پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۹۴

آسمان محبوب خرافات یا گنبد متروک حقیقت

                    آسمان محبوب خرافات یا گنبد متروک حقیقت



فیلم آسمان محبوب مهرجوئی انسان را دچار یک بهت بزرگ میکند !

بهت از اینکه منظور کارگردانی همچون مهرجوئی از ساختن این فیلم چه بود ؟


اثبات معجزه و حقنه آن در ذهن مخاطب و بیننده ؟


تایید طب سنتی و و طب گیاهی  و برتری آن نسبت به طب مدرن امروزی ؟


ناتوانی علم و دانش دوست دکتر شایان در مقابل لاحول ولا قوه الا بالله گفتنهای ماه منظر ؟


باز هم گفتن حرفهای دو پهلو و پر رمز و راز و تخیل و افسانه بدون مشخص کردن مفهوم اصلی ؟


بردن و رها کردن مخاطب در صحرای (( من ساختم و همین بود )) ؟


و دوباره انداختن طوق لعنت گرفتن پیام و نتیجه گیری بر گردن بینندگان و سپردن قضاوت وهرگونه برداشت شخصی درست یا نادرست مخاطبان ودر پس آن گمراهی ؟


یا ساختن و سرهم کردن بریده های فیلمی  با آن همه اشتباه در تفاوت صحنه های همزمان و سکانس ها (( مانند صحنه خودکشی و روشن بودن برف پاک کن ماشین و با ریدن باران و تفاوت آن با سکانس پرتاب کردن عکس های رادیولوژی و جواب آزمایش و باز هم تفاوت آن در مدت کمتر از ۳۰ ثانیه با پیاد شدن و کمک به پیرزن و صاف شدن ناگهانی هوا چهچهه بلبلان آسمان بدون ابر و فیروزه ای پس از رسیدن به روستا و یا تفاوت صحنه هدیه آوردن روستاییان و چیدن آن بر روی پله و نمای آخر آن که زمین تا آسمان چیدنش متفاوت هست و تغییر پوشش های زیر روپوش سپید دکتر شایان از بیمارستان و نزد دوست پزشکش تا مغاک عمو غریب و پوشاندن کت او بر تن دکتر بیمار ...و بسیاری دیگر از این قبیل لغزش ها و سهل انگاری های غیر قابل گذشت دیگر ...)) و سواستفاده از شهرت و اعتبار نام کارگردان و میزان محبوبیت هنرپیشگان نقش های اصلی ؟؟!


    

که من مطمئن هستم هر هنرپیشه دیگری بجز علی مصفا و لیلا حاتمی بودند این فیلم سرنوشت بسیار رقت بار دیگری پیدا میکرد  ...

فیلم شرح حال پزشکی ترسو و خرافاتی و به ظاهر موفقی هست که جنبه شنیدن بیماری خود را ندارد و فقط فکر میکند که بیماری و مرگ برای ویزیت شوندگان و بیماران بیمارستان هست.


دکتر بی ادبی که حتی التماس و تا بیرون دویدن دوست و همکارش برای متوقف ساختن او بی نتیجه است , دکتری که هنوز نمیداند و نمیفهمد که انداختن عکسهای رادیولوژی و کاغذهای باطله در طبیعت کار بسیار احمقانه و غیر عقلانی هست و خواندن بدون اجازه خاطرات کسی یک بی اخلاقی محسوب میگردد !

دکتر و پزشکی که باید سمبل امید و مظهر شفا و زندگی کردن برای بیماران باشد اما فقط با شنیدن بیماری و دیدن عکس تومور خودش را میبازد و به فکر خودکشی کردن می افتد !!


و برخورد او در توهم و خیالاتش با یاد دکتر عماد محبوب ,  دکتر محبوبی که حتی نتوانسته بود واکسن کردن و فوائد واکسیناسیون را به مردم یک روستا بفهماند و این مهم را در آنجا نهادینه کند !!


پیداست که محبوبیت این دکتر در بریدن از علم و دانش و پیوستن و همراهی او در جهل خرافات مردم روستای کبود گل و بوده است !


و آشنا شدنش با دکتر فاستوسی رمال و جادوگری در نقش حکیم باشی عمو غریب , که اکسیر جوانی و داروی ضد سرطان و شربت دفع تومور مغزی را از دم کرده گل گاو زبان و جوشانده شبدر و یونجه و نسبت سه به پنج آن با برگ بید و گل بنفشه و گل دم عقرب ساخته و در شیشه های مختلف در اختیار دارد اما مردم روستا با شنیدن اسم یک دکتر تف کف دست عمو غریب کیمیاگر هم نمی اندازند و همه به خانه دکتر یورش میبرند تا درد خود را بگویند و درمان شوند !!


طبیب گیاهی و کیمیاگری که قادر است از سنگ ریزه های ته جوی مروارید بسازد  و گاه گاهی چشمانش همچون چشم موجودات فضائی رنگی میشود و برق میزند ولی از فهم علت سکوت و بیماری و درمان شوک ناشی از مرگ شوهر ماه منظر و یا بیماری قلبی کدخدا ناآگاه و ناتوان است !


و دل بستن دکتر جوان به ماه منظر مات و خاموش و بیوه جوانی که انگار منتظر بود تا با دیدن یک دکتر جوان و خوش تیپ و گرفتن نبض و دیدن حدقه چشمش یکهو نطقش باز شود و با بو کردن عطری که سال قبل عمو حبیب به او داده بود و چند بار هم مصرف کرده بود و هیچ اثری نداشت مثل فنر از جا بپرد و خانه تکانی کند و دستی به سر و گوشش خودش بکشد و قل هو والله بخواند و به در و دیوار فوت کند و همچون برنادت پیشگوئی و معجزه بکند...


و با پس افتادن دکتر بی جنبه آنهم درست بعد از ساختن گنبد و گلدسته امامزاده دکتر عماد محبوب برای سوژه کرامات و تهیه معجزات آینده گان و ناتوانی عمو غریب مروارید ساز چشم طلائی همه چیز دان...


با روشندلی و بسیار خردمندانه میفهمند که اگر دکتر شایان هم در شام غریبان دکتر محبوب دو قطره اشکی میریخت و استخوانی سبک میکرد به تیر غیب دچار نمیشد و حتما باید مسائل به لطف خواب دیدن ماه منظر از دکتر محبوب و تعیین مکان رویش گل کبود همچون خواب دیدن امام زمان مصباح و خزعلی برای تایید صلاحیت احمدی نژاد عمو غریب هم حتما باید از غار [ محزون ] با شیون و گریه و غم  اندوه بگذرد و اگر شد قمه ای هم بر سر بزند و به سر و کله گل بمالد و با توسل به اسبی سوار بر آن پشت صخره های کوه برود تا گل کبود که درمان همه بیماری ها است را بیاورد تا دکتر شایانی را  که بدترین گناه یعنی [ خودکشی ]  کرده و چنین گناهی  را مرتکب شده  را شفا دهند ...!!

من دیگر در اینمورد حرفی نمیزنم و فقط امیدوارم و از ته دل آرزو میکنم که این فیلم باجی به تیغ سانسور نهادهای امنیتی و کولی دادنی به وزارت ارشاد و لقمه ای برای بستن دهان همیشه مخالفان و بهانه ای برای در معذور گذاشتن و درماندن فتوا دهندگان , بخاطر گرفتن مجوز برای ساختن یک فیلم حقیقی و پرمحتوا و کاری در شان آقای مهر جوئی به هنرمندی لیلا حاتمی و علی مصفا باشد ...


وگرنه باید به رسوخ و نفوذ خرافات در سینما و قشر هنرمندان و تهی شدن آنها از اخلاق و ارزشی هنری اعتراف کنیم .//
   


 

هیچ نظری موجود نیست: