سه‌شنبه، آبان ۱۳، ۱۳۹۳

چگونه با فرو رفتن درقالب خرافات با جهل و ستم مبارزه کنیم ؟

چگونه با فرو رفتن درقالب خرافات با جهل و ستم مبارزه کنیم ؟



کاربری که در نیت خیر او شکی ندارم راهکاری را برای اعتراض و روشی را برای مبارزه , در قالب پستی ارائه کرد که به گمانم , شاید خیلی ها آن را درست و خالی از ایراد تصور کرده و می دانند .

اما تجربه نشان داده که این راهکار در عمل چاره ساز نیست و با کمترین فشار و تحرک طرف مقابل , نه تنها بازدهی خودش را از دست میدهد , بلکه تمام و کمال بنفع همان طرف ضبط و بنام آنها ثبت میگردد !

راهکار و روش کاربر مزبور :


[[ گاه با شناخت سنت های جامعه میتوان به بهترین وجه در تاریک ترین دوران پیام رسانی کرد. این مردم قابل تحسین هستند. مردمی که بظاهر خاموشند، همیشه این چنین کرده اند. مردمی که پیام خود را آگاهانه در مراسم سینه زنی فریاد می زنند.

برخلاف روشنفکرانی که تمام هم و غم خود را برای تخریب تمامی سنت ها و باورهای جامعه بکار میگیرند.

بیشک هر سنتی که به تثبیت دیکتاتورها بیانجامد با جهل و جنایت نسبتی دارد.

ولی خوشا آن مردمی که در اوج جنایتی نهادینه شده در کشورشان از سنت هایشان بیشترین بهره را میگیرند و با سینه زنی و لباس سیاه بر سر ولیان فقیه فریاد می زنند : " باز بنام خدا خون کسی شد روا! این چه مسلمانی است؟ وای به دیندارها! فتنه گری تا به کی؟ چند برادرکشی؟ لذت کافر کشی؟ چند دروغ و دریغ ؟ گوش به فتوای تیغ؟..... "  ]]

لب کلام بصورت آشکار این است که بیاییم برای اعتراض و فریاد کشیدن بر سر ولی فقیه و اعوان و انصارش و برای مخالفت با جنایت نهادینه شده آنها سالی یکبار لباس سیاه بپوشیم

(همان کاری که بسیجی ها و ارزشی ها میکنند !)

و برویم در تکایا و هیئت ها و مساجد و نوحه خوان روشنگری به بالای منبر برود و با نوحه ای که نصفش مرتبط به واقعه کربلا و شهید شدن حسین و مسلم بن عقیل است و  آن نصف دیگرش در همان قالب ولی بعنوان کنایه و طعنه زدن به حکومت و کارکرد آنها مانند , این چه مسلمانی هست /وای به دیندارها ... بخوانیم و اشکی هم در ظاهر بخاطر علی اصغر ولی در اصل برای بدبختی خودمان بریزیم و استخوانی سبک کنیم و برو تا سال بعد و نوحه ای باردارتر ...!

حال ایراد این کار چست ؟

و چرا این راهکار جز وقت کشی و خود فریبی نتیجه دیگری ندارد ؟

اول باید ببینیم که هدف اصلی ایشان  , مبارزه با جهل و خرافات هست یا مبارزه با حکومت و اعتراض به کارکرد آن ؟

اگر غرض مبارزه با جهالت و خرافات باشد که باید این حرف را شوخی بگیریم و سرسری از آن بگذریم ...

مگر میشود با اجرای مراسمی خرافی و بی اساس به جنگ جهالت رفت ؟

مگر میشود با همراهی و همرنگی با کسانیکه معتقدند شیری درست در بحبوحه عاشورا و  وسط پیکار خدمت حسین رسیده و اجازه جانفشانی خواسته با جهل مبارزه کرد ؟

مگر میشود با قرار گرفتن در یک محیط و خواندن یک نوحه به آن کسی که باور کرده که حسین انقدر از لشگر ابن زیاد کشت که خون تا رکاب ذوالجناح بالا آمده و که آخر جبرئیل دست به دامنش شد که تو رو خدا بس است و کمتر بکش و کار را تمام کن و برو سرت را ببرند که شب در بهشت را میبندند و پشت در می مانیم ... همراهی کنیم و آنوقت اورا از خرافات نجات دهیم ؟

آیا هیچ آدم عاقلی پیدا میشود که برود وسط  یکمشت آدمی که با قمه بر سر خودشان میکوبند و و یا با سینه زدن از نظر هیجان به  نقطه جوش خود رسیدند از خوبی خردمندی و زیبائی حقیقت و زشتی خرافات و بدی جهالت بگوید و زنده بیرون بیاید ؟

بعد گیریم که مکانی مناسب پیدا کنید و شخص مستعد و مشتاقی بیابید و برای او ساعتی نطق کنید و ...آخر آن شخص به شما نمیگوید پس تو اینجا چه میکنی و این چه سر و ریختی هست که برای خودت درست کردی ؟
پس اینکه با رفتن و همرنگ و همزبان شدن و اجرای شعائر مذهبی به جنگ رهبر شیعیان جهان بروید خیالی هست که حتی فریب خوردگان اسب تروا هم به آن میخندند و آنرا به شوخی میگیرند...

حالا مبارزه با رژیم با سیاه پوشیدن و عزاداری کردن و نوحه خواندن !
من بسیار تعجب میکنم ایشان که با صراحت و آشکارا میگویند :

بیشک هر سنتی که به تثبیت دیکتاتورها بیانجامد با جهل و جنایت نسبتی دارد.!!

آیا ایشان بغیر از سنت و و مراسم محرم و سینه زنی , سنت و مراسم دیگری پیدا میکنند که به  برپائی و تثبیت این رژیم و بقای آن کمک کرده باشد ؟

و اگر منظور ایشان از ولیان فقیه باراک اوباما و نتانیاهو و ملک عبدالله باشد که هیچ ...

ولی  که اگرمنظور ایشان از ولی فقیه روح الله خمینی  و علی خامنه ای باشد  , که مستقیما در خط نسبت جهل و جنایت و در راه تثبیت دیکتاتوری قدم برداشته اید ؟

و اگر منظورتان رفتن و خواندن نوحه و تیکه انداختن و خالی کردن خودتان باشد که اسم این مبارزه نیست و برای رژیم هم اعتراضی بحساب نمی آید !!

یادم هست که در اعتراضات مردمی سال ٨٨  , فردای آن شبی که معترضین بر بالای پشت بام ها فریاد الله اکبر سر دادند و مرگ بر دیکتاتور گفتند , همان دیکتاتو فردا در سخنرانی خودش با پوزخند و تمسخر این الله و اکبر گفتن آنها را تشبیه به کاریکاتور انقلاب ٥٧ کرد ...,

حالا به این کار چه  لقبی میخواهد بدهد , من نمیدانم ؟

در پایان چون درست نیست و شایسته نمیدانم که نظری را مرد ود  بدانی و آنرا  رد کنی و هیچ جایگزینی بجای آن  هم ارائه  نکنی  , همانطور که به آن دوست عزیز گفتم بهترین راهکار ؛
نرفتن و شرکت نکردن در این مراسم ها میباشد.//         

هیچ نظری موجود نیست: