چه کسانی از گفتن ( شاه و شیخ ) بهره میبرند ؟
گر بحث قیاس شیخ باشد با شاه ** از شیخ به شمر هم توان برد پناه
امروز ولی پرسش مردم این است ** در سلطنت شیخ که را بود گناه
اخیرا واژه [ شاه و شیخ ] در ادبیات و وگفته ها و نوشتارهای جماعت و گروهی بسیار بچشم میخورد و استعمال میشود.
این گروه و جماعت که خود متشکل از چند سازمان و گروه اقلیت , اکثریت و نهضت و تشکل و باقیمانده احزاب , میباشد همانا کسانی هستند که نه حکومت شاه و پادشاهی را قبول داشتند و دارند و نه با حکومت شیخ ها و آخوندها موافقند و آنرا به رسمیت نمیشناسند .
و تقریبا همه آنها کسانی هستند که مسبب انقلاب ٥٧ بودند و در براندازی شاه و بقدرت رساندن شیخ همین ها بیشترین و موثر ترین و فعالترین نقش ها را ایفاء کردند و داشتند !
اما حالا اگر از آنها بپرسی پس چرا اینطور شد ؟
با قیافه ای معصوم وگردنی کج و بغضی در گلو و اشکی در چشم در حالیکه با گوشه لباسش بازی میکند, میگوید :
انقلاب ما را دزدیدند !
نه , منحرفش کردند ...!
ویا شاید زمانیکه آنها انقلابشان را بر روی بند انداختند تا خشک بشود , بادی زد و آن را برداشت و برد!
این جماعت با همان بلاهت همراه با صداقت ناشی از جهالت خودشان هنوز از کاری که کرده اند دفاع میکنند و بهانه آنها برای دفاع از درستی کرده خود (( که همانا وقاحت در کم نیاوردن و فرار از قبول جهل و نادانی و استمرارغوطه خوردن درافکار و توهم و آرزوها و خیالات شیرین شان هست )) داشتن نیت خیر برای توده مردم و خدمت به خلق بوده وعنوان میکنند.
ولی هرگز به نتیجه عمل و کرده خود ( با همان نیت خیرشان ) که سبب و دلیل وضعیت وحشتناک و اسفبار امروزه ایران و ایرانی میباشد , نمیخواهند که حرفی بزنند و بصورت ناخواسته و غیر ارادی و ناخودآگاه نمیتوانند که به نتیجه کارشان فکر کنند , بنابرین لزومی هم نمیبینند تا درباره آن سخنی بگویند.
و با لحنی حق بجانب اظهار بی اطلاعی و بیگناهی میکنند و در این ماجرا بهیچ وجه و اصلا خودشان را مقصر نمیدانند که , هیچ ... طلبکار هم هستند!!
آنها با تشبیه و نسبت دادن مخالفان و منتقدان خودشان به شعبون بی مخ تلاش میکنند که قیافه مظلوم همان دانشجوی فقیر با همان لباس های کهنه و مندرس ولی تمیز و با همان عینکی دورقاب سیاه چسبیده به صورت که هدفش خدمت به خلق و برابری توده هاست ..... را از خود نشان دهند و دراذهان بتصویر بکشند .
ولی هنوز هم مظلومانه , مانند همیشه مورد هجمه و ضرب و شتم و توهین و تحقیر نوچه های شعبون با کت مشکی و کلاه مخملی و سبیل های بناگوش دررفته در حین دادن فحش خارمادر, قرار داشتند و قراردارند ...
اما آنها با اراده ای پولادین که ناشی از خشم توده هاست , مقاومت میکنند...
این جماعت میخواهند با گفتن و استعمال واژه ( شاه و شیخ ) در میان مردم برای خود جا باز کنند وخود را ازهمین مردم بیگناه و بی تقصیر مصیبت زده نشان بدهند.
وبازهم همچنان تقصیر و گناه و جهل و نادانی خود را در پس پرده گفتن و برشمردن ستم های (( شاه و شیخ )) پنهان کنند و هرطور که شده در زمره روشنفکران آگاه و آزادیخواهان مبارز باقی بمانند , تا بتوانند در معادلات سیاسی عددی بحساب بیایند.
گر بحث قیاس شیخ باشد با شاه ** از شیخ به شمر هم توان برد پناه
امروز ولی پرسش مردم این است ** در سلطنت شیخ که را بود گناه
اخیرا واژه [ شاه و شیخ ] در ادبیات و وگفته ها و نوشتارهای جماعت و گروهی بسیار بچشم میخورد و استعمال میشود.
این گروه و جماعت که خود متشکل از چند سازمان و گروه اقلیت , اکثریت و نهضت و تشکل و باقیمانده احزاب , میباشد همانا کسانی هستند که نه حکومت شاه و پادشاهی را قبول داشتند و دارند و نه با حکومت شیخ ها و آخوندها موافقند و آنرا به رسمیت نمیشناسند .
و تقریبا همه آنها کسانی هستند که مسبب انقلاب ٥٧ بودند و در براندازی شاه و بقدرت رساندن شیخ همین ها بیشترین و موثر ترین و فعالترین نقش ها را ایفاء کردند و داشتند !
اما حالا اگر از آنها بپرسی پس چرا اینطور شد ؟
با قیافه ای معصوم وگردنی کج و بغضی در گلو و اشکی در چشم در حالیکه با گوشه لباسش بازی میکند, میگوید :
انقلاب ما را دزدیدند !
نه , منحرفش کردند ...!
ویا شاید زمانیکه آنها انقلابشان را بر روی بند انداختند تا خشک بشود , بادی زد و آن را برداشت و برد!
این جماعت با همان بلاهت همراه با صداقت ناشی از جهالت خودشان هنوز از کاری که کرده اند دفاع میکنند و بهانه آنها برای دفاع از درستی کرده خود (( که همانا وقاحت در کم نیاوردن و فرار از قبول جهل و نادانی و استمرارغوطه خوردن درافکار و توهم و آرزوها و خیالات شیرین شان هست )) داشتن نیت خیر برای توده مردم و خدمت به خلق بوده وعنوان میکنند.
ولی هرگز به نتیجه عمل و کرده خود ( با همان نیت خیرشان ) که سبب و دلیل وضعیت وحشتناک و اسفبار امروزه ایران و ایرانی میباشد , نمیخواهند که حرفی بزنند و بصورت ناخواسته و غیر ارادی و ناخودآگاه نمیتوانند که به نتیجه کارشان فکر کنند , بنابرین لزومی هم نمیبینند تا درباره آن سخنی بگویند.
و با لحنی حق بجانب اظهار بی اطلاعی و بیگناهی میکنند و در این ماجرا بهیچ وجه و اصلا خودشان را مقصر نمیدانند که , هیچ ... طلبکار هم هستند!!
آنها با تشبیه و نسبت دادن مخالفان و منتقدان خودشان به شعبون بی مخ تلاش میکنند که قیافه مظلوم همان دانشجوی فقیر با همان لباس های کهنه و مندرس ولی تمیز و با همان عینکی دورقاب سیاه چسبیده به صورت که هدفش خدمت به خلق و برابری توده هاست ..... را از خود نشان دهند و دراذهان بتصویر بکشند .
ولی هنوز هم مظلومانه , مانند همیشه مورد هجمه و ضرب و شتم و توهین و تحقیر نوچه های شعبون با کت مشکی و کلاه مخملی و سبیل های بناگوش دررفته در حین دادن فحش خارمادر, قرار داشتند و قراردارند ...
اما آنها با اراده ای پولادین که ناشی از خشم توده هاست , مقاومت میکنند...
این جماعت میخواهند با گفتن و استعمال واژه ( شاه و شیخ ) در میان مردم برای خود جا باز کنند وخود را ازهمین مردم بیگناه و بی تقصیر مصیبت زده نشان بدهند.
وبازهم همچنان تقصیر و گناه و جهل و نادانی خود را در پس پرده گفتن و برشمردن ستم های (( شاه و شیخ )) پنهان کنند و هرطور که شده در زمره روشنفکران آگاه و آزادیخواهان مبارز باقی بمانند , تا بتوانند در معادلات سیاسی عددی بحساب بیایند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر