پنجشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۹۳

مشکل از شما , راه چاره از ما -١

                                                                      مشکل از شما , راه چاره از ما  -١



از آنجائیکه یکی از اهداف ما کمک و خدمت به هموطنان عزیزمان میباشد تصمیم گرفتیم و بر خودمان لازم و واجب دیدیم که به کسانیکه دارای مشکلاتی هستند و این مشکلات خود را در سایت ها عنوان میکنند و از آنها یاری میخواهند و اکثرا جواب معقول و مشخصی دریافت نمیکنند , مشاوره بدهیم و آنها را در مشکلاتشان یاری کنیم تا خدائی نکرده بخاطر این مشکلات سرخورده نشوند و به سراغ خودکشی و اعتیاد و طلاق و جنایت بروند و یا بدتر از همه دست به دامن آخوند ها بشوند و در دام آنها بیفتند .

پس صفحه ای با تیتر (( مشکل از شما , راه چاره از ما )) باز کردیم تا هم به مشکلات این عزیزان بدون هیچگونه چشمداشت مادی و معنوی رسیدگی کنیم و راه درست را به آنها نشان دهیم تا بفهمند چقدر آسان میتوانند بر سخت ترین مشکلات غلبه کنند  و هم اینکه مدیران و مسئولین نابکار و دزد ببینند که چه روزگاری برای مردم درست کردند ...

مشکل اول را که در صفحه اصلی سایت ( الف ) به نقل از سایت (( مجیر ))

ttp://alef.ir/vdcjmte8huqexoz.fsfu.html?243869

مطرح شده را ببینیم تا  راه چاره آن را بیان کنیم :



  

* مشکل :  دوسال است که عقد کرده ام و متوجه شده ام که باردار هستم و چند ماه است که از بارداری من می گذرد. خانه ی پدرم هستم و فامیل این موضع را فهمیده ا ند و مدام می گویند که من آبروی آنها را برده ام. حالا من چکار کنم و از حرف مردم چطور فرار کنم؟

* راه چاره : دخترم , عزیزم , برای چی فرار کنی ؟

برای حرف مردم ؟

کون لق مردم هم کرده اند , مگر تو برای مردم زندگی میکنی و عقد کردی ؟

بچه دار شدی که شدی ...

تازه باید خوشحال باشی که نابارور نیستی و میتوانی جفت جفت کاکل زری و ماه پیشونی به دنیا بیاوری.

همین امشب اگر دیدی خلق پدرت تنگ نیست و بعد از شام پاهایش را دراز کرد و آروغ از سر شکم سیری میزند و دست به شکمش میمالد , زود میپری و یک چای دبش برایش میریزی و مثل یک مادر فهمیده و یک دختر خوب مینشینی و به او از جانب من میگوئی :

پدر مهربان , مرد حسابی کدام آبرو ریزی ؟

مگر فرزندت اختلاس میلیاردی کرده ؟

مگر از فروش نفت کشور رشوه و پورسانت گرفته ؟

مگر مثل بچه آخوندها رانت خواری کرده ؟

مگر با باتوم در خیابان به سر و کله مردم زده ؟

مگر به هوای امر به معروف مزاحم مردم شده و به آنها گیر داده ؟

که میگوئی آبروریزی شده و حرف آبرو را میزنی ؟

آبروریزی این است که دختر عقد کرده نتواند پس از دوسال به خانه خودش برود ...

به فامیل محترم هم بگوئید اگر آدم بودید , بجای حرف مفت زدن دور هم جمع میشدید و دست خیر نشان میدادید و این دو جوان را به سر خانه وزندگی خود میفرستادیید , نه اینکه بنشینید و زر مفت بزنید ...

مرد مومن , آبروریزی آن هست که دخترت بخاطر چنین مساله ای نتواند با تو دو کلام حرف بزند و فکر فرار به سرش بزند...

فکر آبرو را آخوند ها باید بکنند و خجالت بکشند که چنین وضعیتی بری مردم درست کردند , نه شما ...

جای این حرفها و جهنم کردن خانه برای خودت و زن و بچه ات , برو ببین مشکل دامادت چیست و دست به دست هم بدهید تا آنها خانه ای تهیه کنند و در خانه خودشان بچه شان را بزرگ و تربیت کنند .

دخترم اصلا فکر فرار و این چیز ها را نکن و بهتر است به فکر تهیه سیسمونی و متعلقات نوزاد باشی تازه در خانه پدری هم تنها نیستی ...

 

و بهتر است به جای فرار کردن این مطلب و مشکل خود را در مجلات و سایت ها ی دیگر هم بنویسی و بیان کنی تا آخوند ها ببینند و عمامه های خودشان را بالاتر بگذارند ...

به پدر بچه هم سلام مرا برسان و به او بگو : حواست را جمع کن که دیگر پدر شدی ....

عزیزم در دوران بارداری استرس و نگرانی اصلا خوب نیست , و مبادا از سر احساسات کاری کنی که جبرانش محال و یا مشکل تر شود , خدا هم بزرگ است , بیشتر بفکر سلامتی خودت و فرزندت باش .//

 


 

هیچ نظری موجود نیست: