ؟

گفته انتخاب پدر و مادرم بوده و خودم هم بدم نیامده و با او ازدواج کردم و چون دوستش دارم حرف مردم را تحمل میکنم ...

راه چاره را دیدید ؟

دعا + صبوری + تذکر + دروغ گفتن

یعنی حتی حیف است که این آخوند را برای تنبیه , در طویله و نزد چارپایان ببندیم زیرا به فهم و شعور آنها  توهین میکنیم ...

                                          ******
مشکل : همه از بدی های همسر من می گویند . و من را از زندگی کردن با اوناامید می کنند. اما من نمی خواهم که زندگی ام بهم بخورد . بعضی وقتها هم حق با آنهاست . همسر من بدی هایی هم دارد . البته همسر من انتخاب پدر و مادرم بوده است نه من ولی من برای او دعا می کنم که خداوند عقل کاملی به او بدهد . آیا دعاهای من اثری دارد یا خیر ؟

راه چاره : خانم عزیز اگر خودت احساس میکنی که دعا ها تاثیری دارد و به تو کمک میکند که بر این مشکل خود فائق شوی به آن ادامه بده ,, اما ...

دخترم , تو باید این مطلب را با شوهر خود در میان بگذاری و و هردو باهم فکر کنید که آیا مطالبی را که دیگران در مورد شوهر شما میگویند , آیا واقعا جز بدی های او هست ؟

اگر هست که وظیفه شماست و باید شوهر خود را نسبت به این حرفها آگاه کنی و به او بگوئی که  , تو هم به او کمک خواهی کرد که در رفع این بدی ها بکوشد و آنها را ترک کند .

و اگر ان حرفها درست نیست و با یکدیگر به این نتیجه رسیدید که حرفهای گفته شده پایه و اساس درستی ندارد فقط اهمیتی به آن حرفها ندهید و اگر میتوانید کاری کنید که بهانه ای برای گفتن این حرفها بدست آنها ندهید و بوجود نیاید .

و اما خانم محترم , آیا شما میتوانید کسی را نشان بدهید که دارای بدی در گفتار و رفتار و کردار خود نباشد ؟

دوست من , حتی گل به آن زیبائی و لطافت نیز خاری دارد , چه رسد به انسان که مجموعه خطاها و ندانم کاری هاست .

عزیزم نیمه گم شده و مکمل عقل یک مرد , زن او هست و خدا این نعمت عقل کامل را با گذاشتن وجود شما در کنارش  به او داده است .

و اینطور که پیداست همسر شما دارای صفات خوبی هم میباشد که شما را به ادامه زندگی خودتان امیدوار و دلبسته کرده , پس آنها را همیشه یاد آوری کنید و به شوهرتان هم بگویید .

اما یک راه چاره بسیار کارساز تر از دروغ گفتن و دعا کردنی که آن آخوند به شما کرد وجود دارد  تا خیلی زود شما را از شر این مشکل رهائی بخشد ...

خانم عزیز از این به بعد هر کسی که به شما بدی های شوهرتان را به شما گفت ,بلافاصله با خونسردی و همراه با متانت و جدیت به گوینده بگوئید :

حق با شماست , ولی اگر شما واقعا خیرخواه من هستید از شما خواهش میکنم که خودتان همین حرفها را در حضور شوهرم بزنید وهمین ها را به خودش بگوئید و از او بخواهید که دست از این کارهای بد بردارد.

من قول میدهم که هیچکدام از آنها نه اینکار را میکنند و نه دیگر در حضور شما بد کسی را میگویند , واگر کسی پیدا شد و چنین کاری کرد ,او را دوست خود بدانید و آن گوهر کمیاب را از دست ندهید .
امیدوارم با صداقت و درستی به زندگی شیرین تری برسید .//

  

هیچ نظری موجود نیست: