یک حقیقت تلخ ایتالیائی !
این نوشته و مطلب هم یک حرف حساب است .
یک حرف حساب ایتالیائی ...!
منتهی بقدری حقیقت این نگرش واین نگارش تلخ است که بر حسابی بودنش چربید و از این رو تیتراین مطلب شد : یک حقیقت تلخ ایتالیائی .
و اگر شیرینی و حلاوتی هم در این نوشته باشد , مطمئنا درخواندن کامل نوشته و پی بردن و آگاهی از مفاد و محتوای آن میباشد .
این مقاله را روزنامهنگار ایتالیایی «اناکاندا» همزمان با سفر حسن روحانی به ایتالیا در روزنامه پرتیراژ، کوریه د لإسرا، منتشر کرد.
نیتن آناکاندا در مقالهای مینویسد:
انتقاد دوستانهای از مردم ایران
ایرانیان نمونه بارز داشتن الگوهای ذهنی مخرب هستند.
آنها در درازنای تاریخ ویژگی جالبی از خود نشان دادهاند.
زمانی که کشورشان در مسیر رشد و ثروت قرار میگیرد گویا نمیتوانند بپذیرند که این پیشرفت از آن آنهاست.
به هر شکلی دست به تخریب ناخودآگاه آن میزنند.
تقریباً بسیاری از دودمانهای پادشاهی ایران به همین شکل ازمیانرفتهاند.
ایرانیان یا خود شورش کردهاند و یا در برابر دشمن بیگانه به مبارزه جانانه دست نزدهاند.
حتی پس از رشد اجتماعی و اطلاعاتی معاصر بازهم این ویژگی حفظ شده است.
در سال ۱۹۷۹ ایرانیان در حالی شورش کردند که کشورشان در مسیر رشدی بسیار سریع از هر نظر قرار داشت.
رفاه جامعه ایرانی بسیار بالا رفته بود، رشد اقتصادی ایران رکورد جهانی را شکسته بود، رشد هنر و فرهنگ و ورزش ایران در مسابقات جهانی نمایان شده بود، ایران محلی برای گردهمایی توریستها شده بود و این کشور همیشه در صدر اخبار جهان بهعنوان یک کشور کهن اما متمدن بود.
بهطوریکه رسانههای مهم جهان هرروز مصاحبههایی با مقامات ایرانی پخش میکردند.
متخصصین این کشور در سازمانهای جهانی دارای پستهای مهمی بودند و سازمانهایی نیز به دست ایران راهاندازی شده بود ازجمله گات (تجارت جهانی امروزی)، اوپک و یا سازمان حمایت از گردشگری که مقر همه این سازمانها قرار بود در ایران باشد که به دلیل انقلاب اتفاق نیفتاد.
طرحهای اقتصادی ایران آنچنان بود که اکنون پس از نزدیک چهل سال هنوز از آنها استفاده میشود.
برای نمونه متروی تهران و یا برج مخابراتی میلاد تاور و خیلی از طرحهای دیگر برجایمانده از دوران پیش از ۱۹۷۹ میباشد.
استادیوم ورزشی صدهزارنفری که قرار بود میزبان المپیک ۱۹۸۴ باشد به دلیل تجملی دانستن این بازیها از سوی روحانیون، برای همیشه از برگزاری المپیک محروم شد.
تقریباً میتوان گفت رشد چشمگیر در همه زمینهها وجود داشت.
درزمینهٔ سیاست نیز شاه ایران از سال ۱۹۷۷ فضای سیاسی ایران را با آزادی همراه کرد که به شورش مذهبیان انجامید.
آنچه از این اتفاقات برمیآید نشانگر خودکشی دستهجمعی ملتی است که نمیتواند رفاه خود را ببیند.
ایرانیان در میان خودشان معتقدند که انگلستان میگوید برای تسلط بر اعراب آنها را سیر نگهدار و برای تسلط بر ایرانیان آنها را گرسنه.
اگر این درست باشد ایرانیان باید بدانند که حکومت فعلی هیچگاه برای آنان رفاهی فراهم نخواهد کرد.
چراکه ادامه حاکمیتش به ادامه روند فعلی بستگی دارد.
بررسی شرایط ایران در ۳۷ سال گذشته نیز نشان میدهد حکومت هیچ تلاشی برای افزایش سطح رفاه مردم نکرده است.
ممکن است فرازهایی در این دوره وجود داشته باشد اما بهطورکلی هیچگاه مردم ایران از مشکلات اقتصادی رها نخواهند شد.
اما آنان هنوز امیدوارند با برداشتن تحریمهای اخیر کشورشان متحول شود.
چیزی که آنان درک نمیکنند این است که حاکمیت نمیخواهد مردمش روی رفاه و خوشبختی را ببینند.
هاشمی، خاتمی، احمدینژاد، روحانی و رئیسجمهورهای پیشین هم همگی در همین راستا پیش رفتهاند.
خاتمی اگر ده درصد اوضاع را درست کرد احمدینژاد ۴۰ درصد منفی خراب کرد.
این سیاست حکومتی ست که کشورش را هرروز به شرایط صدر اسلام نزدیکتر کند.
فساد در ایران به حدی در حال فوران است که به نظر میرسد واقعاً هیچیک از مسئولان نمیخواهند جلوی آن را بگیرند.
اگر در اروپای ما چنین اتفاقاتی میافتاد حکومت بهطور دستهجمعی استعفا میداد و بهگونهای گم میشد که اثری از هیچیک از آنها پیدا نباشد اما مردم ایران برای فسادهای مسئولان کشورشان جوک میسازند و میخندند.
به نظر میرسد مردم ایران پس از چهار دهه هنوز به روحانیون امید دارند.
و این امید در نفراتی که در رأیگیری انتخابات شرکت میکنند قابللمس است.
با این اوصاف به نظر نمیرسد تا دو نسل آینده شرایط جامعه ایرانی بهویژه ازنظر اقتصادی تغییری کند.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
روزنامه دلاسرا.
این مطلب از روی کامنت یکی از دوستان بنام (( ایران دوست ) نقل و کپی شده است .
درود بی کران بر دوست عزیز , ایران دوست
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
این نوشته و مطلب هم یک حرف حساب است .
یک حرف حساب ایتالیائی ...!
منتهی بقدری حقیقت این نگرش واین نگارش تلخ است که بر حسابی بودنش چربید و از این رو تیتراین مطلب شد : یک حقیقت تلخ ایتالیائی .
و اگر شیرینی و حلاوتی هم در این نوشته باشد , مطمئنا درخواندن کامل نوشته و پی بردن و آگاهی از مفاد و محتوای آن میباشد .
این مقاله را روزنامهنگار ایتالیایی «اناکاندا» همزمان با سفر حسن روحانی به ایتالیا در روزنامه پرتیراژ، کوریه د لإسرا، منتشر کرد.
نیتن آناکاندا در مقالهای مینویسد:
انتقاد دوستانهای از مردم ایران
ایرانیان نمونه بارز داشتن الگوهای ذهنی مخرب هستند.
آنها در درازنای تاریخ ویژگی جالبی از خود نشان دادهاند.
زمانی که کشورشان در مسیر رشد و ثروت قرار میگیرد گویا نمیتوانند بپذیرند که این پیشرفت از آن آنهاست.
به هر شکلی دست به تخریب ناخودآگاه آن میزنند.
تقریباً بسیاری از دودمانهای پادشاهی ایران به همین شکل ازمیانرفتهاند.
ایرانیان یا خود شورش کردهاند و یا در برابر دشمن بیگانه به مبارزه جانانه دست نزدهاند.
حتی پس از رشد اجتماعی و اطلاعاتی معاصر بازهم این ویژگی حفظ شده است.
در سال ۱۹۷۹ ایرانیان در حالی شورش کردند که کشورشان در مسیر رشدی بسیار سریع از هر نظر قرار داشت.
رفاه جامعه ایرانی بسیار بالا رفته بود، رشد اقتصادی ایران رکورد جهانی را شکسته بود، رشد هنر و فرهنگ و ورزش ایران در مسابقات جهانی نمایان شده بود، ایران محلی برای گردهمایی توریستها شده بود و این کشور همیشه در صدر اخبار جهان بهعنوان یک کشور کهن اما متمدن بود.
بهطوریکه رسانههای مهم جهان هرروز مصاحبههایی با مقامات ایرانی پخش میکردند.
متخصصین این کشور در سازمانهای جهانی دارای پستهای مهمی بودند و سازمانهایی نیز به دست ایران راهاندازی شده بود ازجمله گات (تجارت جهانی امروزی)، اوپک و یا سازمان حمایت از گردشگری که مقر همه این سازمانها قرار بود در ایران باشد که به دلیل انقلاب اتفاق نیفتاد.
طرحهای اقتصادی ایران آنچنان بود که اکنون پس از نزدیک چهل سال هنوز از آنها استفاده میشود.
برای نمونه متروی تهران و یا برج مخابراتی میلاد تاور و خیلی از طرحهای دیگر برجایمانده از دوران پیش از ۱۹۷۹ میباشد.
استادیوم ورزشی صدهزارنفری که قرار بود میزبان المپیک ۱۹۸۴ باشد به دلیل تجملی دانستن این بازیها از سوی روحانیون، برای همیشه از برگزاری المپیک محروم شد.
تقریباً میتوان گفت رشد چشمگیر در همه زمینهها وجود داشت.
درزمینهٔ سیاست نیز شاه ایران از سال ۱۹۷۷ فضای سیاسی ایران را با آزادی همراه کرد که به شورش مذهبیان انجامید.
آنچه از این اتفاقات برمیآید نشانگر خودکشی دستهجمعی ملتی است که نمیتواند رفاه خود را ببیند.
ایرانیان در میان خودشان معتقدند که انگلستان میگوید برای تسلط بر اعراب آنها را سیر نگهدار و برای تسلط بر ایرانیان آنها را گرسنه.
اگر این درست باشد ایرانیان باید بدانند که حکومت فعلی هیچگاه برای آنان رفاهی فراهم نخواهد کرد.
چراکه ادامه حاکمیتش به ادامه روند فعلی بستگی دارد.
بررسی شرایط ایران در ۳۷ سال گذشته نیز نشان میدهد حکومت هیچ تلاشی برای افزایش سطح رفاه مردم نکرده است.
ممکن است فرازهایی در این دوره وجود داشته باشد اما بهطورکلی هیچگاه مردم ایران از مشکلات اقتصادی رها نخواهند شد.
اما آنان هنوز امیدوارند با برداشتن تحریمهای اخیر کشورشان متحول شود.
چیزی که آنان درک نمیکنند این است که حاکمیت نمیخواهد مردمش روی رفاه و خوشبختی را ببینند.
هاشمی، خاتمی، احمدینژاد، روحانی و رئیسجمهورهای پیشین هم همگی در همین راستا پیش رفتهاند.
خاتمی اگر ده درصد اوضاع را درست کرد احمدینژاد ۴۰ درصد منفی خراب کرد.
این سیاست حکومتی ست که کشورش را هرروز به شرایط صدر اسلام نزدیکتر کند.
فساد در ایران به حدی در حال فوران است که به نظر میرسد واقعاً هیچیک از مسئولان نمیخواهند جلوی آن را بگیرند.
اگر در اروپای ما چنین اتفاقاتی میافتاد حکومت بهطور دستهجمعی استعفا میداد و بهگونهای گم میشد که اثری از هیچیک از آنها پیدا نباشد اما مردم ایران برای فسادهای مسئولان کشورشان جوک میسازند و میخندند.
به نظر میرسد مردم ایران پس از چهار دهه هنوز به روحانیون امید دارند.
و این امید در نفراتی که در رأیگیری انتخابات شرکت میکنند قابللمس است.
با این اوصاف به نظر نمیرسد تا دو نسل آینده شرایط جامعه ایرانی بهویژه ازنظر اقتصادی تغییری کند.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
روزنامه دلاسرا.
این مطلب از روی کامنت یکی از دوستان بنام (( ایران دوست ) نقل و کپی شده است .
درود بی کران بر دوست عزیز , ایران دوست
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر