یکشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۹۳

قارداش بجای زبان مادری برو بفکر خاک و زمین پدری باش

قارداش بجای زبان مادری برو بفکر خاک و زمین پدری باش


کاربر و هموطن آزرده خاطر و رنجیده ای این پست را گذاشت

https://plus.google.com/u/0/+SerGioMFSA/posts/48ei6BrDrhR

 و من با سر زدن به پیج او و دیدن دیگر پستهای او هم خیلی تعجب کردم  و هم خیلی ترسیدم !

از این تعجب کردم که این هموطن زودرنج چرا از آباد بودن مقبره فردوسی  در مقابل قبر سردار ملی ستار خان شاکی و ناراحت است !!

ولی از تخریب بسیاری از آثار دیگر چیزی نمیگوید  وچرا از سالم ماندن قبر ستار خان و به زیر آب رفتن تخت جمشید و پاسارگاد خوشحال نیست و از آن  چیزی نمی نویسد ؟؟

و از این ترسیدم که چرا این ایرانی از خطه مردم میهن پرست و دلیر آذربایجان در مقابل آرامگاه کسی که بخاطر میهن پرستی و رشادت و جانبازی و شهامت و غیرت و مردانگی برای ایران (( خوب دقت کنید برای تمام ایران و تمامیت ارضی ایران )) و نه تبریز و یا آذربایجان  بلکه فقط بخاطر ایران ملقب به سردار ملی و الگوی میهن پرستی  برای نسلهای بعد  و جوانان ایران شده , چنین مقایسه ای کرده ؟

و  با چه جرئتی  و با کدام عقلی  از عکس مقبره سردار ملی ایران و مقایسه آن با آرامگاه بزرگترین شاعر و حماسه سرای ایرانی برای تفرقه فکنی و گسیختگی اقوام ایرانی و در راه تضعیف ایران و ایرانی  استفاده کرده و پیش خودش چه فکر کرده ؟

من اول از ایشان خواهش میکنم مدرک مستندی برای اثبات هویت و ایرانی بودن خودش ارائه کند تا اگر ایرانی بود با او همدلی کنم و از او بخواهم که صبر داشته باشد و مقاومت کند و خودش را برای ادامه راه ستارخان  و باقر خان حفظ کند و مرا و تمام جوانان ایرانی را همدل و یار خودش بداند...

 و اگر ایرانی نبود خشتکش را سر و ته بر سرش بکشم و سکه یک پولش بکنم , که میدانم از این جانوران و جاسوسان اجانب که زبان فارسی بلدند و در اداره حاضر بخدمت در کشورش برای مقاصد شوم و پلیدشان  به آنها فارسی یاد دادند و میدهند در دنیای مجازی ما  برای تفرقه افکنی و سیاهنمائی کم نیستند و از هر دسته و فرقه و گونه جانوری و از هر طویله و جنگل و  کشوری نمونه اش را  داریم  وجود دارند و هستند .

اما با هم میهنان و کسانی که فریب این حرفها را میخورند و گرد اینها جمع میشوند و از سر نا آگاهی با اینها همصدا میشوند و پای منبر آنها جیغ و داد راه می اندازند میگویم که :

قارداش بجای زبان مادری برو بفکر خاک و زمین پدری باش ...

بجای نگران بودن بخاطر گویش خودت که اسکندر و خالد بن ولید و عمروعاص و چنگیز و تیمور در آن زمانی که مجله و کتاب و تلویزیون و اینترنت نبود نتوانستند آنرا از بین ببرند چه رسد به حالا که همه اینها برای تبلیغ و ارتباط وجود دارد و هست ,  بهتر است بروی به فکر نمک های دریاچه اورمیه باشی که زمینهائی که خون پدرانت در آن و برای آن ریخته شده تبدیل به شوره زار و بیابان نشود.

بجای مقایسه مقبره ستار خان با فردوسی , هم بکش و همت کن و برو و فکری به حال این فاجعه و مصیبت بکن که اگر دولت ( تو بخوان همان دشمن ) میخواست کاری بکند تابحال کرده بود....

برو زمینهای حاصلخیزی را که پدرانت با جان و خون و مردانگی خودشان آنرا حفظ کردند و برایت باقی گذاشتند نجات بده و برای فرزندت باقی بگذار بعد بفکر گویش مادری باش ...

میدانم حالا میگوئی که تو هم ایرانی هستی و خاک کشور تو هم هست و تو چه غلطی کردی که اینطور امر و نهی میکنی و از گوشه اتاقت دستور میدهی و حرف یه من یه غاز میزنی ؟

آره ....؟

 ببین من دین خودم را در شانزدهم تیر ماه ١٣٩١ به دریاچه پرداختم برو ببین و بخوان :

تخریب و نابود ساختن زمینهای استان آذربایجان با طوفان نمک آغاز شد +عکس

http://kerdarnik.blogspot.jp/2012/06/blog-post_30.html
  
و جمعه همان هفته , اینکار را کردم و شماره تماس و تانکر آبرسان آن را میتوانی در قسمت کامنت های این لینک در سایت بالاترین که برای اطلاع عموم گذاشتم ببینی و تحقیق کنی .....


شاید کارم  مسخره و عملی  بیهوده بنظرت برسد , ولی در حد توانم و در حد فهم و شعور و آگاهی خودم توانستم کاری را که بکنم به انجام برسانم و کردم .

حالا تو اگر مردی و وجود داری دست از خاله زنک بازی بردار و بلند شو و کاری بکن .....

هیچ نظری موجود نیست: