مهملی غیر منطقی و غیر عقلانی بنام نگاه به نامحرم
هر چقدر فکر میکنم میبینم این [[ نگاه کردن یا نگاه نکردن به نامحرم ]] عجب حرف غیر منطقی و غیر عقلانی هست .
در میان حواس پنجگانه , حس بینائی غیر قابل کنترل تراز دیگر حواس هست , و ما ناخواسته خیلی از چیزهائی را که میبینیم بصورت ارادی نیست.
ولی هر چیزی را که نگاه میکنیم , بنابر اندوخته ها و اطلاعات در قسمت حافظه مغزمان , در ما ایجاد واکنشی محسوس و یا نامحسوس میکند.
ما یک گل را نگاه میکنیم و زیبائی آن سبب خیره شدن به آن میشود و یا با دیدن خون و یا زباله روی خود را بر میگردانیم و اینجا هست که ما مجبور به انتخاب میشویم.
اما گاهی برای انتخاب کردن است که مجبور به نگاه کردن میشویم , و آن انتخاب زوج و همسر برای ادامه بقا و تولید مثل و برای حضور در اجتماع میباشد.
و این در میان دیگر جانوران نیز مشاهده میشود و اکثر حیوانات نیز میگردند و نگاه میکنند و جفتی برای خود بر میگزینند.
حالا اینجا گروهی معتقدند که چون هر جنس مخالفی ( محرم ! ) تو نمیباشد بنابر این مجاز به نگاه کردن به او نیستی و نمیباشی و نباید او را نگاه کنی !!
خوب , یک مرد جوان یا زن جوان که نمیتواند با محارم خود ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد , و نگاه کردن به غریبه های نامحرم هم که جایز و ممکن نیست !
پس این فرد چه خاکی باید بر سر خودش کند ؟
آیا این احمقانه نیست که شریک زندگی من را که میخواهم یک عمر با او زیر یک سقف زندگی کنم , مادر و خواهرم برای من بپسندند و انتخاب کنند ؟
آیا این ابلهانه نیست که فقط با شنیدن اوصاف , آن هم از زاویه دید دیگران , تن به ازدواج و وصلت با کسی بدهیم که اورا ندیده ایم ؟
اوج مسخره بودن این تفکر و بی اساس بودن این عقیده در زمانی هست که میگویند: یک نظر حلال است !!!
که آدم میماند قاه قاه بخندد , یا زار زار گریه کند ؟
و برخی برای توجیه این تفکر نادرست و غیر عقلانی تفسیر احمقانه تری دارند و میکنند و میگویند :
غرض از نگاه نکردن به نامحرم , همانا نگاه نکردن با دیدی شهوانی و جنسی میباشد و اگر نگاه شما پاک و بدون شهوت و هوس باشد , موردی ندارد و جایز است !
چطور میشود که آدم , به کسی که هم برای لذت و کامجوئی پس از عقد ازدواج و هم برای تولید مثل , میخواهد همسرت گردد , نشود نگاهی جنسی و خریدارانه بنابر سلیقه شخصی خودش نکند و او را مانند خواهر و مادر خود خودش بنگرد و نگاه کند ؟
و بغیر از این چطور میشود تشخیص داد که نگاه جنسی و شهوانی هست یا نگاهی پاک و نجیبانه ؟
که این گروه آنرا به نگاه به نامحرم تعبیر میکنند و میگویند !!
و چطور میتوانند امری که مربوط به عصب و سلول های خاکستری مغز و قرنیه و زجاجیه و عنبیه میباشد را به آموزه های دینی نسبت بدهند و آنرا به دستور خدا منتسب کنند و ارتباط بدهند ؟
وگیریم , اگر این مهمل هم دستور خدا باشد , آیا خود خدا عقلش نمیرسید که دستگاه بینائی را جوری طراحی کند که نگاه به محرم و نامحرم جداگانه و و بنابر دستور و فرمایش و بنابر خواسته خودش باشد و کار کند ؟
اینجاست که حکیم عمر خیام نیشابوری میفرماید :
یا رب تو جمال آن مه مهرانگیز
آراسته ای به سنبل و عنبر نیز
تو حکم چنان کنی که در وی منگر
این حکم چنان بود که کج دار و مریز
هر چقدر فکر میکنم میبینم این [[ نگاه کردن یا نگاه نکردن به نامحرم ]] عجب حرف غیر منطقی و غیر عقلانی هست .
در میان حواس پنجگانه , حس بینائی غیر قابل کنترل تراز دیگر حواس هست , و ما ناخواسته خیلی از چیزهائی را که میبینیم بصورت ارادی نیست.
ولی هر چیزی را که نگاه میکنیم , بنابر اندوخته ها و اطلاعات در قسمت حافظه مغزمان , در ما ایجاد واکنشی محسوس و یا نامحسوس میکند.
ما یک گل را نگاه میکنیم و زیبائی آن سبب خیره شدن به آن میشود و یا با دیدن خون و یا زباله روی خود را بر میگردانیم و اینجا هست که ما مجبور به انتخاب میشویم.
اما گاهی برای انتخاب کردن است که مجبور به نگاه کردن میشویم , و آن انتخاب زوج و همسر برای ادامه بقا و تولید مثل و برای حضور در اجتماع میباشد.
و این در میان دیگر جانوران نیز مشاهده میشود و اکثر حیوانات نیز میگردند و نگاه میکنند و جفتی برای خود بر میگزینند.
حالا اینجا گروهی معتقدند که چون هر جنس مخالفی ( محرم ! ) تو نمیباشد بنابر این مجاز به نگاه کردن به او نیستی و نمیباشی و نباید او را نگاه کنی !!
خوب , یک مرد جوان یا زن جوان که نمیتواند با محارم خود ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد , و نگاه کردن به غریبه های نامحرم هم که جایز و ممکن نیست !
پس این فرد چه خاکی باید بر سر خودش کند ؟
آیا این احمقانه نیست که شریک زندگی من را که میخواهم یک عمر با او زیر یک سقف زندگی کنم , مادر و خواهرم برای من بپسندند و انتخاب کنند ؟
آیا این ابلهانه نیست که فقط با شنیدن اوصاف , آن هم از زاویه دید دیگران , تن به ازدواج و وصلت با کسی بدهیم که اورا ندیده ایم ؟
اوج مسخره بودن این تفکر و بی اساس بودن این عقیده در زمانی هست که میگویند: یک نظر حلال است !!!
که آدم میماند قاه قاه بخندد , یا زار زار گریه کند ؟
و برخی برای توجیه این تفکر نادرست و غیر عقلانی تفسیر احمقانه تری دارند و میکنند و میگویند :
غرض از نگاه نکردن به نامحرم , همانا نگاه نکردن با دیدی شهوانی و جنسی میباشد و اگر نگاه شما پاک و بدون شهوت و هوس باشد , موردی ندارد و جایز است !
چطور میشود که آدم , به کسی که هم برای لذت و کامجوئی پس از عقد ازدواج و هم برای تولید مثل , میخواهد همسرت گردد , نشود نگاهی جنسی و خریدارانه بنابر سلیقه شخصی خودش نکند و او را مانند خواهر و مادر خود خودش بنگرد و نگاه کند ؟
و بغیر از این چطور میشود تشخیص داد که نگاه جنسی و شهوانی هست یا نگاهی پاک و نجیبانه ؟
که این گروه آنرا به نگاه به نامحرم تعبیر میکنند و میگویند !!
و چطور میتوانند امری که مربوط به عصب و سلول های خاکستری مغز و قرنیه و زجاجیه و عنبیه میباشد را به آموزه های دینی نسبت بدهند و آنرا به دستور خدا منتسب کنند و ارتباط بدهند ؟
وگیریم , اگر این مهمل هم دستور خدا باشد , آیا خود خدا عقلش نمیرسید که دستگاه بینائی را جوری طراحی کند که نگاه به محرم و نامحرم جداگانه و و بنابر دستور و فرمایش و بنابر خواسته خودش باشد و کار کند ؟
اینجاست که حکیم عمر خیام نیشابوری میفرماید :
یا رب تو جمال آن مه مهرانگیز
آراسته ای به سنبل و عنبر نیز
تو حکم چنان کنی که در وی منگر
این حکم چنان بود که کج دار و مریز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر